120 3 6MB
Persian Pages 202 Year 2023
چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ تبارشناسی خصوصیسازی در جمهوری اسالمی
بهمن احمدی امویی
کتابهای آسو چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ تبارشناسی خصوصیسازی در جمهوری اسالمی نویسنده :بهمن احمدی امویی طراح جلد :کیوان مهجور ناشر :بنیاد تسلیمی سانتا مونیکا ــ کالیفرنیا چاپ نخست۱۴۰۲ : همهی حقوق برای ناشر محفوظ است.
تقدیم به کارگران و زحمتکشان این سرزمین
فهرست مقدمه 9....................................................................................... روش و اهداف خصوصیسازی۱5...................................................... دولتیشدن اقتصاد ایران ۲۱............................................................... خصوصیسازی در دولت چپگرای میرحسین موسوی ۴9......................... دولت اول هاشمی رفسنجانی6۱......................................................... خصوصیسازی در برنامهی اول65...................................................... ورود وزارت اطالعات و سپاه برای شرکتداری 83.................................. حوزهی علمیه و خرید الستیکسازی دنا 97........................................... برنامهی دوم و عقبگرد از سیاستهای تعدیل اقتصادی ۱۱۱..................... تبدیل سپاه به قدرتی اقتصادی ،سیاسی و نظامی ۱۱5................................ برنامهی سوم؛ آغاز دوبارهی خصوصیسازی ۱35.................................... اهلیت در خصوصیسازی ۱۴9.......................................................... مولدسازی آخرین میخ تابوت خصوصیسازی ۱73.................................. پیوستها ۱8۱..............................................................................
مقدمه شتابآلود ،غیرشفاف ،پرسشبرانگیز ،پاسخگونبودن و پر از فساد و ناکارآمدی .اینها ویژگیهای اصلی و ذاتی ساختار موجود خصوصیسازی در جمهوری اسالمی است .به نظر میرسد جمهوری اسالمی در این زمینه در حال امتحانکردن روشهای چین و روسیه (پس از اتحاد شوروی) بههمراه نیمنگاهی به روشهای غربی است .تصمیمسازان جمهوری اسالمی در مقطعی تصمیمگرفتند نهادهای دولتی را به مهمترین افراد نزدیک به خود واگذار کنند ،افرادیکه خودی باشند و اهلیت داشته باشند .همین «اهلیتداشتن» و «خودیبودن» بودکه خصوصیسازی را در جمهوری اسالمی به یکی از طوالنیترین پروژههای اقتصادی-سیاسی تبدیلکرد ،پروژهایکه هنوز هم ادامه دارد و چشماندازی بر پایان آن نیست .حکومتهایی که بهواسطۀ انقالب یا کودتا به قدرت میرسند و روند طبیعی شکلگیری خود را در بستر زمان و جامعه طی نمیکنند برای ایجاد ،تقویت و گسترش بدنهی اجتماعی خود اقدام به بذل و بخشش منابع عمومی و دراختیارقراردادن آن به طرفداران خود میکنند .مالخودسازی و غارت اموال عمومی برای حامیپروری و ارادتساالری و ساختن طبقه و قش ِر همراه در جمهوری اسالمی به نام دولتیکردن آغاز و سپس به بهانهی خصوصیسازی ،اهلیت و درنهایت مولدسازی در تمام چهار دههی گذشته به شیوههای مختلف و توسطگروههای سیاسی متعددیکه به قدرت رسیدند با جدیت و شدت و ضعفهایی پیگیری شد.
۱۰چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
پدیدهی خصوصیسازی در جمهوری اسالمی در فضایی سرشار از تاریکی، بیقانونی ،ابهام و سیاستزدگی مبتنیبر آزمونوخطا زاده شد ،رشد کرد و به میدانی پر از فساد و ناکارآمدی و پرخطر برای بخش خصوصی و درعینحال سفرهای برای خواص بدل شد .این پدیده از ابربحرانهای جمهوری اسالمی در پایان یک دورهی چهلساله است و مسیری طی کرده که تقریب ًا نمیتوان در دنیا برای آن همتایی یافت. خصوصیسازی در دنیا ،بهصورت عملی و جدی ،در ابتدای دههی ۱98۰ شروع شد و تقریب ًا بعد از یک دهه پروندهی آن بسته شد .در برخی کشورها مثل روسیه ،آذربایجان و لهستان در ابتدا تجربهی ناموفقی بود ،اما در برخی موارد خیلی سریع به مسیر مرسوم خود در دنیا بازگشت .اما جمهوری اسالمی در این مورد نیز، مثل بسیاری دیگر از موارد که به تجربهی جهانی اهمیتی نمیدهد ،بهدنبال آن رفت چرخ را خودش دوباره و چندباره اختراع کند .بخش «خصولتی» زاییدهی این اختراع است ،فرزندی که تنها در اقتصاد ایران میتوان سراغ آن را گرفت. عمر ادبیات و اجرای خصوصیسازی در ایران تقریب ًا همسنوسال جمهوری اسالمی است؛ از ۱۰تیر ۱358که شورای انقالب قانون حفاظت و توسعهی صنایع ایران را تصویب و ابالغ کرد و تاکنون همچنان به نظر میرسد این پروژهی اقتصادی ،سیاسی ،امنیتی و نظامی هنوز در ابتدای راه خود قرار دارد. براساس قانون حفاظت و توسعهی صنایع ایران ،غیر از صنایع زیربنایی چون نفت و گاز ،پتروشیمی ،برق و مخابرات و شیالت که پیش از آن نیز در اختیار دولت بود ،تقریب ًا همهی عرصهی حیات اقتصاد ایران به دولت واگذار شد، ازجمله :صنایع تولیدات فلزی مثل فوالد؛ مس و آلومینیوم؛ بانکداری؛ ساخت و مونتاژ کشتی و هواپیما؛ صنایع و معادن بزرگی که صاحبان آنها روابط خاص و ویژهای با رژیم پهلوی داشتند و به رانتهایی دسترسی داشتند؛ و مؤسسات و کارخانههاییکه وامهایکالنی از سیستم بانکی قبل از انقالب دریافتکرده بودند و در شرایط نامناسبی برای بازپرداخت بدهی خود قرار داشتند .بهعبارتی ،با این قانون تقریب ًا همهی واحدهای تولیدی و صنعتی کشور که بیش از ده نفر شاغل داشتند دولتی شدند.
بهمن احمدی امویی ۱۱
همهی این واحدها تقریب ًا با همان اهدافی دولتی شدند که ده سال بعد برای خصوصیسازیشان به آن استناد شد :خروج اقتصاد از وابستگی به نفت ،استقالل کشور ازطریق تولید کاالهای موردنیاز در حد خودکفایی و توسعهی صادرات، گسترش زمینهی کار و اشتغال و تخصص ،احتراز از دولتساالری و حمایت از فعالیتهای غیردولتی و ابتکار در بخش خصوصی .اینها کلماتی بودند که با اتکا به آن ،قانون حفاظت از صنایع در شورای انقالب تصویب شد و تقریب ًا همهی اقتصاد ایران ملی شد .در برنامهی اول توسعه نیز ،بدون اشارهی مستقیم به موضوع خصوصیسازی ،از چنین ادبیاتی استفاده شد :تنظیم و استمرار نظام کارآمد تصمیمگیری و سیاستگذاری ،تدوین حوزهی فعالیت دولت وکاهش تصدیگری، انتقال بخشی از وظایف دولت به بخش غیردولتی برای کاهش بار مالی خدمات دولتی ،ایجاد تعادل اقتصادی و استفادهی بهینه از امکانات کشور برای خصوصیسازی .ده سال پیش از آن از همین ادبیات برای دولتیکردن این واحدها استفاده شده بود .جالب اینکه در هر دو مورد دولت و حاکمیت جمهوری اسالمی در شرایط اجبار و اضطرار مجبور به اتخاذ این تصمیمها شده بود. با پایان جنگ به نظر میرسید که شاکلهی ساختار تصمیمسازی جمهوری اسالمی به این نتیجه رسیده بودکه نظام اقتصادی کشور ،بدون تغییر در ساختار سیاسی ،باید دستخوش تغییراتی شود ،همان کاری که در چین تجربه شده بود و ظاهر ًا جواب الزم را به مدیران ارشد حزب کمونیست داده بود و از آن رضایت داشتند .یکی از این تغییرات توجه به بخش خصوصی و گسترش آن و همچنین سبککردن بار مالی دولت بود ،دولتی که پس از جنگ بهشدت دچار مشکالت مالی بود و به نقدینگی و رونق و پاسخگویی به خواستههای مردم نیاز داشت ،خواستههایی که بیش از ده سال بر آنها سرپوش گذاشته شده بود. سال ۱368تقریب ًا همهی آنهاییکه ده سال پیش از آن منادی و مدافع اقتصاد دولتی بودند پرچم اقتصاد آزاد را برافراشتند .ظاهر ًا پارادایم جمهوری اسالمی تغییر کرده بود و بدون تغییر در ساختار سیاسی بهدنبال ایجاد تغییراتی در ساختار اقتصادی بود .احساس میشد با اجماعی که در رأس نظام و بین شخصیتهای طراز اول کشور شکل گرفته بود این مسیر جواب قانعکنندهای به دست دهد.
۱۲چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
در این میان ،خصوصیسازی و واگذاری بخشی از اموال دولت ــ که در سال ۱368مورد توافق قرار گرفته بود ــ بهحدی با موانع و مشکالت متعد ِد ناشی از آشفتگی نهادی مواجه شد که هنوز هم پس از سی سال خیلیها میپرسند که چرا خصوصیسازی اتفاق نیفتاد و اگر هم به اسم خصوصیسازی کارهایی شد، عموم ًا قابلدفاع نیست .عدهای وابستهکردن منابع مالی بودجههای سنواتی دولت به این واگذاریها را یکی از این موانع میدانند. بررسی نحوهی واگذاریها و تنوع خریداران نشان میدهد که بخش عمومی غیردولتی ،نهادهای نظامی و انتظامی ،بنیادهای عامالمنفعهی مذهبی و فرهنگی و علمی و نهادهای حکومتی و انقالبی عمدهترین برندگان فضای ناشی از آشفتگی نهادی در حوزهی خصوصیسازی بودند. اما برای پیبردن به ماهیت و چرایی درپیشگرفتن این روند باید چند پرده را کنار زد و نگاهی به برخی زوایای پنهان اقتصاد سیاسی جمهوری اسالمی انداخت .برای روشنشدن این زوایای پنهان باید بهسراغ کسانی رفت که خود در الیههای دوم و سوم تصمیمگیری و تصمیمسازی بودند و شنیدهها و حکایتهایی دارند از مسیری که به اینجا رسیده است. یکی از مشکالت این رون ِد مبتنیبر آزمونوخطا این است که کمترین سند و مدرک و نوشتهای وجود داردکه این مسیر را مکتوبکرده باشد و جز تعدادی قانون و مقررات بقیه را باید از زبان دستاندرکاران شنید .به هرکدام همکه مراجعه میکنی برای توضیح و توجیه چگونگی شروع و کلنگزدن خصوصیسازی در جمهوری اسالمی به ابتدای انقالب و مصوبات شورای انقالب و ملیکردن عمدهی اقتصاد و فعالیتهای آن اشاره میکنند و دوران جنگ را هم مشوقی برای تداوم آن میدانند. با آغاز سال ۱368و خصوصیسازیها ،دیگر مسیر داستانهاییکه شنیده میشود یکسان نیست و هرکدام نکتهای برای گفتن دارد که دیگری ندارد یا نمیدانسته یا اینکه نخواسته بگوید .حسین مرعشی ،از نزدیکترین افراد به هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهور و مجری پروژهی خصوصیسازی در سال ،۱368میگوید: همهچیز عادی بود .فقط رقابتهای شخصی رویداده در سطوح کالن سیاسی کشور مسئله را عوضکرد .تا زمان سال دوم ریاستجمهوری آقای هاشمی مشکلی نبود .هنوز
بهمن احمدی امویی ۱3 دو سال از برنامهی توسعه نگذشته بود که این اتفاقات و اختالفنظرها خود را نشان داد .اساس مشکلی که در ایران به وجود آمد همین بود .مهمترین مشکل ما این بود که 1
ت موردنظر نرسیده ترمز کردیم. هنوز ماشین به سرع ِ
اما برای پیداکردن دالیل این اختالف راه به جایی نمیبری .برخی ترجیح میدهند وارد سیاست نشوند و از همان جایی که نشستهاند به مسائل نگاه کنند و از اینکه دیگر به بازی گرفته نمیشوند رنجیده باشند .بعضی دیگر از ورود به آن ابا دارند و عدهای ساختار اقتصاد سیاسی را به پیش میکشند و تعدادی نیز پای نظامیان را و میگویند چارهای نبود جز اینکه سهمی به آنها بدهیم؛ اگر نمیدادیم، خودشان از راههای دیگر آن را میگرفتند. خصوصیسازی یک فرایند اقتصاد سیاسی است و تعیین میکند که قرار است در اثر اجرای آن کدام گروهها منتفع شوند و منافع چه گروههایی در خطر بیفتد. برای من ،بهعنوان یک اقتصادخوانده و روزنامهنگاری که در حوزهی اقتصاد سیاسی فعالیت دارد ،همواره این پرسش مطرح بوده که در این مسیر چه افرادی از خصوصیسازی و مسیر و شیوهایکه طی کرده بهرهمند میشوند و با بهرهمندی آنها چه افراد و گروههای سیاسی و اجتماعیای احساس میکنند منافعشان در خطر افتاده است .در واقع ،تضاد منافع این گروهها تا چه اندازه در تعیین مسیر و روند درپیشگرفتهشده مؤثر بوده است؟ بخش عمده و اصلی این روند را باید از زبان دستاندرکاران این فرایند 35ساله شنید ،فرایندی که بهصورت مکتوب در جایی ضبط و ثبت نشده است. برای درک بهتر تبارشناسی خصوصیسازی در جمهوری اسالمی و نوشتن داستان آن ،بهجز مراجعه به اطالعات و ارقام کتابخانهای ،الزم بود با این افراد گفتوگو کنم و با بهچالشکشیدن آنها در این گفتوگوها به پاسخ درخوری دست یابم. برای ترسیم این روند با دوازده نفر از دستاندرکاران و افراد مرتبط با موضوع بیش از 35ساعت گفتوگو کردم .هرچند میخواستم با افراد بیشتری این گفتوگوها را ادامه بدهم ،در این راه ناکام بودم و نتوانستم آنها را راضی به مصاحبه دربارهی چنین موضوعاتی کنم .یکی از این افراد محسن رضایی است. .1گفتوگوی شفاهی با حسین مرعشی.۱۴۰۰ ،
۱۴چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
نام او در تعدادی از مصاحبهها بارها تکرار شد و عدهای او را نقد کردند و، بنابراین ،الزم بود حرفهای او هم شنیده شود. حاصلکار کتابی استکه در دست دارید .در پانوشتهای صفحات مختلف کتاب بارها از عنوان «گفتوگوی شفاهی» استفاده شدهکه در واقع ارجاعی است به مصاحبههایی که با افراد مختلف کردم .خیلی امیدوار بودم که این کتاب با کمترین تغییراتی در محتوا و لحن بیان در ایران و بهصورت رسمی منتشر شود. اما پس از نزدیک دو سال مذاکره با ناشران مختلف امکان انتشار آن میسر نشد. شهریور ۱۴۰۲
روش و اهداف خصوصیسازی برای شروع به قسمتی از مقالهی «بررسی مفاهیم و نظریههای خصوصیسازی و موفقیتهای جهانی» میپردازیم: گرایش کشورهای جهانسوم به خصوصیسازی ،قبل از آنکه زاییدهی نیاز واقعی پدیدارشده از متن اقتصادشان باشد ،از فشارهای محیطی و تمایل به همگامی با اقتصاد جهانی منتج شده است .اینکشورها از خصوصیسازی انتظاراتی از قبیل تغییر مدیریت دولتی به مدیریت خصوصی که تصمیمهایش براساس نفع شخصی است ،جایگزینی اهداف اداری مبتنیبر مسائل سیاسی به اهداف تجاری و انگیزهی سودآوری ،تخصیص منابع مالی به سرمایهگذاری بر مبنای کارایی آنها ،کاهش فرصتهای بهرهبرداری از امتیازات توسط اشخاص ذینفع ،کاهش فساد در ادارهی شرکتها ،گسترش امکانات برای تسریع رشد و توسعهی اقتصادی داشتند .خصوصیسازی در ایران در سالهای ۱3۴۱-۱3۴۲بهعنوان یکی از اصول انقالب سفید معرفی شد و روند جدید خصوصیسازی در ایران از سال ۱368به بعد و در چارچوب سیاستهای اقتصادی دولت و برنامهی اول توسعهی اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسالمی ایران آغاز شد و براساس مصوبهی دولت وقت بهمنظور دستیابی به اهداف ارتقای کارایی فعالیتها ،کاهش حجم تصدی دولت در فعالیتهای اقتصادی و خدماتی غیرضروری ،ایجاد تعادل اقتصادی ،استفادهی بهینه از امکاناتکشور انجام پذیرفت... البته خصوصیسازی دارای تعاریف متعددی است ...رایجترین تعریف خصوصیسازی به تغییر در مالکیت یک بنگاه دولتی به بخش خصوصی اشاره میکند .در تعریفی دیگر،
۱6چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ ال خصوصیسازی شامل آزادسازی یا مقرراتزدایی و ورود به فعالیتهایی است که قب ا در انحصار بنگاههای دولتی بوده و ورود بخش خصوصی به آن توسط قوانین و مقررات مختلف محدود شده است. ... دولتها در هر دو گروه کشورهای توسعهیافته یا درحالتوسعه (بهطور اعم) در چارچوب تعاریف و مفاهیم فوق ،اهداف ذیل را در امر واگذاری فعالیتهای اقتصادیشان به بخش خصوصی دنبال میکنند: الف) رهاکردن بودجهی دولت از فشار مالی شرکتهای دولتی ،مانند الزامات کمکهزینه و الزامات پرداخت بدهی؛ ب) افزایش کارایی شرکتهای تحت مالکیت دولت؛ ج) گسترش مالکیت در بخش خصوصی و مشارکت مردم در فعالیتهای اقتصادی؛ د) توسعهی بازارهای سرمایه در اقتصاد و هدایت پساندازهای مردم بهسوی فعالیتهای تولیدی؛ ه) کاهش درجهی فعالیت انحصاری در اقتصاد و ایجاد رقابت بیشتر. واژهی خصوصیکردن و خصوصیگرایی برای اولینبار در زبان انگلیسی در سال ۱983در فرهنگ لغت دانشگاهی جدید وبستر چاپ و رسم ًا تصویب شد .از واژهی خصوصیکردن معانی متفاوتی به ذهن خطور میکند .یکی از طرق تبیین معنی این واژه ارتباطدادن آن با فعالیتها و اقدامات دولت در جهت تأمین کاالها و خدمات است. اما کاربرد واژهی خصوصیسازی برای فروش داراییهای بخش عمومی پدیدهی بارز دههی ۱98۰است. ...
بهمن احمدی امویی ۱7 مقایسهی ویژگیهای رفتاری بنگاههای دولتی و خصوصی ویژگیهای رفتاری
بنگاه بخش خصوصی
بنگاه بخش دولتی
.۱رفتار مالی
دارای خودمختاری کامل
وابستگی کامل یا حداقل زیاد به بودجهی دولت
.۲اهداف تجاری
روشن و مشخص
مبهم ،متعدد و متضاد
.3سودآوری
اصلیترین هدف بنگاه
بهدلیل وجود اهداف اجتماعی تأکید بر آن اندک و زیاندهی بنگاه توجیه میشود.
.۴استقالل عملیاتی
وجود استقالل عملیاتی کامل
تحتتأثیر عوامل برونزا ،بهویژه عوامل سیاسی در تصمیمگیریهای عملیاتی
.5ضوابط ارزیابی عملکرد
استفاده از معیارهایی مانند حجم تولید ،میزان فروش ،هزینههای تولید، قیمت تمامشده
تأکید بر عواملی مانند سطح اشتغال ،تثبیت قیمتها ،میزان سرمایهگذاری و مدنظرقرارندادن کارایی عمومی
.6رقابتپذیری
مواجهه با رقابت شدید رقبای داخلی و خارجی
مصون از رقابت بهدلیل وجود قوانین و مقررات حمایتی
فصلنامهی علمی نگرشهای نوین بازرگانی ،آذر و دی ۱۴۰۰
۱8چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ راههای خصوصیسازی: سهامداری (مشارکت) استراتژیک؛ فروش استراتژیک ــ بهواسطهی مذاکره یا مزایده؛ عرضهی عمومی ــ بورس اوراق بهادار؛ مالکیت شراکتی کارکنان؛ سازماندهی و رهبری کنسرسیوم فروش سهام بهوسیلهی مدیریت فعلی؛ -برونسپاری خدمات (بهجز فعالیتهای بنیادی).
مزایای خصوصیسازی: کاهش دیون انباشته؛ انتقال ایدهی جدید مدیریت و فناوری به بخش اصلی (مادر)؛ تخصص بهینه و اثربخش منابع؛ عرضهی خدمات بهتر؛ -سود باالتر.
اهداف خصوصیسازی: پارهای از اهداف خصوصیسازی عبارتاند از: پویاشدن اقتصاد توسط نیروهای بازار؛ افزایش کارایی و بازده تولید؛ افزایش کیفیت و تنوع کاالها و خدمات؛ توسعهی بازار سرمایه؛ گستردهشدن مالکیت سهام؛ -کاهش دخالت دولت در اقتصاد و بازرگانی؛
بهمن احمدی امویی ۱9 ایجاد فضا و شرایط رقابت بیشتر در اقتصاد؛ سهیمکردن کارگران در کارخانهها؛ ایجاد امکانات و منافع برای مصرفکنندگان؛ تغییرات بنیادین و اساسی در عملکرد صنایع دولتی؛ گذر از اقتصاد دستوری و متمرکز به اقتصاد آزاد؛ -کاهش زیانهای انباشتهشده در بنگاههای دولتی.
2
تجربهی کشورهای موفق یلدا راهدار ،نایبرئیس سازمان ملی کارآفرینی ،در یادداشتی دربارهی تجربهی کشورهای موفق در زمینهی خصوصیسازی چنین مینویسد: ترکیب محدودیتهای بودجهای و ناکارآمدی بخش دولتی دولتها را ترغیب کرد تا اقدامات ابتکاری بخش خصوصی را بیشتر تشویق کنند و تعداد فزایندهای از دولتها اکنون بهطور فعال سیاست خصوصیسازی را آغاز کردهاند .در ترکیه این موضوع به یک طرح اصلی در سیاست دولت تبدیل شده است و یک استراتژی خصوصیسازی در حال آمادهسازی است .تجدید ساختار گستردهی شرکتهای سیمان ،منسوجات، کود کاغذ و خمیرکاغذ ازجمله پیشنهادات واگذاری آنها به بخش خصوصی است. عالوه بر این ،بزرگترین بانک دولتی ترکیه« ،زیرات بانکاسی» ،قصد دارد سهام نوزده شرکت متعلق به خود را بفروشد .یکی از شرکتهای هواپیمایی ملی نیز برای واگذاری به بخش خصوصی برنامهریزیشده است. در آمریکای التین کشورهای بزرگ بدهکار ،یعنی آرژانتین ،برزیل و مکزیک ،سعی کردهاند کسریهای بخش دولتی خود را ازطریق خصوصیسازی کاهش دهند. پیشنهادات دولت آرژانتین که در اوایل سال ۱986مطرح شد صریح ًا به ارتباط بین وامهای اضافی و اصالح سیاستها مرتبط بود .اما واگذاری برنامهریزیشدهی شرکت بزرگ فوالد « »Somisaو همچنین تعدادی از شرکتهای پتروشیمی و شیمیایی بهدالیل سیاسی و اقتصادی با مشکل روبهرو شده است .در برزیل سهام بدون رأی در شرکت نفت دولتی پرسو ِد «پتروبراس» فروخته شده و مالکیت تعدادی .2مهدی مهدیزاده رستم و دیگران« ،بررسی مفاهیم و نظریههای خصوصیسازی و موفقیتهای جهانی» ،فصلنامهی علمی نگرشهای نوین بازرگانی ،سال دوم ،شمارهی ( 5پیاپی ،)۱۱آذر و دی ،۱۴۰۰صص.۱55-۱۴۰
۲۰چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ از تولیدات به بخش خصوصی منتقل شده است .در مکزیک دولت در پایان سال ۱985اعالم کرد که پانزده کشوری که بیشتر درگیر گردشگری هستند به منافع خصوصی فروخته شوند. در بنگالدش ،بهعنوان بخشی از یک بستهی اصالحات ،تقریب ًا صد شرکت دولتی، ازجمله فوالد زیانده و شرکتهای مهندسی ،به بخش خصوصی فروخته شده است. بخشهای زیادی از صنعت نساجی نیز به مالکیت خصوصی منتقل شده است .در تایلند دولت سیاست عدم ملیسازی را توسعه داد که تعداد شرکتهای دولتی از ۱۰9 شرکت در اواخر دههی ۱96۰به سطح فعلی شصت 6۰شرکت کاهش داده است. طی برنامهی خصوصیسازی انگلستان ،شامل انتقال شرکتها از بخش دولتی به بخش خصوصی ،شرکتهای مستقر در انگلیس تکنیکهای ابتکاری را در سراسر فعالیتهای مرتبط توسعه دادهاند .این تکنیکها عبارتاند از: تجدید ساختار کامل صنایع بهمنظور تمرکز بیشتر بر فعالیتهای اصلی تجاری؛ طراحی و ایجاد ترتیبات نظارتی برای صنایعی که مقدار قابلتوجهی از قدرتانحصاری در آنها اجتنابناپذیر باشد؛ بنابراین ،امکان توسعهی تجارت در کنار حمایت از مصرفکنندگان را فراهم میکند؛ ایجاد و توسعهی تکنیکهای جدید فروش ،ازجمله مشارکتگستردهی خردهفروشیدر بازارهای سرمایه و تکنیکهای ابتکاری قیمتگذاری و توزیع که اکنون در سراسر جهان به تصویب رسیده است؛ تجارب در آلمان نشان دادهکه خصوصیسازی عنصر مهم برای افزایشکارایی و پویایی سیستم اقتصادی ،بسیج منابع خصوصی برای فرایند توسعه ،بهبود تخصیص منابع عمومی و ،آخرین اما مهمترین ،کاهش بدهیهای عمومی و یا محدودیتهای بودجهی 3 دولت بوده است.
.3یلدا راهدار« ،چرا خصوصیسازی در ایران شکست خورده است؟» ،پایگاه خبری اتاق ایران، ۱7آبان .۱399
دولتیشدن اقتصاد ایران روند دولتیشدن تمام عرصهی اقتصاد کالن ایران از زمان رضاشاه شروع شد و پس از آن همگستردهتر شد و هم عمق بیشتری پیداکرد .تمرکزگرایی و دادن نقش
فعال به دولت دربارهی همهچیز ،از نوع پوشش مردم گرفته تا طرحهای صنعتی و تجاری ،رفتهرفته منجر به دولتیسازی گسترده شد.
[این] تمرکزگرایی ریشه در مبنای فکری رضاشاه داشت که آن را ناسیونالیسم دولتگرا و او را آتاتورک ایرانی میدانند .او در روند کالن نوسازیای که در پیش گرفته بود دولت خویش را مرکز همهی طرحهای نوسازی ،شامل طرحهای فرهنگی ،اجتماعی ،صنعتی و 4 تجاری ،قرار داد .این مبنای فکری منجر به ایجاد یک اقتصاد کالن دولتی شد.
پس از او ،در دورهی پهلوی دوم همچنان میتوان ردپای گرایش به اقتصاد دولتی را در حاکمیت مشاهده کرد .محمود خیامی ،از بنیانگذاران ایرانناسیونال که بعدها به ایرانخودرو تغییر نام داد ،در گفتوگوهایی تأکید کرد که بهرغم تشویق شاه و هواداری جدی او از رشد صنایع و تقویت بخش خصوصی در ایران ،در او گرایشی به اقتصاد دولتی هم وجود داشت که گهگاه آن را به نمایش میگذاشت .بارها ادعا میکرد که از همهی سوسیالیستها سوسیالیستتر و از همهی انقالبیها انقالبیتر است. .4محمد سمیعی ( )۱397نبرد قدرت در ایران .تهران :نشر نی ،ص.3۰۱
۲۲چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ بهاقتضای همین دولتزدگی بود که نخستین دانشگاه خصوصی ایران (دانشگاه ملی دیروز و شهید بهشتی امروز) که با کمک و حمایت خود شاه ایجاد شده بود ،اجبار ًا و برخالف میل مؤسس آن ،یک دانشگاه دولتی شد .بهعالوه ،شاه به تأسیس نخستین شبکهی تلویزیونی در ایران که آنهم با همت بخش خصوصی کشور و (حبیب ثابت) تحقق یافت کمک فراوان کرد ،اما در کمتر از ده سال پس از آغاز به کار شبکه آن هم، بهرغم میل مؤسس آن ،دولتی شد .از دیگر مصادیق این سیاست دولتزدگی را باید دولتیکردن معدن مس سرچشمه دانست .این معدن به کمک خانوادهی رضایی به راه افتاد .آن هم پس از اینکه چندین شرکت اروپایی و آمریکایی معدن را خریدند و پس از مدتی آن را بهسان معدنی عمدت ًا بیفایده واگذاشتند ،اما بهمجرد روشنشدن ابعاد عظیم مس موجود در معدن ،که به روایتی دومین معدن بزرگ مس دنیاست ،بدون آگاهی و 5 رضایت رضاییها معدن دولتی اعالم شد.
با افزایش نقش نفت در اقتصاد سیاسی ایران این روند و گسترهی آن بیشازپیش شتاب گرفت ،بهطوریکه بعد از کودتای ۲8مرداد همنشینی دولت و نفت ،صنعت با دولت و زیربناها با دولت و نفت شکل گرفت و به هم وابسته شدند .از اواسط دههی ۱3۴۰به بعد دولت با کسری بودجه و بهموازات آن در دههی ۱35۰با گرانی نفت مواجه شد .درنتیجه ،دولت خیلی شدید و گسترده وارد اقتصاد شد و در اقتصا ِد بخش عمومی و تولید اقتصادی سرمایهگذاریهای زیادی کرد .بیماری هلندی شکل گرفت و تورم به باالی ۲۰ درصد رسید و تا قبل از انقالب در همان سطح باالی ۲۰درصد ماند .البته دراینبین و در دههی ۱3۴۰تحوالت اقتصادی-سیاسی مهمی در ایران روی داد که بسیاری از تحلیلگران آن تحوالت را زمینههایی برای انقالب ۱357 ارزیابی میکنند. دههی ۱3۴۰در تاریخ اقتصاد سیاسی ایران جایگاه ویژهای دارد .این دهه در بیشتر سالهای خود آرامش نسبی داشت ،آرامشی که هیچگاه قبل و بعد از آن تجربه نشد .شاید این دهه را بتوان باثباتترین دههی صد سال اخیر ایران دانست .بهواسطهی اجرای دو برنامهی هفتسالهکه پیش از این دهه شروع شده بود و همچنین اجرای دو برنامهی دیگر در همین دهه ،ساختارهای اقتصادی، .5عباس میالنی ( )۲۰۱3نگاهی به شاه .تورنتو :پرشین سیرکل ،ص.393
بهمن احمدی امویی ۲3
اجتماعی و فرهنگی و ،بهتبع آن ،شرایط سیاسی ایران دگرگون شد .ازنظر اقتصادی ،با تأسیس بانک مرکزی ایران در سال ۱339و نهادهایی چون سازمان گسترش و نوسازی و بانک صنعت معدن و شکلگیری برندهایی در بخش خصوصی ،این دهه یکی از موفقترین زمانها برای اقتصاد ایران بود. البته ثبات ایجادشده در حوزهی اجتماعی و سیاسی و همچنین نرخهای رشدی که اقتصاد ایران در این دهه تجربه کرد شرایط را برای گسترش اقتصاد بخش خصوصی فراهم کرد .برنامهی اصالحات ارضی و شکلگیری یک طبقهی متوسط در سایهی پولهای فراوان نفت از دیگر ویژگیهای این دوران است. هدف اصلی برنامههای عمرانی از این قرار بود :انتقال کامل جامعهی ایران ازلحاظ اجتماعی ،فرهنگی و حتی سیاسی از کشوری عقبمانده با درآمد سرانه ،بهداشت و آموزش پایین به کشوری توسعهیافته در ردهی کشورهای پیشرفتهی غربی .درعمل و پس از اجرای سه برنامهی عمرانی از پنج برنامهی موردنظر ،ساختار اقتصاد ایران ــ ازنظر تولید ثروت ،درآمد سرانه ،جایگزینی صنعت با کشاورزی ،ورود فناوری و سازمانها و ساختارهای مدرن به نظام ال دگرگون شد ،اما همزمان اقتصادی و پیشرفتهای کمی و تکنولوژیکی ــ کام ا از جنبهی اجتماعی ،فرهنگی و سیاسی شکافهای موجود در جامعهی ایران به 6 چنان ژرفای آشتیناپذیری رسیده بود که به انقالب بزرگ بهمن ۱357رسید. برنامهی دوم عمرانی هفتساله نسبت پسانداز به تولید ملی را از 6درصد در سال ۱33۴به ۱9درصد در سال ۱338و تولید ملی را به قیمت جاری از ۱۴3میلیارد ریال در آغاز اجرای برنامه به 3۴۲میلیارد ریال در سال ۱3۴۱رساند .این رقم رشد ۱۴۰درصدی در طول هفت سال و رشد متوسط ساالنهی ۱3درصد را نشان میدهد. برنامهی دوم عمرانی ،که از اول مهر ۱33۴تا پایان شهریور ۱3۴۱اجرا شد ،ایجاد و توسعهی تأسیسات زیربنایی عمده را تحتعنوان چهار فصل کشاورزی و آبیاری، ارتباطات و مخابرات ،صنایع و معادن و امور اجتماعی ،بهداشت و شهرسازی 7 هدفگذاری کرد. .6سعید لیالز ( )۱39۲موج دوم تجدد آمرانه در ایران .تهران :انتشارات نیلوفر ،ص.۲3 .7بهمن احمدی امویی« ،مرکز مطالعات مدیریت ایران ( )ICMSتا دانشگاه امام صادق» ،وبالگ بهمن احمدی امویی ۱5 ،بهمن .۱۴۰۱
۲۴چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
در چنین شرایطی بود که برنامهی پنجسالهی سوم به اجرا درآمد .این برنامه در طول پنج سال و نیم اجرا به بسیاری از اهداف خود دست یافت .ازنظر کمی مهمترین هدف این برنامه رسیدن به نرخ رشد اقتصادی متوسط ساالنه 6درصد بود .این رشد منبع اصلی بودجههای اجتماعی و اقتصادی برنامه را تأمین میکرد و موتور محرکهی آن به شمار میرفت .عملکرد این شاخص تا پایان دورهی برنامه ،یعنی سال ،۱3۴6از ارقام پیشبینیشده عبور کرد و رشد تولید ناخالص ملی در طول کل برنامه به 8/8درصد رسید. در این دوران بخش خصوصی ایران در بخش صنعت و معدن به گستردهترین شکل ممکن سرمایهگذاریها مشارکت داشت .رشد و اندازهای که پیشوپس از آن هرگز تکرار نشد .ازجمله اقدامات مهم برنامهی سوم تأسیس سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران در سال پایانی برنامه ،تیر ،۱3۴6بود .دیگر اقدامات مهم صنعتی صورتگرفته در این دوران تأسیس کارخانههای خودروسازی (سواری ،کامیون و اتوبوس)، موتورسازی ،فلزکاری ،صنایع پتروشیمی ،تأسیس ذوبآهن اصفهان ،تولید سیمان، ماشینآالت کشاورزی و لولهسازی بود که همگی ازجملهی صنایع سنگین محسوب میشوند .پیش از همهی اینها و در سال قبل از شروع دههی ،۱3۴۰در سال ،۱337 8 بانک مرکزی ایران تأسیس شد و ساختار پولی و بانکی کشور وارد دوران جدیدی شد.
هرچند ظاهر ًا شخص شاه چیز دیگری در ذهن داشت .او در سال ،۱338 پس از یک تور اروپایی و دیدار از انگلستان ،دانمارک و هلند ،به فرانسه رفت و در دانشگاه سوربن برای ایرانیان سخنرانی کرد .برخی این سخنرانی را نشاندهندهی ذهنیت سوسیالیستی او میدانند .او گفت :کشورهای اسکاندیناوی ملتهایی مترقیاند ،اما برنامهی عدالت اجتماعی ما مترقیتر است ،زیرا صنایع سنگین، صنعت نفت ،آهن و فوالد در ایران ملی است .زغالسنگ و منابع زیرزمینی و تلفن و بنادر متعلق به عموم است ،درحالیکه در آنکشورها اغلب این صنایع ملی نیست و در اختیار بخش خصوصی است. تنها همین چند جملهی نقلشده از شاه نشان میدهد که تا چه میزان درکش از سوسیالیسم سطحی و غیرواقعی بود و اینکه او سرمایهداری دولتی را با .8همان.
بهمن احمدی امویی ۲5
سوسیالیسم اشتباه گرفته بود .البته در آن دوران همهی کشورهای نوظهور صنعتی دهههای بعد باکمک سرمایهداری دولتی به رشد اقتصادی باالیی دست مییافتند. از انگلستان قرن ۱6میالدی ،هیچ ملتی بدونکمک چشمگیر و حمایت دولت از همان مراحل اولیه شرکتهای رقابتی صنعتی خلق نکرد .ایالت متحده ،فرانسه و آلمان از انگلستان پیروی کردند .سپس آلمان الهامبخش ژاپن و ژاپن الهامبخش کرهی جنوبی [شد] و بهزودی تایوان و چین از ژاپن پیروی کردند .هرچند در سال های اخیر هیچ کشور نوظهور مهم و جدیدی به چنین موفقیتهایی سریع در رشد به کمک دست هدایتگر دولت نرسیده است .و ایران آن زمان در همان مرحله ماند و کمترین رشد را در توسعهی بخش خصوصی داشت .هرچند گامهایی هم برداشته شده ،اما ناموفق و 9 شکستخورده.
برخی از تحلیلگران سیاسی و اقتصادی دههی ۱3۴۰را یکی از مهمترین دههها در صد سال اخیر ایران میدانند .تحوالت صورتگرفته در این ده سال زمینههایی را برای تغییر تاریخ ایران برای همیشه فراهم کرد. اکبر ترکان ،وزیر راهوشهرسازی دولت اول هاشمی رفسنجانی ،از زاویهی دیگری دو دههی پیش از انقالب را میبیند: تا قبل از ۱3۴۱برنامهی صنعتیشدن کشور آغاز نشده بود .دو برنامهی عمرانی تا قبل از ۱3۴۱داشتیم ،یکی در ۱3۲7تا ۱33۴برنامهی هفتسالهی اول با محوریتکشاورزی و یکی هم از ۱33۴تا ۱3۴۱که آن هم هفتساله و با محوریت کشاورزی بود .سدهای بزرگ و توسعهی کشاورزی در این دو برنامهی هفتساله بیشتر اجرا شد .صنعتیکردن کشور در برنامههای عمرانی قبل از انقالب ،آن موقع به آنها برنامهی عمرانی میگفتند و برنامهی توسعه نمیگفتند ،برنامههای عمرانی قبل از انقالب دو تا هفتساله تا ۱3۴۱ اجرا میشود و برنامههای صنعتی از ۱3۴۱به بعد است که سه تا پنجساله فرصت اجرا پیدا میکند ۱3۴۱ .تا ۱3۴6 ،۱3۴6تا ۱35۱و ۱35۱تا .۱356در دو برنامهی صنعتی دولت وقت با خرید اراضی از مالکین بزرگ و اجرای اصالحات ارضی ،به مالکین بزرگ پول میدهد و زمینهای آنها را میگیرد و آنها را بینکشاورزهای بیزمین و مالکین خرد توزیع میکند ...در این برنامهی اصالحات ارضی ،مالکین خرد و متوسط به وجود آمدند. اما مالکین بزرگیکه زمینهایشان را فروخته بودند چه شدند؟ آنهاکوشش میکنند با منابع خودشان و پولی که به آنها بابت خرید زمینهایشان داده شد ،اولین گروه سرمایهگذاران .9شارما ،روچیر ( )۱۴۰۰ظهور و سقوط ملتها .تهران :کتاب پارسه ،ص.۱9۱-۱9۰
۲6چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ صنعتی کشور بشوند .بنابراین ،دوران صنعتیشدن کشور ما از ۱3۴۱آغاز شد و اولین گروههای سرمایهگذاران صنعتی از ۱3۴۱به وجود آمدند که عمدت ًا مالکین سابق بودند و ،بهاصطالح ،بورژوازی ملی ما را از سال ۱3۴۱شکل میدهند .درواقع ،اگر بخواهیم تبارشناسی کنیم ،بخش خصوصی که تا آن زمان خوانین و مالکان بزرگ بودند ،حاال به بخش خصوصی تبدیل شده که صنعتگر است و خیلی از سرمایهگذاریهای صنعتی در این دهساله ،یعنی از ۱3۴۱تا ،۱35۱توسط این سرمایهگذارهای خصوصی انجام میشود .به این دوره میگوییم «دورهی شکلگیری سرمایهگذاری خصوصی» یا «بورژوازی ملی» ...از ۱35۱به بعد ،بهدلیلگرانشدن قیمت نفت و آمدن درآمدهای ارزی و فراوان نفت بهدست دولت و ارزانفروشی درآمد نفتی و تفوق واردات بر تولید و صادرات ،بورژوازی صنعتی ایران تبدیل به بورژوازی تجاری میشود؛ یعنی همان بخش خصوصی دیگر بهدنبال صنعت نمیرود ،دنبال واردات میرود .چرا؟ چون وقتی ارز ارزان میدهی ،قیمت تمامشدهی کاالی وارداتی ارزانتر از تولیدی داخلی میشود؛ درنتیجه، تولید داخلی شکست میخورد و تجارت خارجی به نفع واردات قوی میشود .بنابراین، مالکان را داشتیم که سال ۱3۴۱خوانین بودند ،از ۱3۴۱تا ۱35۱بورژوازی ملی و 10 صنعتی را داریم که سرمایهگذاران صنعتیاند و از ۱35۱به بعد بورژوازی تجاری است.
دو سال پایانی دههی ۱35۰و تمام دههی ۱36۰در تحوالت چهل سال اخیر نقش تعیینکنندهای داشت و به نظر میرسد تا چند دههی دیگر همچنان مبنایی برای بسیاری از تحلیلها و جهتگیریهای مسائل اقتصادی ،سیاسی و فرهنگی ایران باشد .در این دهه اتفاقاتی افتاد که مسیر آیندهی ایران را دگرگون کرد .این روزها سراغ هر پدیدهی اجتماعی ،سیاسی ،اقتصادی و فرهنگیای میروی همهی اشارهها و سرنخهای مربوط به آن پدیده به دههی ۱36۰ بازمیگردد .هرکس که بخواهد دربارهی خصوصیسازی حرفی بزند و مطلبی بنویسد ،بهگونهای اجتنابناپذیر مجبور است شروع بحث و دوربین نگاه خود را در ابتدای آن دهه بکارد. عباس آخوندی ،از نیروهای انقالبی و از بنیانگذاران جهاد سازندگی ،در گفتوگویی که با عنوان «بازار مرکانتیلیستهای وطنی» در مجلهی مشق فردا منتشر شده است ،میگوید که در بسیاری از مناسبات اتفاق خاصی نیفتاد و در .10بهمن احمدی امویی« ،حاکمیت بورژوازی تجاری :گفتوگو با اکبر ترکان» ،مشق فردا، شمارهی ،۴خرداد و تیر .۱399
بهمن احمدی امویی ۲7
تمرکز قدرت و ثروت در دست دولت و حاکمیت تغییری رخ نداد؛ فقط افراد جدیدی این نقش تاریخی را بر عهده گرفتند .در ایران ،حتی با وجود انقالب مشروطه و انقالب ،۱357لزوم ًا ساختار متمرکز قدرت و سیاست تغییر نکرد و همچنان با همان تمرکز قدرت سیاسی مواجهیم .هرچند این تمرکز در دورههایی تضعیف شد ،هرگز از بین نرفت. به نظر او ،بعد از شهریور ۱3۲۰این تمرکز تضعیف شد ،ولی بهتدریج بعد از سال ۱3۴۲مجدد ًا شکل گرفت ،مخصوص ًا از اواخر دههی ۱3۴۰و اوایل ۱35۰که تمرکز فراگیر اقتصادی و سیاسی به وجود آمد .آخوندی شکل سنتی تمرکز را در دستگاه سلطنت و بازار میبیند .در نوع مدرن تمرکز که در زمان شاه ایجاد شد طبقهی صنعتگر جدیدی به وجود آمد که ازجهت پایگاه اجتماعی، رفتاری ،هنجارهای اعتقادی ،سبک زندگی و نوع کسبوکار با بازار سنتی متفاوت بود ،ولی همچنان متحد استراتژیک سلطنت باقی ماند .درواقع، سیاستهای اجتماعی و اقتصادی شاه آنها را ایجاد کرده بود و با او هم مرتبط شدند .هدف این تغییرات این بود که پایگاه اجتماعی رژیم از مالکان ،بازار و بازاریهای سنتی بهسمت نیروهای جدید و بخش صنعتی تازهایجادشده برود. پرسش اساسی این است :آیا انقالب ۱357توانسته بود تمرکز ساختار اقتصادی و سیاسی رژیم گذشته را حذف کند یا اینکه مجدد ًا آن را بهشکل تازهای بازتولید کرد؟ مخصوص ًا توسط بازاریهاکه در دورهی قبل دچار بیمهری بودند و حذف شدند .آخوندی در پاسخ میگوید :تصور من این است که بخش عمدهی آن وضعیت بازتولید شد .میبینید که حضور گروههای سیاسی بازار سنتی در فرایند انقالب و همچنین در نهادهای بعد از انقالب خیلی پررنگ بوده است و تا همین االن و بعد از چهل سال ،این حضور و مؤثربودن در ساختار اقتصاد سیاسیکشور همچنان با قوت پیش میرود و عمل میکند۱۱. بازاریها تقریب ًا در اولین روزهای بعد از انقالب تمام نهادهای اقتصادی را گرفتند ۲7 .بهمن ،۱357یک هفته بعد از انقالب ،اتاق بازرگانی را به تصرف .11بهمن احمدی امویی« ،بازار مرکانتیلیستهای وطنی:گفتوگو با عباس آخوندی» ،مشق فردا، شمارهی ،۴خرداد و تیر .۱399
۲8چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
خود درآوردند و در همان شورای انقالب امتیاز ویژهی تأسیس سازمان اقتصاد اسالمی را ،که درواقع نوعی بانک بود ،به دست آوردند .درحالیکه همان شورا همهی بانکها را دولتی کرده بود ،به آنها یک بانک پیشکش کرد .در همان سال هم مبلغی نزدیک 3میلیارد تومان وام را مصوب کرد تا این سازمان بین صندوقهای قرضالحسنهی زیرمجموعهی خود تقسیم کند .بنیاد مستضعفان و کل وزارت بازرگانی در اختیار این گروه قرار گرفت .شرکت بازرگانی دولتی را اساس ًا این گروه شکل داد .شرکت اقتصادی کمیتهی امداد امام را این گروه شکل داد ،به ستاد داخلی بنیاد شهید رفتند .این گروه در همهجا حضور پیدا کرد و اگر ال از قدرت بوروکراتیک و رسمی فاصله میگرفتند ،ایندفعه تا پیش از انقالبکام ا در قدرت بوروکراتیک و رسمی نشستند .به همین دلیل است که برخی از کارشناسان بر این باورند که تمرکز اقتصادی-سیاسی دوباره و بهشکل دیگری بازتولید شد. ایجاد طبقهی سرمایهدار جدید در زمان شاه بخشی از فرایند مدرنیزاسیون از باال و تالشی بود برای طبقهسازی و ایجاد یک پایگاه جدید اجتماعی برای ال همسو با مرکز قدرت عمل کند .ازنظر جامعهشناسی ،مشاهده حاکمیت تا کام ا میکنیم که در عمدهی تحوالت بزرگ صنعتی این اتفاق افتاده و بعد هم در پیوند با ساختار سیاسی متمرکز شده است .اگر مسئلهی سازمان برنامهوبودجهی دههی ۱3۴۰توسعه بود ،مسئلهی سازمان برنامهی دههی ۱35۰بیشتر اجرای اوامر ملوکانه در جهت آن چشمانداز بود؛ درنتیجه ،در دههی ۱35۰استقالل سازمان برنامه و بهتدریج استقالل بانک مرکزی با چالش مواجه شد .آخوندی در توضیح تحلیل خود اضافه میکند: چون [رژیم شاه] از آن مرحله عبور کرده بود و تمرکز اقتصادی-سیاسی موردنظر شکل گرفته و میتوانست نهادها را به استخدام خودش دربیاورد .هر زمان این تمرکز صورت میگیرد ،اولین کاری که میکند این است که نهادهای درون حاکمیت را از تعریف خالی میکنند .سپس به نهادهای مدنی بیرون حاکمیت میپردازند .یعنی اولین اتفاقی که رخ میدهد از درون تهیسازی نهادهای درون حاکمیت است . ...سازمان برنامه و بانک مرکزی دچار مشکل میشوند .همهی نهادهای درون حاکمیت و نهادهای مدنی برون از حاکمیت آهستهآهسته در برابر این قدرت متمرکز گرفتار شده و مجبورند که از
بهمن احمدی امویی ۲9 استقالل نهادی و کارکرد نهادی خودشان فاصله بگیرند و تبدیل به کارگزار این قدرت 12 متمرکز شوند.
اکبر ترکان نیز اهمیت بورژوازی تجاری را بسیار میداند: از ۱35۱به بعد و تا امروز ،بورژوازی تجاری بر کشور حاکم است. ... در انقالب هم تجار تقویت و صنعتگران فراری شدند .هرکس که داراییاش روی زمین و بزرگ بود گرفتیم و اموالش را مصادره کردیم. ... کسانی که واحدها و کارخانههای بزرگ را ول کرده و رفته بودند ،دولت برای آنها سرپرستی میگذارد تا این کارخانهها و بنگاهها اداره شوند . ...بخش بعدی بند ب قانون صنایع است .بند ب قانون صنایع برای آنها که ملی شدند تعیینتکلیف میکند؛ یعنی طبق اصل ۴۴قانون اساسیکهگفته شده صنایع بزرگ باید ملی شوند ،خودروسازیها، کشتیرانی ،بانکها ،بیمهها و هواپیماییها ،باید دولتی شوند .این حکمهاییکه در اصل ۴۴قانون اساسی آمده موجب ملیشدن گسترده در اقتصاد ایران میشود .از اینجا به بعد ،دورهی بورژوازی صنعتی تبدیل به دورهی بورژوازی تجاری میشود و یک سرمایهگذاری دولتی بزرگ ایجاد میشود .براساس مصوبهی 6738و مفاد بند ب، مدیران دولتی به سرپرستی واحدهای تجاری نصب میشوند .اما قرار است پول این کارخانهها را بر مبنای آخرین اظهارنامهشان که به وزارت دارایی داده بودند پرداخت کنند و این کار راکردیم .وقتی من در سازمان گسترش بودم ،سهم مالکانی راکه براساس بند ب قانون توسعهی صنعتی اموالشان دولتی شده بود ،محاسبه و بر مبنای شاخص 13 بانک مرکزی هم بهروز تبدیل کردیم و پولهایشان را دادیم.
البته نگاه متفاوتی هم به شکلگیری جریانهای مخالف رژیم شاه در این مقطع وجود دارد ،نگاهی که به دولتیبودن عرصهی حیات اجتماعی ،سیاسی و اقتصادی ایران در آن زمان برمیگردد و تأییدکنندهی سخنان کارشناسان دیگر است .مسعود نیلی ،اقتصاددان ،ازایندست افراد است: از قبل از انقالب و برای بیش از یک دهه ،دولت وارد فرایند قیمتگذاری کاالها و خدمات شده بود .اما بهلحاظ اقتصادی ،و فارغ از بحثهای فرهنگی ،مخالفان رژیم .12بهمن احمدی امویی« ،بازار مرکانتیلیستهای وطنی:گفتوگو با عباس آخوندی» ،مشق فردا، شمارهی ،۴خرداد و تیر .۱399 .13بهمن احمدی امویی« ،حاکمیت بورژوازی تجاری :گفتوگو با اکبر ترکان» ،مشق فردا، شمارهی ،۴خرداد و تیر .۱399
3۰چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ پهلوی ،روشنفکرها ،سیاسیها و فعاالن دو ایراد اساسی به رژیم گذشته میگرفتند :یکی بیعدالتی و یکی وابستگی .آن را رژیمی وابسته میدانستند که توزیع نابرابر و فقر زیاد را هم موجب شده است.
ت برآمده از آن در برابر این معضل و پرسش قرار انقالبیها و مقامات حکوم ِ گرفتند که رژیمی با بیعدالتی زیاد و فقر گسترده با چه چیزی و چه نوع ساختاری میتواند جایگزین شود؟ آیا الگوی مطلوبی را در ذهن داشتند؟ در آن زمان الگوی قابلقبول الگوی دنیای سوسیالیست و چپ بود .درواقع ،مارکسیسم ،منهای بخش فلسفی آن ،نظریهی عدالت قابلقبول و قابلتوجهی ارائه میداد و میگفت که چیزی به نام مالکیت خصوصی نباید وجود داشته باشد ،چراکه موجب بیعدالتی است .مارکس معتقد بود ارزش در نیروی کار است ،نه در سرمایه. یعنی هر ارزشی در هر محصولی مشاهده میکنید ،تبلور نیرویکار است .بنابراین، مازاد ایجادشده باید به نیروی کار تعلق بگیرد و سرمایه نباید مالکیت خصوصی داشته باشد و دولت باید ازطرف طبقهی کارگر و بهعنوان نمایندهی آن طبقه مالک سرمایه باشد .براساس این نظریه ،دولت وکارگران ــ در جبری تاریخیکه براساس آن یک نظامکمونیستی برقرار خواهد شد ــ مالک تمام عوامل تولید و حتی سرمایه ال و براساس ضرورت و تا رسیدن به آن روز حکومت دیکتاتوری میشوند ،اما فع ا پرولتاریا ازطرف کارگران نمایندگی دارد تا مالکیت این واحدهای صنعتی و تولیدی را بر عهده بگیرد .برایناساس ،زمین و ماشینآالت سرمایه هستند و مالکیت آن هم بر عهدهی دولت است و «درنتیجه ،قیمت و تعیین قیمت توسط بازار بیمعناست» .ازاینرو ،رژیم سرمایهداری از نوع غربی نمیتواند به تماموکمال عدالت را برقرار کند. در آن روزگار رسم زمانه چنین اقتضا میکرد و همه متأثر از این فضا بودند و انتخابی غیر از الگوبرداری از این چند روش حکومتی برای ایجاد عدالت اجتماعی وجود نداشت .حق انتخاب بین اینها بود و مبنا و پیشفرضها هم همین بود .مسعود نیلی میگوید: در کشور ما گروههای سیاسی با گرایشهای مختلف فعال بودند ،اما ــ حداکثر ــ در عرصهی چگونگی ایجاد عدالت اجتماعی متون مورداستفادهی این الگوها (چپ و راست) را ترجمه میکردند و بهعنوان آرمانها و خواستههای خود و شکل مطلوب
بهمن احمدی امویی 3۱ حکومت به مردم و طرفدارانشان ارائه میدادند .چپهای غیرمذهبی ،مارکسیستها و حزب توده در این زمینه پرچمدار بودند و بقیه هم دنبالهروی آنها .درمقابل، مذهبیها چه میکردند؟ برخی بازاریهای مذهبی بودند که خواست و اعتقادشان، دستکم در حوزهی فرهنگی و اجتماعی ،در تضاد با الگوهایی بود که تبلیغ و ارائه میشد .در کنار آنها ،روحانیانی بودند که بیشتر با بازاریها ارتباط داشتند و ازطریق آنها تأمین مالی میشدند .آنها هم عموم ًا چیزی برای عرضه نداشتند و نمیتوانستند جوانان و دانشجویان را جذب کنند .بهویژه که در برابر ادبیات و روشهای تبلیغی ال خلع سالح به نظر میرسیدند .حداکثر اقدامی که از سوی چپهای غیرمذهبی کام ا این طیف صورت گرفت این بود که در پارهای موارد همان ادبیات را در شکل و قالب دیگری ،قالب مذهبی ،ارائه میدادند ،آنهم عمدت ًا توسط اعضای سازمان مجاهدین خلق .رویهمرفته ،به نظر میرسید چیز قابلتوجهی برای عرضه ندارند .سؤال این بود که برای عقبنماندن از این وضعیت و کشاندن مردم به طرف خود چه بکنیم؟ این فکر را دکتر شریعتی با تز «زر ،زور و تزویر» بهخوبی برای مذهبیها تبیین کرد. زر سرمایه و تزویر نشانهی روحانیت همراه با سرمایه و زور رژیم سیاسی بود .او با برقرارکردن پیوند بین این سه عنصر و تبیین آن سوسیالیسم مذهبی را با بیانی شیوا مطرح کرد که بهنوعی بازسازی اسالم مبارزاتی بود؛ ازیکطرف اسالم ضدخارجی که مسئلهی وابستگی را نقد میکرد و ازطرفدیگر اسالم سوسیالیستی و عدالتخواه را ترسیم میکرد .درواقع ،هر دو خواستهی مذهبیها را برایشان یکجا جمع کرد و آنها را در صف مقدم مبارزه با رژیم نگه داشت .حتی گاهی در مبارزه پیشگام شد .هم وابستگی رژیم شاه به امپریالیسم و سرمایهداری غرب را متذکر میشد و نقد میکرد و هم راه رسیدن به عدالت اجتماعی را پیش رو میگذاشت؛ با ادبیاتی شیوا ،جذاب و مترقی .بنابراین ،در زمینهی عدالت اجتماعی و با توجه به این ادبیات ،اگر بخواهیم بگوییم اسالم مکتب اشتراکی است یا مکتب سرمایهداری ،پاسخ این بود که ما اشتراکی هستیم و اگر موضوع نیروی کار باشد ،ما هم طرفدار کارگران هستیم. همان حرف مطهری که سرمایه و مالکیت عمومی جنبهی اشتراکی دارد .آقای مطهری در این زمینه کتابی هم نوشت و همهی ما دانشجویان مذهبی آن را بهصورت زیرزمینی پیدا میکردیم و میخواندیم و احساس میکردیم برای بسیاری از پرسشهای ما در برابر چپهای غیرمذهبی پاسخهای قانعکننده دارد .بعدها امام خمینی دستور داد کتاب نظریهی اقتصادی اسالم آقای مطهری جمعآوری شود .حرفهای اسالم 14 فقاهتی خریدار نداشت.
.14گفتوگوی شفاهی با مسعود نیلی.۱398 ،
3۲چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
در دیدگاه نیلی ،اسالم فقاهتی طرفدار مالکیت است و مثالا میگوید اگر شما جایی نماز بخوانید که غصبی باشد ،نمازت قبول نیست و از تمام مفاهیم سرمایهداری تنها به مالکیت آن اهمیت میدهد .بنابراین ،امثال شریعتی و مطهری در برابر آن تفکر کار بزرگی انجام دادند و توانستند جوانان را بهطرف خود بکشند .در این نوع تفکر دیگر بحث مالکیت مطرح نیست .مرحوم طالقانی و افراد دیگری هم وارد این فضا شدند و موضوع دستکم از بابت داشتن پشتوانهی نظری اسالمی و مذهبی تقویت شد. موجی را راهاندازی کردند و گفتند بهصورت ایدئولوژیک همانکه مارکسیسم و کشورهای شرقی میگویند اسالم زودتر مطرح کرده است .آنها 7۰سال است که اینها را میگویند و ما ۱۴۰۰سال است که میگوییم .درواقع ،این متفکران مذهبی با استفاده از آیات قران و نهجالبالغه و برداشتهای خودشان از این منابع ،سوسیالیسم را برای مذهبیهای ایرانی بومی کردند. حرف اول مارکسیسم نفی خدا و دین بود؛ میگفت دین افیون تودههاست. اینها هم در پاسخ میگفتند که ما برداشت و تبیین جدید و تازهای از دین معرفی میکنیم .بنابراین ،در عرصهی مبارزه تعریف جدیدی از عاشورا و پیامهای آن ارائه دادند و اسالم اهل جهاد و مبارزه را به میدان آوردند. میگفتند اسالم چیزی نیست که شما میگویید و «افیون تودهها» در مسیحیت هست و نه در اسالم .میگویند ما اهل مبارزه هستیم ،درصورتیکه این حرف درست نیست و سوسیالیسم متعلق به ماست .سید قطب ،ایدئولوگ اخوانالمسلمین در مصر ،نیز همین راه را در پیش گرفته بود ،البته خیلی پیشتر از آنچه در ایران در حال شکلگیری بود .تفسیری سوسیالیستی و بهروزشده از دین را میشد در همهجای خاورمیانه ،و مهمتر از همه در ایران، پیدا کرد .این تفسیر در ایران مخاطب زیادی پیدا کرد .وقتی نیروهای جوان جدید در رأس قدرت قرار گفتند ،از فردایش همهچیز عوض شد .نسل جدیدی بر سرکار آمد که مسئوالن کشور شدند .نخستین جایی که این مسئوالن جوان توانستند آرمانها و خواستههایشان را نشان دهند قانون اساسی بود .درواقع ،اصول ۴۴ ،۲3و ۴9با آن تفکر نوشته شد .درنتیجه،
بهمن احمدی امویی 33
«ما کشوری درونگرا و دولتی شدیم که میخواست دو اشکال رژیم گذشته را با این اصول برطرف کند :رفع وابستگی به خارج و بیعدالتی اقتصادی و اجتماعی» .با دولتیشدن اقتصاد و گسترش حیطهی نفوذ دولت در ابعاد سیاسی ،اقتصادی و اجتماعی میخواستند این دو را محقق کنند .دولتیبودن اقتصاد نفی بیعدالتی است و درونگرایی هم نفی وابستگی .درواقع ،حرکت و روش انقالب سلبی جلو آمد و بیشتر «میخواستند بگوید که چهچیزی نیستند تا اینکه ثابت کنند چه چیزی هستند». این موضوع نوع تفکر و گرایش ذهنی مسئوالن جدید را در فردای پس از پیروزی انقالب نشان میدهد .کسی فکر نمیکرد که انقالب با این سرعت باورنکردنی پیروز شود .همه غافلگیر شده بودند .درواقع ،در برابر یک عمل انجامشده قرار گرفتند .تقریب ًا هیچکس آمادگی ادارهی کشور را در شرایط جدید نداشت .تجربهای هم برای ادارهیکشور موجود نبود .عمدت ًا جوانهایی بودند که تازه از پشت میز دانشگاه بلند شده بودند و بهترینهایشان ،بهزحمت ،در چند شرکت و اداره کار کرده بودند و تجربهی بسیار اندکی اندوخته بودند .چیزی که در سخنرانیهای زمان انقالب بهصورت فراگیر مطرح میشد همین موضوع فقر و بیعدالتی و نابرابری بود. بهخصوص در محیطهای روستایی و شهرستانها این مسئله بسیار حاد و چشمگیر بود .در آن زمان بیش از 7۰درصد مردم کشور در روستاها زندگی میکردند و این ال عدهی محدودی از زمینداران بزرگ میتوانستند بیعدالتی برایشان ملموس بود .مث ا چاه بزنند و زمینهای خود را آبیاریکنند ،اما بقیه نمیتوانستند .در رژیم پهلوی امتیازات خیلی نابرابر داده میشد و بیشتر معطوف به کسانی بود که با رژیم در ارتباط بودند .بعد از پیروزی انقالب یک مطالبهی عمومی این بود که این وضعیت عوض شود .چطور میتوانست عوض شود؟ به این شکل که رژیم جدید و دولت انقالبی امکان دسترسی به تمام چیزهای محدودشده در رژیم گذشته را فراهم کند ،حتی با آنهایی را که به مردم ظلم کردند برخورد شود و اموالشان را بگیرد و به بیتالمال برگرداند تا همه از مواهب 15 آن بهره ببرند.
قیمت هر کاال و خدماتی میزان کمیابی آن را نشان میدهد. .15همان.
3۴چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ بعد از انقالب توجهی به این مسائل علمی نشد و تفاوت قیمت کاالها و خدمات و موضوع کمیابی در اقتصاد غیرعادالنه تشخیص داده شد و گفتند چنین چیزی نداریم و دولت موظف است محدودیتهای اعمالشده را بردارد و کاالها را به قیمت پایین در اختیار مردم قرار دهد تا همه امکان برخورداری و مصرف آنها را به دست بیاورند. خالصهی پیام این بود :مردم ،انقالب قرار است این چیزها را برای شما بیاورد .آن زمان کسی نمیگفت که میخواهیم سد بسازیم و اتوبان بکشیم و نیروگاه احداث کنیم؛ قرار 16 بود کاالهای موردنیاز خانوارها بهوفور و با قیمت اندک در اختیار مردم قرار بگیرد.
با این اقدام ،موضوع عدالت اجتماعی را حلکردند و بهسراغ بحث وابستگی رفتند .مسئلهی نفت و نوع رابطهای که رژیم پهلوی با جهان سرمایهداری و کشورهای غربی داشت نیز موضوع استقالل و خروج از وابستگی را پیشکشید. ایران در آن زمان با تولید 6میلیون بشکه نفت در روز بزرگترین تولیدکننده و صادرکنندهی نفت بود .انقالبیها میگفتند که ما با این اقدام و رفتار خود انرژی آمریکا و اسرائیل را تأمین میکنیم .بنابراین ،به این نتیجه رسیدند که میزان تولید را بهشدت کاهش دهند .میگفتند اینگونه قیمت نفت افزایش مییابد و حق خودمان را میگیریم و درعینحال به اسرائیل و آمریکا هم دیگر نفت نمیفروشیم و از وابستگی کشور به درآمدهای نفتی جلوگیری میکنیم و درنتیجه ،از زیر یوغ غرب و اسرائیل خارج میشویم .در کنار آن سیاست خارجی خود را معطوف به همکاری و همراهی باکشورهای مخالف غرب وکمک به مستضعفان جهان قرار میدهیم. در این شرایط ،دو مطالبه بالفاصله در دستور کار قرار گرفت و اجرا شد: «ازطرفی ،نفت نباید نقش تعیینکننده داشته باشد و تولید باید کاهش یابد. ازطرفدیگر ،همهی کاالها و خدمات باید بهطور گسترده و با قیمت پایینتر از قیمت واقعی تولید به دست عموم مردم و خانوارها برسد ».البته از همان ابتدا این دو سیاست در تضاد با هم بودند :ازیکطرف ،درآمد کالن دولت را ازطریقکاهش فروش نفت کم کردند و ازطرفدیگر ،هزینههای دولت را بهشدت و باسرعت افزایش دادند .صادرات روزانهی نفتکشور را از 6میلیون بشکه به ۲٫5میلیون بشکه کاهش دادند که باعث شد شوک بزرگی به بازار و قیمت جهانی نفت وارد شود و .16همان.
بهمن احمدی امویی 35
قیمتهای نفت باال برود .اما با افزایش خانوارهای گرد سفرهی دولت ،کسری بودجه دامنگیر کشور شد و روزبهروز رقمش باالتر رفت .کاهش تولید نفت بسیار شدید بود و دولت بهشدت گسترش پیدا کرد .ملیکردن تجارت خارجی هم در ال میگفتند اگر بخش خصوصی پارچه وارد میکرده ،مگر ما همین جهت بود« .مث ا خودمان نداریم و نمیتوانیم تولید کنیم که این را از خارج بیاوریم؟ در ادامه ،مراکز گستردهی توزیع پوشاک و کاالهای دیگر درون وزارت بازرگانی سر برآورد و تمام ال دستی در واردات و بازار داشتند بازاریهای نزدیک به حاکمیت جدید هم،که قب ا و آن را بهخوبی میشناختند ،سرنخ امور را به دست گرفتند ».همهی استانها و شهرستانها و روستاها مراکز توزیع کاال و خدمات دولتی ،دفتر و اداره و گروه کارمندان خود را داشتند .کمیتههای مختلفی تشکیل شد تا این کار را انجام دهند. کارمندهای زیادی استخدام شدند و سازمانهای رسمی موردنیاز این سیاست تأسیس شد و گسترش پیدا کرد .در کنار آن افرادی هم بودند که این نوع نگاه به اقتصاد را ترویج میکردند. به نظر نیلی ،منظور رجایی وقتی میگفت که در اسالم عرضه و تقاضا نداریم این است که قیمت ،عرضه و تقاضا و این حرفها که برخی میزنند ،حرفهایی بیخود و ضدمذهبی است و نباید به آن توجه کرد .همهی مردم باید به همهیکاالها و خدمات دسترسی داشته باشند .ازنظر او ،قیمت و عرضه و تقاضا همه فاقد موضوعیت است و دولت وظیفه دارد نیازهای مردم را تأمینکند .اما نکته این است که باید آدمهای پاک و خوبی بیایند و این کارها را انجام دهند و کاالها و خدمات را به مردم و مستضعفان واقعی برسانند .دولت باید مستقر شود و به این افراد هم اطمینان داشته باشد .آنها آب و بنزین و ضروریات دیگر زندگی را به مردم میرساندند .فقط ما بهعنوان دولت باید این قسمت را درست مدیریت و گزینش کنیم تا آدمها آدمهای خوبی باشند و مشکلی نداشته باشند ،سوءاستفادهگر نباشند و از افراد حکومت قبلی هم نباشند .اگر این افراد را وارد دولت کنیم ،ایدئال است. البته باید اختیارات کامل هم داشته باشیم .این خالصهی وضع آن موقع بود. در ۱۰تیر ۱358بزرگترینگامی برداشته شد که تمام حیات اقتصادی ایران را به دولت وابستهکرد :تصویب قانون حفاظت و توسعهی صنایع ایران .این قانون
36چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
پس از ارائهی الیحهی دولت موقت به شورای انقالب تصویب شد که دارای دو ماده و چهار بند «الف»« ،ب»« ،ج» و «د» بود. در بند «ب» این قانو ِن دومادهای آمده بود: صنایع و معادن بزرگی که صاحبان آنها ازطریق روابط غیرقانونی با رژیم گذشته و با استفادهی نامشروع از امکانات و تضییع حقوق عمومی به ثروتهای کالن دست یافتهاند و برخی از آنها متواری هستند ،دولت طبق الیحهی قانونی شمارهی 6738 مورخ ۱358٫3٫۲6مدیریت آنها را در اختیار گرفته و سهام اینگونه اشخاص به تملک دولت درمیآید .هرگونه رسیدگی مالی و فنی و حقوقی نسبت به اینگونه اشخاص در اختیار دولت خواهد بود.
در ۱358٫5٫9اسامی 5۱نفر مشمول بند «ب» مادهی ۲قانون حفاظت و توسعهی صنایع ایران اعالم شد .این قانون به تصویب جلسهی مشترک وزرای بازرگانی ،صنایع و معادن ،سازمان برنامهوبودجه و نمایندگان شورای انقالب اسالمی رسیده بود .در کتاب تاریخچه و فعالیت سازمان صنایع ملی ایران در چرخهی عمر ۲5ساله ،که در شهریور ۱383توسط گروه تحقیق این سازمان منتشر شده 17،اسامی این 5۱نفر به 53نفر افزایش یافته است .در صفحهی ۱69 کتاب سازمان صنایع ملی نام دو نفر به اسامی «برادران الوی» و «دکتر رکنالدین سادات تهرانی» نیز بهصورت دستنوشته بر اسامی قبلی افزوده شده است .در قانون حفاظت و توسعهی صنایع ایران ،مصوب ۱358٫۰۴٫۱۰آمده است: نظامگذشته ضمن حمایت ظاهری از صنایعکشورکه به بهای نابودیکشاورزی به عمل میآورد آنها را بهصورت وسایلی برای چپاول سرمایههای ملی بهدست عمال خود، وابستگی اقتصاد ایران به سرمایهداری خارجی و مصرفیساختن کشور درآورده بود. ی غارتگر جهانی به وجود صنایع ایران بر پایهی صنعت و اقتصاد وابسته به سرمایهدار ِ آمده بود و طبیعی بود که دیر یا زود دچار نابسامانی شود .آثار این نابسامانی در دوسه سال اخیر روزبهروز نمایانتر میشد و در اعتصابات سال ۱357و بعد از سقوط رژیم به حد اعلی رسید و در اثر آشفتگی روابط کارگری و مدیریت و مالکیت ازیکطرف و مشکالت سفارش مواد اولیه و فروش کاالهای ساختهشده ازطرفدیگر دچار بحران شدید گردید و اینک نجات صنعت و اقتصاد کشور ایجاب میکند اقدامی قاطع در .17چاپ اول ،۱383 ،چاپ و صحافی شرکت طراحی و لیتوگرافی موژان.
بهمن احمدی امویی 37 جهت احیا و ادارهی صحیح و توسعهی آنها به منظورهای ذیل به عمل آید: الف :رعایت نظام اسالمی درمورد حقوق کار؛ ب :خروج اقتصاد ایران از وابستگی به نفت و احراز استقالل ازطریق تولید نیازهای داخلی تا سرحد خودکفایی و توسعهی صادرات؛ ج :گسترش زمینهی کار و اشتغال و تخصص؛ د :قطعید از عمال نظام استبدادی و استثمارگران؛ ه :احتراز از دولتساالری و تشویق و حمایت از فعالیتهای غیردولتی و ابتکار در بخش خصوصی .لذا ،قانون حفاظت و توسعهی صنایع ایران در دو ماده اعالم میگردد. مادهی -۱صنایع موجود برحسب شرایط به چهار دسته تقسیم میگردد و دربارهی هر گروه بهنحو خاص عمل میشود: ال ملی شده صنایع زیر نیز ملی الف -عالوه بر نفت ،گاز ،راهآهن ،برق ،شیالت که قب ا میشوند: الف -۱ -صنایع تولید فلزاتی که در صنعت مصرف عمده دارند (مانند فوالد ،مس و آلومینیم) ،شامل مرحلهی نورد گرم؛ الف -۲ -ساخت و مونتاژ کشتی هواپیما و اتومبیل. ب -صنایع و معادن بزرگی که صاحبان آن ازطریق روابط غیرقانونی با رژیم گذشته، استفادهی نامشروع از امکانات و تضییع حقوق عمومی به ثروتهای کالن دست یافتهاند و برخی از آنها از کشور متواری هستند و دولت طبق الیحهی قانونی شمارهی 6738مورخ ۱358/3/۲6مدیریت آنها را در اختیار گرفته است .سهام اینگونه اشخاص به تملک دولت درمیآید .هرگونه رسیدگی مالی و فنی و حقوقی نسبت به اینگونه اشخاص در اختیار دولت خواهد بود. تبصره :بهای سهامی که طبق فرمان امام متعلق به بنیاد مستضعفان میشود ،پس از ارزیابی درصورتیکه مازاد بر دیون به دولت باشد ،ازطرف دولت به این بنیاد پرداخت میگردد. ج -کارخانهها و مؤسساتی که وامهای قابلتوجه برای احداث یا توسعه از بانکها دریافت داشتهاند ،درصورتیکه کل بدهی آنها از دارایی خالص آنان باالتر باشد ،متعلق به دولت است و بقیهی بدهی ایشان بهعنوان طلب دولت و مردم ،به هر صورت که مقتضی باشد ،وصول خواهد شد .درصورتیکه دارایی این واحدها بیشتر از مطالبات
38چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ بانکها و مردم باشد ،دولت بهسمت مالک بانکها و نسبت به مطالبات خود و مردم در مالکیت آن واحد سهیم میشود. د -کارخانهها و مؤسسات تولیدی که متعلق به بخش خصوصی بوده وضع مالی و اقتصادی مساعدی دارند و مشمول بند ب مادهی ۱نباشد ،براساس قبول اصل مالکیت مشروع مشروط ،مالکیت آنها ازطرف دولت به رسمیت شناخته میشود و مورد حمایت قانونی قرار میگیرد. تبصره :بدهیها ،وثیقهها و تضمینهایی که مالکین و مدیران مؤسسات مورد بحث در قبال وام بانکها داشته و سپردهاند به قوت خود باقی است و مطالبه خواهد شد. مادهی -۲آییننامهی اجرایی این قانون باید ظرف مدت یک هفته بهوسیلهی وزارتخانههای صنایع و معادن بازرگانی و سازمان برنامهوبودجه تنظیم شود و به تصویب هیئتوزیران برسد و افراد مشمول بند ب مادهی ۱به تصویب جلسهی مشترک وزرای بازرگانی ،صنایع و معادن و سازمان برنامهوبودجه و نمایندگان شورای انقالب اسالمی برسد و همراه با اصل الیحه اعالم گردد. اسامی 5۱نفر افراد مشمول بند ب قانون حفاظت و توسعهی صنایع ایرانکه به تصویب جلسهی مشترک وزرای بازرگانی ،صنایع و معادن و سازمان برنامهوبودجه و نمایندگان ال اعالم میشود: شورای انقالب اسالمی رسیده است ذی ا -۱جعفر اخوان -۲حبیب ثابت
-3گروه فرمانفرماییان (خانواده)
-۴علی رضایی -5محمود رضایی -6مراد اریه -7رسول وهابزاده -8احمد خیامی -9محمود خیامی -۱۰منصور یاسینی -۱۱محمدرحیم ایروانیمتقی -۱۲محمدتقی برخوردار -۱3اکبر الجوردیان -۱۴قاسم الجوردی -۱5احمد الجوردی
-۲7عبدالحمید اخوان کاشانی -۲8علی شکرچیان -۲9رضا شکرچیان -3۰ابراهیم فرینراد -3۱عبدالمجید اعلم -3۲مهدی میراشراقی -33مهدی هرندی -3۴سعید هدایت -35محمد ابونصر عضد -36برادران عمید حضور -37حسن هراتی -38مرتضی رحیمزاده خویی -39عبدالحمید قدیمی نوایی -۴۰عبدالمجید قدیمی نوایی -۴۱مهدی بوشهری
بهمن احمدی امویی 39 -۱6سید محمود الجوردی -۱7حبیب الجوردی -۱8علیاصغر پیروی -۱9محمدعلی مهدوی -۲۰خسرو ابتهاج -۲۱آذر ابتهاج -۲۲ابوالحسن ابتهاج -۲3حسین دانشور -۲۴علینقی عالیخانی -۲5مرتضی رستگار جواهری -۲6رضا رستگار اصفهانی
-۴۲مراد پناهپور -۴3علینقی اسدی -۴۴طاهر ضیایی -۴5علی حاجطرخانی -۴6عنایت بهبهانی و برادر -۴7کاظم خسروشاهی -۴8محمد خسروشاهی -۴9برادران فوالدی -5۰مهدی نمازی -5۱اسدالله رشیدیان
قانون حفاظت و توسعهی صنایع ایران بود که در ۱358٫۰۴٫۲5به تصویب رسید .در بند «ب» این قانون دومادهای آمده بود :صنایع و معادن بزرگی که صاحبان آنها ازطریق روابط غیرقانونی با رژیم گذشته و استفادهی نامشروع از امکانات و تضییع حقوق عمومی به ثروتهای کالن دست یافتهاند و برخی از آنها متواری هستند و دولت طبق الیحهی قانونی شمارهی 6738مورخ ۱358٫۰3٫۲6مدیریت آنها را در اختیار گرفته است ،سهام اینگونه اشخاص به تملک دولت درمیآید .هرگونه رسیدگی مالی و فنی و حقوقی نسبت به اینگونه اشخاص در اختیار دولت خواهد بود .در ۱3۴8٫۰5٫۰9 اسامی 5۱نفر مشمول بند «ب» مادهی ۲قانون حفاظت و توسعهی صنایع ایران که به تصویب جلسهی مشترک وزرای بازرگانی ،صنایع و معادن ،سازمان برنامهوبودجه و نمایندگان شورای انقالب اسالمی رسیده است اعالم شد .در کتاب تاریخچه و فعالیت سازمان صنایع ملی ایران در چرخهی عمر ۲5ساله که در شهریور ۱383توسط گروه تحقیق این سازمان منتشر شده است (چاپ اول ،۱383 :چاپ و صحافی :شرکت طراحی و لیتوگرافی موژان) 5۱نفری را که شورای انقالب اموال آنها را مصادره کرده است به 53نفر افزایش داده است .در صفحهی ۱69کتاب سازمان صنایع ملی نام دو نفر به اسامی «برادران لدوی» و «دکتر رکنالدین ساداتتهرانی» نیز بهصورت دستنوشته بر اسامی قبلی افزوده شده است(۱8پیوست اول).
معنی بند «الف» هم این بودکه این صنایع ملی و نه اینکه مصادره شوند؛ یعنی از صاحبان آنها خریداری شود و به دولت تعلق پیدا کند .بند «ب» هم مربوط به « .18قانون حفاظت و توسعهی صنایع ایران» ،روزنامهی رسمی ۱۰ ،تیر .۱358
۴۰چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
صاحبان و شرکا آنها بود .کسانی که سوابق سیاسی داشته و با دربار و خارج همکاری داشتند و در فسادهای مالی قبل از انقالب شریک بودند مشمول این بند میشدند و دولت گفته بود سهام این افراد باید در صنعت و معدن و کشاورزی و 19 امالک به تملک دولت درآید. هرچند گرایش عمدهی انقالبیها و فضای حاکم چنین روندی را موجب شده بود ،این اقدام بهراحتی و بدون مخالفت پیش نرفت .در میان انقالبیها اختالفنظری جدی دراینباره وجود داشت ،اختالفنظری که در تمام سالهای دههی ۱36۰ادامه داشت و باعث شد انتقادها و مخالفتهای تندی ازسوی جناح راست به دولت چپگرای میرحسین موسوی صورت بگیرد .این چالش هنوز هم به مناسبتهای مختلف خود را نشان میدهد. حسین مرعشی ،فعال اقتصادی و سیاسی و از نزدیکان هاشمی رفسنجانی، دربارهی وجود این اختالفنظر میگوید: باید توجه کرد که انقالب ما آخرین نهضت سیاسی-اجتماعی دوران جنگ سرد است. طبیعت انقالب طبیعت چپ بود .سال ۱358و زمانیکه در قانون اساسی مالکیت خصوصی به رسمیت شناخته شد ،غوغایی در کشور برپا شد .مالکیت خصوصی یکی از مالکیتهای مورد تأیید در قانون اساسی است .فضای کشور دچار تنش شد و با مخالفتهای شدیدی روبهرو شد .گفتند که دیگر انقالب تمام شد .اکثر خبرگان و روحانیان مالکیت خصوصی را قبول داشتند .روشنفکرها و چپهایی بودند که با این موضوع مخالف بودند ــ که البته مخالفت آنها اثرگذار نبود .البته در دههی اول انقالب کارهایی کردیم که منجر شد به رشد اقتصادی مطلوب ،رفع فقر و کاهش فاصلهی طبقاتی .بانکها را دولتیکردیم .زمینها را از مالکان عمدهگرفتیم و بهکشاورزها دادیم. کارخانهها را حتی تا سطح سردخانههای هزارتنی ملی کردیم .قانون ملیشدن بانکها و صنایع در شورای انقالب به تصویب رسیده بود و دولتیشدن بسیاری از فعالیتهای اقتصادی در دستور کار قرار داشت .از جنگ داخلی و خارجی هشتساله بهرههای فراوانی در حوزهی عدالت اجتماعی بردیم ،بهویژه که متأثر از انقالب و خواستهها و 20 اهداف آن بود.
البته در میان روحانیان طراز اول انقالب هم بودند کسانی که از خود گرایش .19بهمن احمدی امویی ( )۱385اقتصاد سیاسی جمهوری اسالمی .تهران :گام نو ،ص.۲۴ .20گفتوگوی شفاهی با حسین مرعشی.۱398 ،
بهمن احمدی امویی ۴۱
چپ و همسو با فضایکلی نشان میدادند .حتی اگر در ذهن و رفتار خود با فضای حاکم مخالف بودند ،اما خود را همسو نشان میدادند تا از این مرحله عبور کنند. هاشمی رفسنجانی یکی از این روحانیان عضو شورای انقالب و فردی مؤثر در شکلگیری بسیاری از حوادث و اتفاقات بود .دیگر روحانیان او را به چپروی متهم میکردند و بهطعنه میگفتند زیر عمامهی او عالمت داس و چک حک شده است. حسین مرعشی هم با اشاره به اتفاقی که در دوران ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی افتاد ،برخالف عقیدهی بسیاری ،میگوید هاشمی گرایش چپ داشته است ،هرچند درعمل سرمنشأ تحوالت راستگرایانه در ساختار اقتصاد سیاسی جمهوری اسالمی بود. آقای هاشمی چپ بود .هرچند بهدنبال سیاست آزادسازی بود ،در عمق ذهنش به سیاستهای چپ گرایش داشت که در مواقع خاص خودش را نشان میداد .اما آنهایی که از نزدیک ایشان را نمیشناختند فکر میکردند اینطور نیست .هر زمانی که ما با آقای هاشمی دربارهی سرمایهگذاری خارجی بحث میکردیم ،میگفت چه دلیلی دارد یک خارجی بیاید و سرمایهگذاری کند و سودش را به کشور خودش ببرد .در این صورت این سرمایهگذاری چه سودی برای کشور ما دارد؟ زمانی سرمایهگذارانی از مالزی میخواستند در مخابرات ایران سرمایهگذاریکنند .وارد هم شده بودند و مسیر را هم تا جایی جلو برده بودند .این اتفاق بهدنبال سفر آقای ماهاتیر محمد به ایران شکلگرفته بود و عزم دو طرف برای این کار جزم بود .بهموازات آن ،آقای غرضی امتیاز موبایل اصفهان را به شرکتهای مالزیایی داده بود .آنها سرمایهگذاری کردند و سویچینگ را هم گذاشتند ،اما وقتی میخواستند راهاندازی کنند ،دچار مشکل شدند و آقای غرضی ،وزیر پست و تلفن و تلگراف ،یک سال به آنها کد نمیداد تا بتوانند وارد شبکهی مخابرات ایران شوند. سنگهای مختلف پیش پایشان میگذاشت .درنهایت ،غرضی نزد آقای هاشمی آمد و گفت :اینها خیلی سود میکنند و در عرض شش ماه تمام پول خود را میگیرند و میروند. درنهایت غرضی موافقت آقای هاشمی راگرفت و با سود اندکی آن را از مالزیاییها خرید. مخابرات ایران کل سرمایهگذاری انجامشده توسط شرکتهای مالزیایی در مخابرات اصفهان را خرید .آقای هاشمی اهل محاسبهی دقیق بود .در سرمایهگذاریهای داخلی هم همینطور بود .آقای هاشمی اگر تصمیمگیر بود ،هرگز مخابرات ایران و صنایع بزرگی مثل پاالیشگاهها و پتروشیمیها را واگذار نمیکرد.
اما عزتالله سحابی ،که خود را چپ میداند ،با این حجم از گرایش به اقتصاد دولتی مخالف بود:
۴۲چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ بهدلیل جبر زمان چنین اتفاقی افتاد .خود من در آن زمان در شورای انقالب و دولت موقت جزو کسانی بودم که گرایش چپ داشتم ،اما با این شرایط که همهی کارها در دست دولت باشد موافق نبودم و تمایل داشتم که صنایع خصوصی آزاد باشند و رشد ال صنایع ،سازمانهای کنند ،اما بهدلیل جبر شرایط ناچار به این کار شدیم… و عم ا 21 خصوصی و پیمانکاریها دولتی شدند.
او در ادامه توضیحات بیشتری دربارهی این اختالفها میدهد: من عضو کمیسیون شمارهی ۲شورای انقالب بودم .در این کمیسیون حدود ۱5۰ مصوبهگذراندیم .اینکمیسیون معروف به فعالترینکمیسیون شورای انقالب بود .یکی از مصوبات ما در این کمیسیون ملیکردن تجارت خارجی بود .میگفتیم با قانون حفاظت از صنایع ،سرمایهگذاری صنعتی محدود شده و در این صورت صاحبان سرمایه بهسمت تجارت میروند ،چراکه در آنجا سود بیشتر از صنعت است و خودکفایی اقتصادی لطمه میخورد ،ضمن اینکه گرایش به تجارت اشتغال ایجاد نمیکند .پس باید تجارت را هم مانند صنعت محدود میکردیم… در آنجاکشمکشهای زیادی بود .بخشی طرفدار سرمایهداری و آزادی اقتصادی بودند ،که بیشتر صاحبان سرمایه بودند ،و بخشی هم طرفدار اقتصاد دولتی بودند .اما بهطورکلی برآیند جو 22 متمایل به دولتیشدن بود… آقای بهشتی هم موافق بود.
در سال ۱36۰و پس از کشوقوس فراوان ،دولت اول حجتاالسالم علی خامنهای بهعنوان دیرپاترین دولت بعد از انقالب تا آن زمان بر سر کار آمد .از همان ابتدا مشخص بود که اختالف درون نیروهای پیروز انقالب جدیتر از گذشته است .این اختالفنظر خود را در چگونگی معرفی نخستوزیر نشان داد .پس از معرفی والیتی و میرسلیم که آشکارا از نیروهای راست بودند و عدم موافقت مجلس ،سرانجام میرحسین موسوی بهعنوان نخستوزیر توسط مجلس انتخاب شد ،اما به نظر میرسد برای راضیکردن جناح راست بخشی از وزارتخانهها را به آنها واگذار کرد .در این دوره درگیریها عمدت ًا ریشههای اقتصادی داشت و اختالفنظرهای مربوط به درون شورای انقالب ،حزب جمهوری اسالمی و مجلس خبرگا ِن اول خود را به سطح نیروهای سیاسی کشانده بود .بااینهمه، .21بهمن احمدی امویی ( )۱385اقتصاد سیاسی جمهوری اسالمی .تهران :گام نو ،ص.۱9 .22همان.
بهمن احمدی امویی ۴3
اختالفنظرهای اقتصادی خود را چندان بروز نمیداد و افراد ،جریانها وگروههای سیاسی راست و چپ برای درگیری و بیان نظرات خود عرصهی سیاسی ،اجتماعی و فرهنگی را بر عرصهی اقتصادی ترجیح میدادند .شاید جنگ مهمترین دلیلی بود که آنها ،بهرغم اهمیت و اولویت اختالفنظرهای اقتصادی ،خیلی آن را مبنا قرار نمیدادند .اما مخالفان جناح راست بر این باورند که تمام مسائل و مشکالت راستها بر سر مسائل اقتصادی بود ،ولی برای آنها روپوشی از سیاست و فرهنگ درست میکردند تا خود را خیلی تحتفشار قرار ندهند. روغنی زنجانی ،رئیس سازمان برنامه در آن دوره ،اختالفنظر موجود را اینگونه توضیح میدهد« :اختالف بین جناح چپ و راست ،تحتعنوان جناح بازاریها و تفکر چپی ،در دورهی مهندس موسوی خود را بهخوبی نشان داد .در آن مقطع آنها بهگسترش نامحدود بخش خصوصی معتقد بودند .میگفتند بخش 23 خصوصی میتواند مالکیت نفت را نیز در اختیار داشته باشد». جنگ با عراق همزمان با جنگ داخلی در حال شدتگرفتن بود .همین مسائل ،عالوه بر مسائل پیشین ،از اهمیت دخالت و کنترل بیشازپیش دولت در اقتصاد حکایت داشت .همین دخالتهای زیاد دولت در اقتصاد دستوپای راستها را بسته بود و از این بابت نگران بودند .البته نگرانی آنها محدود به این مسائل نبود .آنها اختالفنظر عمیقتری با جناح چپ و شخص نخستوزیر داشتند .ضمن اینکه وزرایی هم در دولت داشتند که نقطهنظرات جناح راست را در کابینه بیان میکرد؛ وزارتخانههای خارجه ،بازرگانی ،کار ،پست و تلگراف و نفت از این جمله بودند. مخالفت با تأمین اجتماعی و بیمه و همچنین مخالفت با برنامهریزی سه وجه مشخص اختالفنظر آنها با دولت چپگرای مهندس موسوی بود .در حوزهی مدیریت و برنامهریزی کالن اقتصادی ،راستها با دولت مخالفت جدی داشتند. آنها مخالف برنامهریزی بودند و این کار را دخالت در کار خداوند تلقی میکردند .مخالفت آنها به حدی بود که برنامهی پنجسالهی دولت ،که در سال ۱36۱تهیه شده بود ،تا سال ۱366و ۱367به بایگانی سپرده شد .مخالف .23بهمن احمدی امویی ( )۱385اقتصاد سیاسی جمهوری اسالمی .تهران :گام نو ،ص.۱۴5
۴۴چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
بدنهی کارشناسی سازمان برنامه بودند و در مقاطعی بهدنبال تعطیلکردن آن برآمدند .چندین مرتبه برای این تعطیلی خیز برداشتند ،تا اینکه سرانجام در سال ۱386و در دولت اول احمدینژاد به خواست خود رسیدند .برای راضیکردن مخالفان در این زمینه دولت مجبور بود اقداماتی انجام دهد و عدهای از کارشناسان خود را برای ایجاد همدلی و هماهنگی با روحانیان به قم بفرستد. برایناساس ،کارشناسانی از سازمان برنامه بین تهران و قم در رفتوآمد بودند. هرچه بود شکایت و نارضایتی آنها بهقدری زیاد شد که سرانجام دو نفر را بهعنوان نمایندهی خود در شورای اقتصاد معرفی کردند :دو آیتالله از حوزهی علمیهی قم، آیتالله احمدی میانجی و آیتالله محمد کریمی… بیشتر هدفشان این بود که در امر برنامهریزی مسائل شرعی هم دیده شود… پس از مدتی روال کار اینطور شد که ما به 24 قم میرفتیم و در خدمت ایشان مباحث را پی میگرفتیم.
دولت چپگرای مهندس موسوی ،که بخش زیادی از گرایش چپ خود را از تصمیمات شورای انقالب ،مواد قانون اساسی و شرایط عمومی آن زمان کشور به ارث برده بود ،مخالفان جدی و تندوتیزی در میان راستها بر سر تأمین اجتماعی و بیمه داشت .این مخالفان بهشدت فعال بودند و تقریب ًا در همهی عرصههای سیاست ایران بعد از انقالب این مخالفت خود را آشکار و پنهان نشان میدادند .محمد ستاریفر این وضعیت را اینطور شرح میدهد: روشنفکران و منتقدان نظام پادشاهی ،بهاضافهی گروههای سیاسی مثل مجاهدین خلق و فداییان ،همه موافق عدالت اجتماعی بودند .اما بخشی از روحانیان این موضوع را برنمیتابیدند .این گروه حتی بیمهی اجتماعی را خالف شرع میدانستند .این حرفها را قبل از انقالب هم میگفتند ،اما بعد از انقالب پررنگتر شد .در آن زمان اکثر شخصیتهای شاخص روحانی یا با بیمه مخالف بودند یا آن را نمیشناختند و سکوت میکردند و حرف نمیزدند؛ اما اکثر روحانیان مقیم قم مخالف بودند… بخشی از روحانیان سازمان تأمین اجتماعی را هم غیرشرعی میدانستند .جناح بازار و مؤتلفه هم از بیمه خوشش نمیآمد و میخواست حق بیمه پرداخت نکند .بنابراین ،اگر روحانیان هم میخواستند آرام بگیرند ،جناح بازار فشار میآورد و آنها را به مخالفت با سازمان تأمین اجتماعی وامیداشت .مسلمانان هیچوقت مسئلهی تأمین اجتماعی را باز نکردند .24بهمن احمدی امویی ( )۱387مردان جمهوری اسالمی چگونه تکنوکرات شدند؟ .تهران :گام نو ،صص.5۲-5۱
بهمن احمدی امویی ۴5 و آناتومی آن را نشکافتند و خوب و بد آن را مشخص نکردند؛ بنابراین ،در غیاب چنین تالشی ،فشار بازار روحانیان را به این سمت میبرد که بیمه مزاحم است .مرحوم ابوالفضل غرضی ،که سال ۱36۰مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی بود ،به قم میرفته و با علما دربارهی بیمه و تأمین اجتماعی صحبت میکرده است .این در حالی بود که سال ۱358قانون اساسی تصویب شده بود؛ یعنی با اینکه دولت شکل گرفته بود و نهادها استقرار داشتند ،بخشی از روحانیان مخالفت میکردند و مسئوالن مجبور بودند 25 موضوع را برای آنها توضیح دهند.
مسعود نیلی نیز بر بیتوجهی جناح راست به عدالت اجتماعی تأکید میکند و میگوید آنها از این نظر مشکلی با رژیم گذشته نداشتند و اگر هم در ذهنشان بود ،در اولویتهای بعدی قرار داشت .زمان آقای مهندس موسوی شورای نگهبان یک طرف و دولت یک طرف بود و هرکدام مواضع متفاوتی دربارهی مسائل مختلف داشتند .در آن زمان جناح راست و جناح چپ بودند .جناح چپ طرفدار اقتصاد دولتی بود ،اما جناح راست (جناح اصولگرای امروز) تاجر بود و به حفظ حریم خصوصی افراد و عدم دخالت دولت در امور اجتماعی و خصوصی مردم تمایل داشت .آنها همچنین میگفتند باید با همه تعامل کرد و سیاست خارجی باید بر این مبنا استوار باشد .میگفتند با اقدامات صورتگرفته در شورای انقالب و دولت مالکیت مخدوش شده است .آنها از همهی بخشهای اقتصاد لیبرال و آزاد فقط بر بخش مالکیتش تأکید میکردند. االن هم همینطور است .درواقع ،مشکل اصلی آنها با حکومت پهلوی در وهلهی اول موضوعهای فرهنگی بود و اگر هم گرایشی به عدالت اجتماعی داشتند ،اولویتهای بعدی آنها بود .هرچند چنین گرایشی هم نداشتند ،یا اینکه پررنگ نشان داده نمیشد. البته تاجران و دینداران همراه انقالب بودند و بازار را در دفاع از انقالب و حرکتهای انقالبی بسته بودند .بازار در آن زمان نهادی سیاسی بود .االن سیاسی نیست .در آن زمان نقش مؤثر ایفا کرده بود .اینها جناح راست شدند و میگفتند قرار نشد بیایید اینها را بگیرید و مصادره کنید .ما (بازاریان) گفتیم که رژیم گذشته دارد شرابخواری و بیحجابی را ترویج میکند و باید جلوی آن را بگیریم. .25میکائیل عظیمی ( )۱398هفتخوان توسعه .تهران :نشر کویر ،صص.۴7-۴5
۴6چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
منظورمان اینها بود ،ولی شما دارید کسبوکار را میگیرید .قرار این نبود .اینها و اطرافیان شورای نگهبان و برخی مراکز مذهبی و قضایی یک جناح و چپهای مستقر در اطراف دولت و رهبر انقالب هم جناح دیگری شدند .آن زمان بین رئیسجمهور ،آقای خامنهای ،و نخستوزیر ،مهندس موسوی ،اختالفنظر بود. آقای خامنهای در دورهی دوم میخواست آقای والیتی یا آقای میرسلیم را بهعنوان نخستوزیر معرفی کند؛ ولی آیتالله خمینی گفت که آقای موسوی باشد .نودونه نفر نمایندهی مجلس یک نامهای نوشتند که ما نمایندهی مجلس هستیم و براساس ال آقای زوارهای قانون اساسی حق داریم دربارهی تعیین نخستوزیر نظر بدهیم .مث ا 26 صحبت تندی کرد و گفت به ما دویستتا پوزبند بدهید که حرف نزنیم. بخش دیگری از این اختالفات روبنای سیاسی داشت ،اما براساس تضاد منافع اقتصادی شکلگرفته بود .دولت موسوی بر توان تولید داخلی توجه و تمرکز داشت و این توجه را هم از حساسترین نقطهی مورد نظر راستها و جمعیت مؤتلفه آغاز کرد .در سال ۱363و با استعفای حبیبالله عسگراوالدی از وزارت بازرگانی ،حسن عابدی جعفری جایگزین او شد .فرشاد مؤمنی ،که آن روزها دستیار عالینسب و جزو مشاوران غیررسمی میرحسین موسوی بود ،این اتفاق را اینگونه به یاد میآورد: یکی از اولین کارهای عابدی جعفری در وزارت بازرگانی تفکیک صنوف تولیدی از صنوف توزیعی بود ،تا آنها را از زیر بار انحصار سخنگویی و نمایندگی صنوف توزیعی خارج کند و خودشان هم صدایی در ساختار سیاسی و اقتصادی کشور به دست بیاورند و تولید در کشور رونق بگیرد .در آن زمان بیش از چهارپنجم صنوف توزیعی بود و قدرت اصلی در اختیار توزیعکنندگان و دالالن و سوداگران بود .از ناحیهی اصناف تولیدی صدایی درنمیآمد .تحلیل آن زمان این بود که برای نجات اقتصاد کشور باید تولیدکنندگان و کارگران در اولویت باشند .دراینخصوص فشارهای زیادی به دولت وارد کردند و بهبهانهی دولتیبودن و دولتساالری هجمهای همگانی به دولت وارد کردند ،اما دولت ایستادگی کرد و صنوف تولیدی را مستقل کرد .آقای عابدی جعفری در همان زمان یک معاونت پشتیبانی از تولید در وزارت بازرگانی نیز ایجاد کرد ،چون معتقد بود که در طول تاریخ ایران تولید و صنوف تولیدی همواره تحتفشار بازرگانی .26گفتوگوی شفاهی با مسعود نیلی.۱398 ،
بهمن احمدی امویی ۴7 و صنوف توزیعی قرار داشته و امور بازرگانی مخل تولید بوده و ازطریق واردات بیرویه مانع تولید شده است .ایشان با این تحلیل آمده بود و مهندس موسوی هم بهشدت تحتفشار قرار داشت که عابدی جعفری را کنار بگذارد ،اما از او حمایت کرد.
آنها به حدی از این اقدامات در وزارت بازرگانی ناراحت و گلهمند بودند که وقتی در دولت اول هاشمی رفسنجانی آلاسحاق ،از اعضای مؤتلفه ،وزیر بازرگانی شد ،نخستین کارش برگرداندن این صنوف در زیرمجموعهی اصناف توزیعی و حذف معاونت پشتیبانی از تولید در آن وزارتخانه بود و دوباره آنها را به همان روال سابق برگرداند. در گفتوگویم با فرشاد مؤمنی او به موارد دیگری از این اختالفها نیز اشاره میکند: راستها دراینباره بهشدت انتقادهای خود را گسترش دادند و نزد امام خمینی از دولت مهندس موسوی و تندرویها در اقتصاد شکوه و شکایت کردند .امام هم در چند نوبت عدهای را برای گفتوگو و رسیدگی به شکایتهای آنها نزد آقای عالینسب فرستاد. عالینسب هم ،در مقام مشاور ارشد اقتصادی نخستوزیر ،به آنها توضیح داد که موضوع چیز دیگری است و اینها برای حفظ منافع خود دولتساالری را بهانهکردهاند. اینکه گفته میشود کوپنی شده پس کمونی شده اشتباه و جنجالآفرینی آنهاست .دولت برای توزیع ارزاق و مایحتاج مردم حتی یک واحد توزیعی ایجاد نکرده و کل فرایند سهمیهبندی از همان سیستم سنتی بخش خصوصی و تعاونیها و اصناف انجام میشود .در دولت فقط نظارت و کنترل شدیدی بر رفتار آنها اعمال میشود .درواقع، سود اصلی را خود این واحدها میبردند و به بهانههای مختلف مخالفت هم میکردند. این فقط جوسازی است که مطامع فاسد و رانتی پشت آن است .میخواستند همهچیز را در دست خودشان بگیرند .اینها همهاش بهانه بود .سیاستگذاری وکنترل و نظارت دولت را سخت میدیدند و این داللها سروصدایشان درآمده ،وگرنه این حرفها واقعیت ندارد.
در این شرایط و با این اختالفنظرها ،دولت در چند جبهه درگیر بود .باید اقتصاد کشور را بهگونهای اداره میکرد تا منابع موردنیاز جنگ را تأمینکند ،منابعی که هر روز بیش از گذشته میشد و تا دوسوم بودجهی ساالنه و بیش از آن نیز رسید .ازسوی دیگر ،باید ساختارهای تعطیلشده را احیا و طرحی نو اجرا میکرد. در همان زمانی که این دولت متهم به دخالت روزافزون در اقتصاد بخش
۴8چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
خصوصی بود ،درون دولت و خیلی زیرپوستی جریانی برای واگذاری مؤسسات و شرکتها فعال بود که عمدت ًا در سازمان صنایع ملی در حال رویدادن بود.
خصوصیسازی در دولت چپگرای میرحسین موسوی اختالفنظر دربارهی قانون حفاظت و توسعهی صنایع در سال ۱36۱به اوج خود رسید و رئیسجمهور وقت پس از دریافت گزارشهایی از منابع موردتأیید
خود ،دستور توقف این قانون را در 7مرداد ۱36۱صادر کرد .البته این توقف فعالیت هیئت پنجنفره مرجع رسیدگی به شکایات دربارهی اجرای قانون
حفاظت از صنایع تنها دو سال طول کشید و دوباره در ۱۴بهمن ۱363طی
جلسهای با حضور وزیر صنایع ،رئیسکل بانک مرکزی و نمایندهی سازمان صنایع ملی ایران و رئیس دیوان عدالت اداری کار خود را از سر گرفت .براساس گزارش روزنامهی اطالعات در تاریخ ۲6آذر ۱36۴فعالیت دوبارهی این هیئت پنجنفره در حالی بود که بیش از دویست پرونده روی میز بود و باید به
آنها رسیدگی میشد. وقتی در سال ۱363دوباره کار این هیئت پنجنفره فعال شد و واگذاریهایی صورت گرفت ،موج مخالفتها تشدید شد .عدهای از درون حزب جمهوری اسالمی و موافقان دولت هم این فرایند را نقد کردند و به آن روی خوش نشان ندادند .فرشاد مؤمنی دراینباره میگوید: 27
.27میکائیل عظیمی ( )۱39۴روایت سازمانی که بود .تهران :نشر کویر ،ص.7۱
5۰چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ موج شدیدی علیه عملکرد و رفتار این هیئت پنجنفره راه افتاد که یکی از سردمداران این موج آقای مسیح مهاجری ،مسئول روزنامهی حزب جمهوری اسالمی ،بود .او چندین سرمقاله تحتعنوان «نگذارید کرکسها به النه برگردند» منتشر کرد .در آن زمان ما جلساتی تحتعنوان مشاوران غیررسمی مهندس موسوی با حضور خود ایشان برگزار میکردیم ــ که مسیح مهاجری هم جزو ما بود .در آن جلسات آقای مهاجری استدالل میکرد که صاحبان این شرکتها و مؤسسات در میان آتش و خون مردم ایران را تنها گذاشته و رفتهاند و حاال نباید به همین راحتی این اموال را به آنها پس داد .ضمن اینکه سرمایههایی که آنها از کشور خارج کردند و بهجای آن بدهی برای ملت برجا گذاشتند و براساس آن بدهیها مؤسسات و شرکتهای آنها مشمول بند «ج» شد، حاال تورم آن بدهیها را پوشش داده و بهراحتی میتوانند دوباره صاحب مؤسسات خود شوند .به نظر او تورم خون مردمی بودکه بهخاطر شرایط جنگی در شیشه قرار گرفته بود و اگر این اموال برگردانده میشد نوعی ظلم به آنهایی بود که در ایران مانده بودند، بهخصوص آنهایی که شهید شدند .او معتقد بود ما داریم هزینهی جنگ را میپردازیم و پاداشهای تورمی آن به آنها میرسد .آقای مهندس موسوی در پاسخ به ایشان میگفت اگر قرار است تغییری ایجاد شود ،باید در قانون صورت بگیرد ،وگرنه ما مجبور به اجرای قانون هستیم؛ بنابراین ،براساس قانون این اموال باید به صاحبانشان برگردد. مهندس موسوی موافق اجرای قانون بود و میگفت نمیتوانیم با این استداللها و تحلیلهای سیاسی رفتار کنیم .اگر این استداللها را مبنا قرار دهیم ،هرکسی میتواند 28 هر ادعایی داشته باشد .بنابراین ،باید قانون اجرا شود.
سید جعفر مرعشی ،رئیس وقت سازمان صنایع ملی ،گزارشهای تهیهشده در اتاق بازرگانی و ارسال آنها به ریاستجمهوری را برای متوقفشدن اجرای این قانون تعیینکننده میداند؛ بهویژه اینکه براساس همین قانون ،شرکت نساجی «تیم» در مشهد را ،یکی از بنگاههای متعلق به سید علینقی خاموشی ،رئیس وقت اتاق ال در اختیار جمعیت مؤتلفه و بازرگانی ایران ،ملی کرده بودند .اتاق بازرگانی کام ا راستها بود و درگیری شدیدی با نخستوزیر داشت .بهگفتهی او: زمانیکه آقای خاموشی رئیس بود ،ازطریق اتاق بازرگانی مرتب ًا گزارشهایی تهیه میکردند و به دفتر رئیسجمهور وقت میدادند و آقای خامنهای هم همهی اینها را مرور کرده بودند .اتاق در آن زمان اختالفنظری اساسی با نخستوزیر وقت ،میرحسین موسوی ،داشت و این گزارشها هم بازتاب همان اختالفنظرها بود .درواقع ،ازطریق .28گفتوگوی شفاهی با فرشاد مؤمنی.۱398 ،
بهمن احمدی امویی 5۱ همین گزارشهای ارسالی اتاق بازرگانی بود که ایشان به این نتیجه رسیده بود که این نوع رفتار با عزم و ارادهی بخش خصوصی برای حضور در اقتصاد ایران ضدیت دارد و باید مانع آن شد .درنهایت ،از اجرای قانون حفاظت از صنایع جلوگیری کردند. بنابراین ،دستوری صریح و مکتوب دادند که اجرای قانون حفاظت و توسعهی صنایع 29 ایران متوقف شود.
اما این همهی ماجرا نبود و مسائل دیگری دستبهدست هم داد تا این قانون متوقف شود .در گفتوگویم با یحیی آلاسحاق ،از بزرگان جریان مؤتلفه که زمانی وزیر بازرگانی بود ،او توضیحاتی دراینباره داد که ابعاد بیشتری از این اختالف را نشان میدهد: در زمان مهندس موسوی ایشان مدعی بحث چپ بود ،مخصوص ًا در حوزههای اقتصادی ،هم بهدلیل نگاه سیاسی به اقتصاد و هم بهدلیل خود الگوی اقتصادی چپ. از هر دو زاویه آقای مهندس موسوی دنبال دولتیکردن اقتصاد بود .او نهتنها دولتیهای موجود را حفظ کرد ،بلکه بقیهی فعالیتها را هم بهسمت دولتیشدن هدایت کرد و با تأسیس مراکز تهیه و توزیع در واردات و صادرات این کار را توسعه داد .ابتدا در عرصهی واردات چهارده مرکز درست کردند تا همهی واردات دولتی شود و بعد کمکم مراکز صادرات درست کردند ــ در سرمایهگذاریها ،توسعهی صنایع ملی و… را راه انداختند .رفتارشان اینگونه بود ،چه بهدلیل اعتقادشان به عدالت اجتماعی و قابلتحققدانستن آن ازاینطریق ،چه بهدلیل هر ذهنیت دیگری .برخورد دیگری که در حوزهی تقسیم قدرت جریانهای سیاسی داشت این بودکه اعتقاد داشت جریان اقتصاد آزاد وابسته به بازار است و بازاریها میتوانند مراجع قدرت و مراکز قدرت را متأثر کنند؛ بنابراین ،اگر بخواهیم این جریان ازنظر سیاسی از دست اینها بیرونکشیده شود، باید منابع اقتصادیشانگرفته شود .روی این اصل با بازار و آزادی فعالیتهای اقتصادی 3۰ مخالفت میکرد.
اختالفنظر بین جناح چپ و راست دولت مهندس موسوی از سال ۱36۰ و با ارائهی نخستین برنامهی پنجسالهی جمهوری اسالمی و طرحهای دهگانهی زیرساختی ضمیمهی آن بهطور رسمی شروع شد ،برنامهای که با وجود اختالفنظر اساسی در دولت هرگز عملیاتی نشد .تا پیش از آن ،دولت موسوی .29گفتوگوی شفاهی با جعفر مرعشی.۱398 ، .30گفتوگوی شفاهی با یحیی آل اسحاق.۱398 ،
5۲چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
کابینه را بهطور مساوی بین دو جریان چپ و راست تقسیم کرده بود و وزیران را هم به این دو جناح اختصاص داده بود .حتی وقتی احمد توکلی و عسگراوالدی کنار گذاشته شدند ،مهندس موسوی برای حفظ تعادلکابینه دو وزیر چپ خود، محمد سالمتی و گنابادی ،را کنار گذاشت .در دولت دو فراکسیون چپ و راست تشکیل شده بود که هرکدام هفتهای یک بار برای هماهنگی نظراتشان در کابینه، جلسه تشکیل میدادند .البته در هیچکدام از این جلسات مهندس موسوی بهعنوان نخستوزیر شرکت نمیکرد. اختالف این دو طیف در جلسات شورای اقتصاد هیئت دولت در هنگام بررسی این برنامهی پنجساله و طرحهای دهگانهی زیرساختی آن بر سر برنامهریزی شروع شد .البته پیش از آن دربارهی قانون کار و تأمین اجتماعی هم اختالفنظرهایی بود .راستها مخالف قانون کار و تأمین اجتماعی بودند و میگفتند در اسالم این مسائل را نداریم .راستهای کابینه بر این باور بودند که در اسالم چیزی به نام برنامهریزی نداریم و قرآن و پیامبر همهی برنامهها و آنچه را که یک جامعهی اسالمی الزم دارد آوردهاند؛ بنابراین ،اگر افراد تقوا داشته باشند ،مشکالت خودبهخود حل میشود و دیگر نیازی به این برنامهها نداریم. بهزاد نبوی ،که در آن زمان وزیر صنایع سنگین و عضو فراکسیون چپ دولت بود ،موضوع اختالفنظر را اینگونه به یاد میآورد :ما چپهایکابینه بر برنامهریزی اصرار داشتیم و راستها مخالف بودند ،تا اینکه به امام خمینی گزارش دادند که گرایش سوسیالیستی بر دولت حاکم شده و اقتصاد کمونیستی را در شورای اقتصاد طراحی میکنند .امام هم تعدادی از فقهای قم را انتخاب کردند تا در جلسات شورای اقتصاد حاضر شوند و نظرات راستها را تأمین کنند. پس از آن ،آقایان آذری قمی ،آیتالله روحانی ،احمدی میانجی و منیرالدین حسینی برای تأمین نظر جناح راست در شورای اقتصاد حضور یافتند .در کنار آنها آقایان موسوی اردبیلی ،هاشمی رفسنجانی و خامنهایکه معروف به داشتن مواضع 31 چپ بودند قرار گرفتند و دربارهی مسائل مطرحشده بحث و جدل کردند. بهگفتهی بهزاد نبوی ،درست است که این آقایان نظرات چپ خود را داشتند ،اما .31گفتوگوی شفاهی با بهزاد نبوی.۱399 ،
بهمن احمدی امویی 53
اینطور مطرح شد که اینها همه نقطهنظرات چپ دولت مهندس موسوی است و او ال چنین چیزی مطرح نبود. بهدنبال اقتصاد دولتی و دولتساالری است .درحالیکه اص ا این اختالفنظرها در کابینه در عرصهی عمل هم خود را بهشکلی نشان میداد که به موضوع بحث این کتاب و خصوصیسازی مربوط میشود .راستهای کابینه بهشدت مخالف اجرای قانون حفاظت از صنایع بودند ،که به تصویب شورای انقالب رسیده بود .البته چپها هم مخالف بودند ،اما هرکدام از این جریانها بهدالیل متفاوتی مخالف بودند .در این میان مهندس موسوی میگفت که اگر هم مخالف باشیم ،باید قانون را اجرا کنیم و تا زمانیکه قانون اصالح نشده ،باید به آن تن بدهیم .بهزاد نبودی ،که پیش از وزارت صنایع سنگین دولت مهندس موسوی ،سخنگوی دولت باهنر ،رجایی و دولت موقت مهدوی کنی بود ،گزارش خود را دربارهی این اختالفنظر اینطور روایت میکند: ما از این زاویه مخالف بودیم که باید این شرکتها و مؤسسات و بنگاههاییکه مصادره و ملی شده به صاحبانشان ،که مشکلی با انقالب ندارند ،برگردانده شود یا به مدیران دولتیای بفروشیمکه در این سالها آنها را ادارهکردهاند و توانایی الزم راکسبکردهاند. اما راستها میخواستند بزخری کنند و میگفتند به بخش خصوصی موجود بدهیم، 32 یعنی به خودشان :تاجری که جهانبینیاش چرتکه بود و بهدنبال کاسبی بود و نه تولید.
او شاهدی بر این ادعای خود دارد که چپهای مستقر در دولت به بخش خصوصی معتقد بودند ،اما توانایی الزم فنی را در بخش خصوصی نمیدیدند تا این واحدها به آنها فروخته شود .او در سال ۱367نامهای به سران سه قوه نوشت و در آن نظر خود را دربارهی خصوصیسازی واحدهای متعلق به دولت و شیوهی آن بیان کرد ،نامهای که بعدها دوستان چپ او در مجلس بهانهای قرار دادند تا او را استیضاحکنند ،چراکه به نظر آنها او استحاله شده بود و باید او را میسوزاندند: «بهزادیان ،که از دانشجویان تسخیرکنندهی سفارت آمریکا بود و در مجلس سوم هم نماینده بود ،مستقیم ًا به من گفت ما میخواهیم تو را بزنیم تا هاشمی نتواند 33 از تو در کابینهاش استفاده کند .تو استحاله شدهای و دیگر چپ نیستی». .32گفتوگوی شفاهی با بهزاد نبوی.۱399 ، .33همان.
5۴چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
سال ۱367بحث خصوصیسازی در یکی از جلسات سران قوا مطرح شد و بهزاد نبوی در نامهای به آنها به این موضوع اشاره کرد: اگر میخواهیم آنها را واگذار کنیم ،بهترین افراد صاحبانگذشتهی آنها هستند ،افرادی که االن در خارج کشور کسبوکار تازهای راه انداختهاند و آنجا هم موفقاند ،کسانی مثل ایروانی و برخوردار .در غیر این صورت ،همین مدیرانی که آنها را اداره کردهاند برای این کار شایسته هستند .وگرنه ،در بخش خصوصی بعد از انقالب کسی را نداریم که توان فنی و تخصص این کار را داشته باشد و بتوانیم به او ماشینسازی اراک یا تبریز یا ایرانخودرو را بدهیم .حداکثر ،تعدادی تاجر هستند که با فروش امالک و تجهیزات این کارخانهها صدها برابر قیمتی که خریدهاند سود میبرند.
در آن زمان در زیرمجموعهی وزارت صنایع سنگین بیش از هفتصد واحد تولیدی و شرکت بود که تا پیش از آن در اختیار بخش خصوصی بود و با اجراییشدن قانون حفاظت از صنایع ،مصادره و ملی شده بودند. مسعود نیلی ،که آن زمان رئیس دفتر اقتصاد کالن سازمان برنامهوبودجه بود، مبتنی بر مشاهداتش تحلیل و برداشت دیگری از این اختالفنظرها دارد: آنها فکر میکردند که اقتصاد دولتی میشود و در بلندمدت این اقتصاد دولتی آنها را حذف میکند .این مخالفتشان مقداری جنبهی ایدئولوژیک داشت .فکر میکردند ساختار بهسمت دیگری میرود که چیزی نصیبشان نمیشود .آنها فکر میکردند که باید اقتصادی سنتی و تجاری وجود داشته باشد که آنها هم بتوانند نقش خود را ایفا کنند ،اما با این روشیکه دولت در پیشگرفته احتمال میدادند در آینده جایی برای آنها نماند .تغییر و همسانسازی با محیط هم برای آنها سخت بود و همچنان هم هست. اصل مسئله و مشکالت جناح راست و مؤتلفه با رژیم گذشته فرهنگی بود .درحالیکه جناح چپ اصل مسئلهاش عدالت اجتماعی و توزیع درآمد و فقر و بیعدالتی بود. اینها با هم موقت ًا در یک موضع قرار گرفتند که انقالب شد .انقالب که نتیجه داد، هرکس سر کار خودش برگشت ،اما در جایگاههای جدید و مسئولیتهای حکومتی و دولتی .در زمان آقای مهندس موسوی آقای توکلی وزارت کار ،عسگراوالدی وزارت بازرگانی و بهزاد نبوی وزارت صنایع سنگین را به عهده داشتند .همه دور یک میز در دولت مینشستند .بهزاد نبویکوپن چاپ میکرد و در ستاد بسیج اقتصادی مستقر بود. عسگراوالدی در وزارت بازرگانی بود و اینکوپنها را از مردم میگرفت .درواقع ،سرنخ توزیع کاال و خدمات در اختیار راستها بود .از همان اول به اینها رانت دادند .آقای مهندس موسوی بهلحاظ مدیریتی ذهنیتی داشتند که ما هم خیلی موافق نحوهی آن کار
بهمن احمدی امویی 55 نبودیم .تقریب ًا معادل هر وزارتخانهای یک ستاد و نهاد موازی ایجاد کرده بودند ،مثل همان کاری که با برخی وزرا کرده بودند و متناظر با آنها یک مشاور برای خود در کابینه تعریف کرده بودند .تفکرشان این بود که برخی از این وزرا به دولت تحمیل شده و قابلاطمینان نیستند و از جایی بیرون از نخستوزیری دستور میگیرند و هدایت میشوند .ساختار هم بهگونهای بود که نمیشد در آن تغییراتی به وجود آورد و باید با آنها کار میکرد .پس هم وزیر ناظر و هم نهاد متناظر برای آنها ایجاد کرده بود .ستاد بسیج اقتصادی همان چیزی بود که شما در وزارت بازرگانی میبینید .چون آقای عسگراوالدی آنجا بود ،یک ستاد بسیج اقتصادی درستکرده بود که توزیع کاال و غیره را آنجا انجام میداد .بنابراین ،آنها هم مانند برخی از مراجع و فقها نظرشان مخالفت شدید با دولتیشدن همهچیز بود .گرایش آنها این بود که کسبوکار آزاد باشد ،اما نه بهشکل مدرن بلکه بهشکل سنتی خودش ،تا آنها هم بتوانند مدیریتش کنند و دست ال آیا در جناح راست کسی را پیدا میکنید که از آزادشدن قیمت دالر خودشان باشد .مث ا ال پیدا نمیکنید .چون سود اصلی را خودشان میبرند و هفتتومانی دفاع کند؟ اص ا بیشترین نزدیکی را به مرکز تولید رانت خودشان دارند ،اما درمقابل از چه دفاع میکنند؟ از اینکه کسبوکار آزاد باشد .شما دالر را هفت تومان بگذارید و کنترلشده در همان قیمت نگه دارید و در مقابلش کسبوکار را هم آزاد بگذرید .بهتر از این دیگر نمیشود.
در کنار این اختالفنظرهاکه مبنای اقتصادی داشت و به صحنههای سیاسی و فرهنگی کشیده شد ،در دولت چپگرای مهندس موسوی تالشهایی برای مطالعهی خصوصیسازی وکاهش حجم و اندازهی دولت شروع شد ،تالشهایی که نظاممند نبود و هر وزارتخانه و نهادی مطالعات خودش را انجام میداد. در عرصههای جهانی و بینالمللی با رویکارآمدن تاچر در انگلستان و ریگان در آمریکا موضوع کوچکسازی دولت ،خصوصیسازی و کاهش تعرفهها و کمکردن قوانین مقررات دستوپاگیر سرلوحهیکار قرار گرفت و تقریب ًا تمام جهان غرب و بخشی از کشورهای اروپای شرقی چون لهستان و آلمان شرقی را متأثر کرد .انقالب ایران آخرین انقالب با گرایشهای سوسیالیستی و چپگرایانه بود .این انقالب همزمان با رویکارآمدن نئولیبرالها در غرب و بحث جهانیسازی روی داد و به نظر میرسید ایران برخالف روندهای جهانی در حال حرکت است ،اما خیلی زود بازخوردهای این تحول جهانی وارد ادبیات اقتصاد سیاسی جمهوری اسالمی شد. رئیس وقت دفتر اقتصاد کالن سازمان برنامه به وجود این مطالعات و بررسیها اذعان میکند:
56چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ در سازمان برنامه مطالعاتی دربارهی ادبیات موضوع انجام داده بودیم و سرانجام معیارهایی را برای این واگذاریها تهیه کردیم و در جلساتی با سازمان برنامه ،سازمان صنایع ملی ،سازمانگسترش و نوسازی ،وزارت اقتصاد و دارایی و دستگاههای دیگری که به این موضوع مرتبط بودند فهرستی از شرکتها و واحدهای قابلواگذاری را تهیه کردیم ،اما درعمل اتفاق دیگری افتاد .دربارهی واحدهای تحت پوشش سازمان صنایع 34 ملی برخی افراد و گروههای ذینفوذ فعال شدند.
بنا به روایت اینکارشناس اقتصاد ایران ،عدهای بر این باور بودند که باید اموال دولت به افرادی داده شود که دارای صالحیت الزم هستند .البته او در جایی دیگر ال مدیران و افراد سیاسیاند که دربارهی طرحهای تأکید میکند که در کشور ما اصو ً بزرگ ،که نیاز به سرمایهگذاری کالن دارد ،تصمیم میگیرند و به نقطهنظرات ال در سازمان برنامه نشستهاند توجهی نمیکنند .این طرحها و کارشناسانی که مث ا 35 پروژهها در یک البی سیاسی-اقتصادی به مرحلهی اجرا درمیآید. سید جعفر مرعشی نیز که در آن زمان در سازمان صنایع ملی کار میکرد و زیرمجموعهی وزارت صنایع سبک بود تجربهی این مطالعات و چگونگی انجام آن را بهخوبی به یاد دارد: در بین سازمانهایی که عهدهدار واگذاری بودند ،وظیفهی سازمان صنایع ملی را ال واحدهای تحت پوشش سازمان صنایع سنگینتر میدیدم .علتش هم این بودکه معمو ً ملی ،جز استثنائاتی که آنها هم از سازمانهای دولتی دیگر آمده بودند ،عمدت ًا در الگروه صنعتی بهشهر بهدلیل سالهای قبل از انقالب در اختیار بخش خصوصی بود .مث ا صاحبانش ،خانوادهی الجوردی ،به پیشنهاد و تصویب شورای انقالب در جرگهی بند «ب» قرار گرفته بود .یا کفش ملی بهدلیل خانوادهی ایروانی مشمول بند «ب» شده بود. یا شرکت یکویک بهدلیل آقای ایرج هدایت مشمول بند «ب» شده بود .یا مجموعهی ال خانوادهی پارستوشیبا که متعلق به آقای برخوردار بود .فرار هم نکرده بودند .مث ا الجوردی ،آقای برخوردار و آقای ایروانی ،تا جایی که میدانم ،آن زمان هنوز در ایران بودند .تصور من این بود که نوعی نگاه تندروانه به صاحبان سرمایه وجود داشت که همچنان هم وجود دارد .این موضوع باید کالبدشکافی شود .همین االن هم این نگاه ال وقتی یک واحد بخش خصوصی خیلی بزرگ میشود بهشکل دیگری وجود دارد .مث ا
.34بهمن احمدی امویی ( )۱385اقتصاد سیاسی جمهوری اسالمی .تهران :گام نو ،ص .۲98 .35همان ،ص.3۲۱
بهمن احمدی امویی 57 یا وقتی ،به نظر برخی افراد ،نهادها و سازمانها بیش از آنچه باید بزرگ میشوند ،به آنها توصیه میکنند که بیشتر از این بزرگ نشوند و از جلوی چشم کنار بروند .در خاطرات آقای برخوردار ،که آقای علیاصغر سعیدی با ایشان مصاحبه کرد ،ایشان گفت ای کاش اینقدر بزرگ نشده بودیم! فکر میکنم این مطلب هنوز از دامان تاریخ ایران 36 پاک نشده است.
«بزرگشدن بیش از حد» موضوعی است که در تاریخ ایران بارها و بارها به امتحان گذاشته شد و هر بار نیز با نارضایتی قدرت حاکمه روبهرو بوده است .این ال وقتی منزلت موضوع فقط به صاحبان سرمایه محدود نمیشود .در ایران اصو ً اجتماعی یا اقتدار فردی کسی از مرزهایی فراتر میرود ،مثل هنرمند ،نویسنده یا شاعر ،صاحبان قدرت دربارهی او نگران میشوند .این مطلب فقط به اعتبار صاحب سرمایه بودن نیست و در همهی حوزهها میتوان چنین چیزی را رصد کرد؛ شاید به همین خاطر استکه جعفر مرعشی چنین معتقد است« :در نحوهی واگذاریها و روشی که در پیش گرفته شد ،سعی میکردند به این مطلب حساس در حوزهی اقتصاد سیاسی توجه کنند .بنابراین ،باید از آنجایی شروع میشد که ال در اختیار مردم بود و به آن واگذاریها هم سرعت بدهد». قب ا تا پیشازاین مطالعاتی در زمینهی خصوصیسازی صورت گرفته بود .اما این مطالعات نظاممند نبود .در سازمان برنامه ،سازمان صنایع ملی و سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران این مطالعات و تجربه در حال عملیاتیشدن بود .انگار در سازمان صنایع ملی آن زمان میخواستند تجربه کنند و ببینند که واگذاری چگونه میتواند در ایران شکل بگیرد .برای اینکار دو شرکت را بررسیکردند :قند ورامین ال با بودجههای عمرانی پیش از که اصالت ًا دولتی بود و پنیرسازی سراب که اص ا انقالب ایجاد شده بود .منابع پنیرسازی سراب را قبل از انقالب سازمان برنامه تأمین کرده بود .قند ورامین سالها دولتی بوده است .وزارت صنایع گزارش اتفاقاتی را به شورای اقتصاد داد که قرار بود در این زمینه رخ دهد. بهگفتهی مرعشی ،پس از آن موج مخالفت در رسانههای مختلف ایجاد شد: تماسهایی که ایجاد نگرانی میکرد شروع شد .یکباره با جریانی مواجه شدیمکه .36گفتوگوی شفاهی با جعفر مرعشی.۱398 ،
58چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
در استادیوم دوازدههزارنفری آزادی کارگران جمع شدند ،یا شاید تعبیر درستترش این باشد که جمعشان کردند .آنجا از آقای موسوی اردبیلی برای سخنرانی دعوت کردند ،با این هدفکه اینها میخواهند دوباره واحدهای دولتی را به بخش خصوصی بدهند و بخش خصوصی را دوباره احیا کنند ،درحالیکه این اتفاق ازطرف دولت سیاستگذاری نشده بود و ما با ابتکار وزارت صنایع این کار را بهصورت مطالعاتی و تجربی شروع کردیم .رئیسجمهور وقت در ارتباط با مسئلهی سازمان صنایع ملی در سال ،۱36۱با بررسیهایی که صورت گرفته بود ،دستور داد که قانون حفاظت و توسعهی صنایع ایران متوقف شود .براساس این قانون و ازطریق بند «ج» ،واحدهایی که به بانکها بدهی داشتند ،مرتب ًا تحت پوشش قرار میدادند و آنها را مصادره میکردند .این موضوع باعث نگرانیهایی شده بود .البته در اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران ،که در اختیار جمعیت مؤتلفه بود ،گزارشهایی دراینباره به رئیسجمهور ارائه میشد تا نظرات کارشناسانهی الزم در اختیار او قرار گیرد ،با این هدف که با اجرای این قانون مخالفت کند و مانع ادامهی آن شود. درواقع ،همان تهماندهی بخش خصوصی بسیار ضعیف پس از انقالب نیز با اجرای این قانون روزبهروز ضعیفتر میشد و ایشان با اعالم مخالفت خود با عملکرد این ال دربارهی بند «ب» تکمیلی هم همینطور بود؛ یعنی قانون مانع اجرای آن شدند .یا مث ا به آن 53نفر ابتدایی که اموال و کارخانههایشان مصادره شده بود مرتب افراد جدیدی اضافه میشدند .اینکارها ازطریق مصوبهی هیئت پنجنفرهایکه در خود قانون حفاظت و توسعهی صنایع ایران پیشبینی شده بود صورت میگرفت.
در سازمان برنامه نیز ،بهشکلی دیگر ،مطالعاتی دراینخصوص انجام و گزارشهایی تهیه شد .اما در سازمان صنایع ملی ،که عمدهی مؤسسات و شرکتهای ملی و مصادرهای در آن بود ،این مطالعه منظم پیگیری میشد .از سال ۱365تحقیقاتی دربارهی خصوصیسازی شروع شد .جعفر مرعشی آن روزها را بهخوبی به یاد دارد :متوجه شدیم که لهستان با اینکه یک جامعهی کمونیستی است ،شروع کرده است به کوچککردن دولت .آلمان شرقی و غربی نیز همینطور .سازمان صنایع ملی پروفسوری را که این کارها را در آلمان انجام داده
بهمن احمدی امویی 59
بود به ایران آورد تا از تجربهی آنها استفاده شود. در دولت نیز بحثهایی دراینباره شروع شد .رئیس سازمان برنامهوبودجهی وقت این تغییر رویکرد را نه اعتقادی بلکه از روی ضرورت و اجبار میداند:کمکم در هیئت دولت مطرح شد که دولت نمیتواند بهتنهایی چرخ عظیم اقتصاد را بچرخاند .تمام مجموعهی کشور را خانوادهای تصور کنید که دولت مجبور بود برای همهی آنها در نقش پدر نان تهیه کند و بینشان توزیع کند .درحالیکه باید این بچهها خودشان نانآور میبودند .این بحث که به مردم میدان دهید بهظرافت و دقت در حال شکلگیری بود .به همین دلیل ،وقتی بحث نرخ ارز مطرح بود، در دولت به این نتیجه رسیدند که درخصوص نرخ ارز صادراتی کمی بازتر رفتار کنند تا صادرکنندگان بهدنبال انگیزههای بیشتری برای صادرات و کار خودشان باشند .عقل سیاسی و حکومتداری نیز حکم میکرد که باید انگیزهی افراد را برایکسب سود بیشتر کرد .درنتیجه ،منطق بازار آزاد و مکانیسم قیمتها آرامآرام خودش را نشان داد ،اما این همراهی از روی ناچاری بود و به این مفهوم نبود که یکباره اعتقاد برخی آقایان تغییر کرده است .ضرورت حکومتداری این را به 38 آنها تحمیل کرده بود. 37
.37میکائیل عظیمی ( )۱39۴روایت سازمانی که بود .تهران :نشر کویر ،ص.68 .38مسعود روغنی زنجانی ( )۱385اقتصاد سیاسی جمهوری اسالمی .تهران :گام نو ،ص.۱6۲
دولت اول هاشمی رفسنجانی سال ۱368تاریخ ورق خورد و فصل تازهای در ساختار اقتصاد سیاسی جمهوری اسالمی آغاز شد .مدیران ارشد دولت و حاکمیت با پرسشهای متعددی روبهرو
بودند ،ازجمله اینکه چه مسیری در پیش بگیرند .دستکم دربارهی
خصوصیسازی ،که موضوع ماست ،در ابتدا تصور این بود که دربارهی ماهیت آن و انجامشدنش اختالفنظری وجود ندارد ،اما دربارهی اینکه چه کسانی این
واحدها را بخرند و چگونه این واگذاریها صورت بگیرد ،اختالفنظر وجود
داشت و برنامهی روشنی هم برای آن تدوین نشده بود. چه کسانی و چه گروههایی باید از این واگذاریها برخوردار شوند؟ آیا بخش خصوصی میتواند اینها را بخرد؟ با توجه به اینکه خصوصیسازی ظرفیت اپوزیسیونسازی دارد تا کجا و چه سطحی میتواند پیش برود؟ نیروها و افراد بازگشته از جنگ در این میان چه جایگاهی دارند؟ اگر به مدیرانی که این واحدها را اداره کردهاند و تخصصی به دست آوردهاند واگذار شود ،چه جناح و گروههای سیاسیای در حاکمیت منتفع خواهند شد و دست باال را خواهند داشت؟ در غیر این صورت ،با پراکندگی و گستردگی بخش خصوصی چگونه میتوان مانع سربلندکردن مخالفان و دشمنان نظام شد؟ نقش نهادهای عمومی ،مثل شرکت سرمایهگذاری تأمین اجتماعی ،بانکها ،بنیاد مستضعفان ،بنیاد پانزده خرداد،
6۲چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
بنیاد شهید ،کمیتهی امداد ،ستاد اجرایی فرمان امام و نهادهای نظامی و امنیتی و انتظامی و فرهنگی و دینی ،در این میان چگونه تعریف میشود؟ آیا آنها هم میتوانند از این واگذاریها بهره ببرند؟ اینها پرسشهای پیش روی مقامات سطوح باالی مدیریت اقتصاد سیاسی جمهوری اسالمی بود و هرکدام از آنها جوابی برای آن در ذهن خود داشتند ،یا الاقل اینطور تصور میشود که باید میداشتند .هر پاسخی که درعمل به این پرسشها داده میشد مسیر آیندهی جمهوری اسالمی و ساختار اقتصادی آن را مشخص میکرد. جنگ در سال ۱367پایان یافت و با ایجاد تغییراتی در قانون اساسی سِمت نخستوزیری حذف شد و اختیارت رئیسجمهور افزایش یافت .اوضاع اقتصادیکشور خوب نبود و خرابیهای ناشی از جنگ بر وخامت اوضاع افزوده بود .بسیاری از زیربناها مثل بندرها ،پاالیشگاهها و راهها کارایی خود را از دست داده بودند و مستهلک شده بودند ،یا در طول جنگ آسیبی اساسی دیده بودند. نیاز به سرمایه در همهی بخشها و امور بهشدت احساس میشد و به نیازهای نهفته و سرپوشگذاشتهی مردم در زمان جنگ هم باید پاسخ مناسبی داده میشد. با پایان جنگ دیگر هیچ توجیهی برای سرپوشگذاشتن بر آن خواستهها وجود نداشت .بسیاری از نیروهای آماده کار کشور با پایان جنگ به خانه و زندگی خود بازگشته بودند و به کار نیاز داشتند .بخش صنعت بسیار ضعیف شده بود و خیلی از کارخانهها هم برای تهیهی مایحتاج جنگ تغییر خط تولید داده بودند .آنهایی هم که همچنان تولید میکردند با حداقل ظرفیت اسمی خود کار میکردند و تکنولوژی عقبافتادهای داشتند .همهچیز به بازسازی و سرمایهگذاری نیاز داشت. این نماییکلی و خالصهشده از فردای پذیرش قطعنامهی پایان جنگ با عراق و رویکارآمدن دولت اول هاشمی رفسنجانی است ،ضمن اینکه دیگر بین نخستوزیر و رئیسجمهور اختالف اساسی وجود نداشت و به نظر میرسید با تغییرات ساختاری در قانون اساسی ،بین رئیسجمهور ،هاشمی رفسنجانی و رهبر اختالفنظر جدی و اساسی وجود نداشته باشد .دستکم اینطور تصور میشد ال اختالفی که تمام تالشها بر حذف جناح چپ متمرکز شده و بعید است که فع ا بروز کند .در مجلس چهارم بخش اعظم نیروهای وابسته یا نزدیک به جناح چپ
بهمن احمدی امویی 63
حذف شدند و دولت و حاکمیت با توافقی نظری و اصولی بر سر تحوالت پیش رو تصمیم گرفت برنامهی اول را اجرا کند ،برنامهای که از اواخر سال ۱366در سازمان برای تدوینش تالش شده بود. گزارش مسعود نیلی ،مجری و مسئول تهیه و تدوین برنامهی اول در دفتر اقتصاد کالن سازمان برنامه ،بهدلیل ارتباطهای گسترده با مجلس و کمیسیون اقتصادی دولت جزئیات بیشتری را عنوان میکند: در آن مقطع با مسائل و مشکالتی روبهرو شدیم و نتوانستیم نظام برنامهریزی را با سرعت پیشبینیشده جلو ببریم .ما معتقد بودیم باید تا قبل از رویکارآمدن دولت جدید در مرداد ۱368کار تدوین و تهیهی برنامه را به پایان برسانیم ،چراکه در ماههای پایانی دولت مهندس موسوی و ماههای ابتدایی فعالیت دولت بعدی ادامهی کار با سرعت مدنظر امکانپذیر به نظر نمیرسید .اصرار بر این بود که در تابستان ۱368کار برنامه تمام شود و با آغاز پاییز دولت جدید بتواند آن را اجراکند .به همین منظور ،در آبان ۱367و به فاصلهی کمی پس از پذیرش قطعنامهی 598و آتشبس بین ایران و عراق ،برنامهی کالن را به شورای اقتصاد بردیم و سقف زمانبندی نهماههای برای اتمامکار در نظر گرفتیم .انگیزهی مجلس ،برخالف دولت ،بسیار قوی بود .آنها در سال دوم دورهی چهارسالهی خود بودند و میخواستند روشنشدن مسیر حرکت اقتصادی ،سیاسی ،فرهنگی و اجتماعیکشور در سالهای پس از جنگ را به نام خود ثبتکنند .برای پیشرفت سریعتر کارها ،پیگیری روند کار برنامه و شناخت نقاط ضعف و تنگناها ،به پیشنهاد ما در سازمان وقت برنامهوبودجه، جلساتی ماهانه با اعضای شورای اقتصاد ،هیئترئیسهی مجلس و رؤسای کمیسیونهای مجلس تشکیل شد .آقای هاشمی در مقام رئیس مجلس و آقای موسوی در مقام نخستوزیر نیز در این جلسات حضور داشتند… وقتی با تکتک نمایندگان و رؤسای کمیسیونهای مختلف مواجه شدیم ،عطش زیادی در آنها وجود داشت تا هرچه زودتر تکلیف بخشی راکه به عهدهی آنهاست مشخصکنند .آنها بر این باور بودند که در طول جنگ امکانات مالی و فیزیکی و نیروی انسانی کشور تخریب شده و روند ادارهی اقتصاد کشور دچار روزمرگی شده است ،پس باید زودتر مسیر آن روشن شود… البته آقای مهندس موسوی مخالف راهکارهای ارائهشده در برنامه بود ،راهکارهایی که بعدها سیاستهای تعدیل اقتصادی نام گرفت .آقای موسوی حتی در جلسهای برنامهی اول را بستهی بانک جهانی نامید و معتقد بود اینها خطمشیهایی است که بانک جهانی به کشورهای 39 درحالتوسعه تحمیل میکند. .39همان ،صص .۲79-۲68
خصوصیسازی در برنامهی اول یکی از محورهای مهم برنامهی پنجسالهی اول،که از سال ۱368به اجراگذاشته شد، خصوصیسازی است .در برنامه به عبارت «خصوصیسازی» اشارهای نشده بود ،اما
مسیر آن پیگرفته شد .در بندهای مختلفی از این برنامه به این موضوع اشاره شده: -37 -۴تشویق و حمایت از ایجاد تشکلهای صنعتی و معدنی و تخصصی و واگذاری سهام صنایع دولتی و ملیشده (بهاستثنای صنایع بزرگ و مادر) به مردم. -۲ -8تدوین حدود وظایف دولت در اعمال حاکمیت و تصدی با جهتگیری تقویت واحدهای مسئول اعمال حاکمیت وکاهش وظایف تصدی تا حد ضرورت. -3 -8انتقال بخشی از وظایف غیرضرور دولتی به بخش غیردولتی در جهت کاهش بار مالی ارائهی خدمات دولتی و ارتقای کیفیت خدمات ارائهشده به جمعیت تحت پوشش. -۴ -8بازنگری در سازمان دولت با انتقال اختیارات الزم و مکفی به مسئولین محلی و ایجاد واحدهای سازمانی غیرمرکزی جهت جبران عقبماندگی مناطق محرومکشور. -5 -8ایجاد زمینههای مناسب برای مشارکت مؤثر و همهجانبهی مردم در امور 40 کشور. « .40قانون برنامهی اول توسعهی اقتصادی ،اجتماعی ،فرهنگی جمهوری اسالمی ایران» ،مصوب ۱۱بهمن .۱368
66چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
رسیدن به چنین ادبیاتی مراحلی داشت که بهگفتهی نویسندگان آن باید طی میشد ،مراحلی که مختص تجربهی ایران است و موافقانش آن را نه برگرفته از بستههای بانک جهانی و صندوق بینالمللی پول بلکه ناشی از همین تجربهی طیشده میدانند .در گفتوگویم با مسعود نیلی ،او این تجربه را اینگونه توضیح میدهد: سیاستهایی که بهعنوان تعدیل شناخته میشود آنطور که ادعا میشود نیست .بهطور طبیعی ،هر کشوری در مسیری که طی میکند یادگیریها و افتوخیزهایی دارد و بهلحاظ سیاستگذاری مسیر ویژهای طی میکند .البته این مسیر دچار نوسانهایی است. به همین دلیل ،پس از مدتی آزمایش و اجرای نظرات ،گرایشی کنار میرود و گرایش دیگری جای آن میآید .این اتفاقات و مسیرهای طیشده بهوسیلهی کشورهای مختلف را میتوان به چند دستهی متمایز تقسیمبندی کرد :کشورهایی که بهاصطالح به آنها کشورهای پیشرفته گفته میشود،کشورهای آمریکای التین ،کشورهای آسیای جنوبی، کشورهای کمونیستی سابق که از شوروی سابق به جا ماندهاند و کشورهای اروپای شرقی تا چین .کشورهای پیشرفته مسیر خاص خودشان را داشتند .بنیانهای ادارهی اقتصاد در اینکشورها بههرحال بنیانی پایهدار و مبتنی بر رقابت و مکانیسم بازار و بخش خصوصی بوده است .البته در مقاطعی بعد از جنگ جهانی دوم در کشورهای پیشرفتهی اروپای غربی و آمریکای شمالی استثناهایی هست و در آنها دخالت دولت در اقتصاد دیده شد .ولی مسیر کلی حرکت حیات اقتصادی و اجتماعیشان بر همین مبنا شکل گرفت و جلو آمد .در کشوری مثل فرانسه و انگلستان برای دورههای طوالنی احزاب سوسیالدموکرات رأی آوردند و حاکم شدند ،اما همین دولتهای سوسیالیستی غیر از بحثهای خاصی در زمینهی مالکیت و مالیات و اتحادیههای کارگری ،آنهم بهصورت محدود ،هرگز وارد محیط کسبوکار و مسائلی مثل قیمتگذاری و کنترل واحدهای تولیدی و دستور به آنها نشدند .بیشتر در حوزهی مالکیت و مالیات شاهد اختالفنظر آنها با دولتهای قبلیشان بودهایم .در فرانسه ،انگلستان و تعداد زیادی از کشورهای اروپای غربی دولت مالکیت نیروگاهها و مخابرات را بر عهده داشت ،اما زمانی تصمیم گرفتند آنها را واگذار کنند ،چیزی که از آن بهعنوان تحول ساختاری در کشورهای اروپای غربی و پدیدهی خاص خصوصیسازی یاد میشود.
مسئلهی آن کشورها اقتصاد بازار در برابر اقتصاد دولتی یا مالکیت خصوصی در مقابل مالکیت دولتی نبود .آنها در برابر این پرسش قرار گرفتند که بهتر است بخش خصوصی یک نیروگاه را اداره کند یا بخش دولتی؟ البته تحوالت
بهمن احمدی امویی 67
تکنولوژی کمک کرد که صنعت مخابرات مقیاس کوچک و اقتصادی پیدا کند و در آن مالکیت خصوصی امکانپذیر شود که با این توجیه ،آن را به بخش خصوصی واگذار کردند .درحالیکه پیشازآن مشتاق انحصار طبیعی بودند ،با توجه به تحوالت و تجربهی علم مدیریت و پیشرفتهای تکنولوژی، خصوصیسازی در این کشورها آرامآرام شکل گرفت .شرایط بهگونهای شد که در انگلستان ابتدا مارگارت تاچر آن را شروع کرد و بعد حزب کارگر نیز ،با وجود گرایشهای چپ و سوسیالیستی ،آن را ادامه داد .زمانی تونی بلر ،نخستوزیر وقت انگلستان ،به مالکیت دولت بر برخی شرکتها و مؤسسات داخلی نقدی داشت که دیگر آن را دنبال نکردند .بعدها نظرات اقتصادی و ادبیات خاص خود را هم در حوزهی اقتصاد سیاسی برای آن ایجاد کردند و بهسمت «کوچک زیباست» رفتند .در ادامه ،و تقریب ًا همزمان با تاچر در انگلستان ،ریگان هم در آمریکا همین روند را با شدت و گستردگی بیشتری پی گرفت و در کنار تاچر پرچمداران اجرای جهانی آن شدند. اماکشورهای آمریکای التین سرانجام با مسیر دیگری به همان نقطهای رسیدند که غرب به آن رسید .سیاستهای آنها بیشتر تجاری بود و بهصورت فراگیر استراتژی جایگزینی واردات با توسعهی صنعتی را در پیشگرفته بودند .در هند نیز، زمانی که خانم ایندیرا گاندی روی کار آمد ،استراتژی جایگزینی واردات اعمال میشد .در ایرا ِن سالهای قبل از انقالب هم بیشتر مسیر توسعهی صنعتی مبتنی بر استراتژی جایگزینی واردات بود .امروز ،با توجه به اینکه انباشتی از تجربه و دانش در زمینهی اعمال این استراتژی شکل گرفته ،حرف و نتیجهی کلی این است که این سیاست باعث انباشت بدهیهای خارجی ،تورم باالتر و توزیع نابرابر درآمد میشود .عموم این کشورها ،با تفاوتهایی ،در اواخر دههی ۱98۰با بحران بدهیهای خارجی مواجه شدند .تا امروز هم همینطور ادامه پیدا کرده است .بهجز شیلی که امروز کشور باثبات و در حال رشدی است و مسیر خوبی را طی میکند، بیشتر کشورهای آمریکای التین هنوز درگیر مسائلشان در آن دههها هستند.کشوری مثل برزیل سالهاست به این نتیجه رسیدهکه استراتژی جایگزینی واردات سیاست مناسبی نیست و درمقابل بهسمت توسعهی بخش خصوصی حرکت کرده است.
68چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
کوبا همکه یک نظامکمونیستی است بعد از فیدلکاسترو به این سمت حرکتکرده است ،البته با شدت وگستردگی بسیار کمتر .بنابراین ،در آمریکای التین نیز مسیری در جهت توسعهی بخش خصوصی مشاهده میشود ،مسیری در جهت استراتژی جهانیشدن و اصالح سیاستها که همان اصالح ساختار است .این کشورها با توجه به تجربه و گذشتهی خود به همان نتیجهای رسیدند که کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی پیشازآن رسیده بودند .هرچند نیلی معتقد است :ممکن است عدهای بگویند تحت فشار و اعمال سیاستهای آمریکا و انگلستان بوده است ،اما سرانجام و پس از کشوقوسهایی ،در همان مسیر کشورهای اروپای غربی و آمریکای شمالی گام گذاشتند .هرچند نمیتوانند از گذشتهی خود رهایی 41 یابند و هرازچندگاهی مسائلی بروز میکند ،روند اصلی همان است. کشورهای آسیای جنوبشرقی نیز ازطریق تجربهی دیگری به همین نقطه رسیدند .برخالف کشورهای آمریکای التین ،این کشورها فاقد منابع طبیعی بودند .بنابراین ،روش دیگری را برای توسعهی صنعتی خود در پیش گرفتند .ابتدا از استراتژی توسعهی صادرات شروع کردند و آنها هم پس از طی مراحلی به سیاستهای تعدیل رسیدند .البته در تجربه و مسیر کشوری مثل کرهی جنوبی دیده میشود که دولت این کشور در دههی ۱97۰نقش مداخلهجویانهی بیشتری در مقایسه با دولتهای فعلی اعمال میکرد ،اما چون فاقد منابعی بود که بخواهد دخالت مؤثر داشته باشد ،خودبهخود کنترل میشد و در دخالتکردن در اقتصاد و کسبوکار خیلی جلو نمیرفت .درواقع ،آنها انتخاب دیگری نداشتند؛ مسائلی مثل ا َبرتورم ،توزیع نابرابر و انباشت بدهیها نداشتند که بخواهند برای رفع آنها سیاست تعدیل را برگزینند .درواقع ،آنجا با چنین مسائلی روبهرو نبودند که الزم باشد اصالحات ساختاری انجام شود .برخالف آنچه کشورهایی آمریکای التین بهسمت آن حرکت کردند و عمدت ًا ناموفق بودند و افتوخیزهایی در آن داشتند، در آسیای جنوبشرقی از اول وضعیت بهگونهای شکل گرفت که باید همان را ادامه میدادند .نمیتوانستند انتخاب دیگری داشته باشند .اما وضعیت آمریکای التین و تجربه و مسیر آنها متفاوت است« .از ۱976به بعد کشورهای آمریکای .41گفتوگوی شفاهی با مسعود نیلی.۱399 ،
بهمن احمدی امویی 69
التین همهی این کارها را کردند و اکنون ،در سال ،۲۰۱8میبینیم که تورم همچنان باالست و رشد اقتصادی افتوخیز دارد .حتی بهلحاظ سیاسی مشخص نیست چه کسی میآید و چه کسی میرود .کشورهای آنجا مسیر همواری را طی 42 نکردهاند .برخی موفق و برخی ناموفق بودند ،برخی هم زیگزاگ داشتند». گروه چهارم کشورهای کمونیستی سابقاند .دستهای از آنها مثل شوروی و ال دولتی را دولتهای اروپای شرقی ِاعمال سیاستهای مبتنی بر یک اقتصاد کام ا در پیش گرفته بودند .در اینجا مالکیت و مکانیسم بازار نمیتوانست کار کند؛ همهچیز در اختیار دولت بود .کشوری مثل شوروی ،بهعنوان رهبر کشورهای کمونیستی که مارکسیسم-لنینیسم ایدئولوژی رسمیشان بود ،حدود هفتاد سال در این مسیر حرکت کرد ،اما چون نمیشد قیمتها را فارغ از واقعیتهای اقتصادی پایین نگه داشت ــ چون منجر به ا َبرتورم در اقتصاد کالن میشد ــ با بحران عظیمی روبهرو شد .منابع در اقتصاد محدود است .اکنون مصرف بنزین در ایران بهسمتی میرود که شاید عجیب نباشد که بهزودی ۱۰۰میلیون لیتر در روز مصرف شود .به نظر دستاندرکاران اقتصاد سیاسی ،اگر کشوری منابع داشته باشد و نگران محیطزیست هم نباشد ،میشود تا جاهایی این سیاست را پیش برد و از عدم تعادلهای کالن هم جلوگیری کرد .هرچند در آن صورت نیز همچنان عدم تعادل و کمبود منابع خودش را بهشکلی نشان خواهد داد ،اما چون منابع محدود است ،سرانجام دچار بحران عظیم عدم تعادل میشودکه برونرفت از آن منتهی به تغییر حکومت میشود ،مثل آنچه در شوروی سابق روی داد .در ایران و در زمینهی مصرف برق همین مناسبات وجود دارد که توجهی به محدودیت منابع نمیشود .برای تولید برق ایران حدود 78هزار مگاوات سرمایهگذاری شده است که برای اقتصادی مثل ایران و با جمعیت 8۰میلیونی سرمایهگذاری زیادی است .اگر منابع داشته باشیم و بتوانیم سالی چند هزار مگاوات نیروگاه درستکنیم و مصرف به همین صورت باال باشد ،شاید در عمل مشکلی پیش نیاید ،اما چون منابع محدود است ،به مشکل میخورند .این مشکل در ابتدا اقتصادی است ،بعد مشکل اجتماعی و سپس مشکل سیاسی و درنهایت .42همان.
7۰چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
تبدیل به مشکل امنیتی میشود .تجربه نشان میدهد که این روند منجر به انقالب میشود و حکومت را کنار میگذارد .اتفاقی که در شوروی یا اروپای شرقی رخ ال در همهی کشورهای کمونیستی و با اقتصاد داد چیزی غیر از این نبود .اصو ً دولتی متمرکز و ایدئولوژیک ،منهای چین ،شرایط بهسمت تغییر رژیم سیاسی پیش رفت .در این کشورها حکومت سرنگون شد .یک رژیم سیاسی رفت و رژیم سیاسی دیگری بهجای آن نشست .این رژیم سیاسی جدید بهدنبال پیادهکردن اقتصاد بازار بود .تجربه کرده بودند که وضعیت سابق و اقتصاد دولتی نمیتواند پاسخگو باشد .گورباچف در کتاب خاطراتش جملهی معروفی دارد به این مضمون که ما اینهمه کارخانهی فوالد ،سیمان و پتروشیمی و چیزهای بزرگ در کشور درست کردیم ،اما زمانی که مردم برای نان به خیابان ریختند و فروشگاهها را غارت کردند ،معلوم شد که اینهمه فوالد و سیمان برای مردم تبدیل به نان نشده بود .اقتصاد دولتی نتوانست برای مردم رفاه بیاورد .مردم بعد از هفتاد سال به این نتیجه رسیدند که ادامهی وضع موجود هیچ مشکلی از آنها را حل نخواهد کرد .درنهایت ،روند اعتراضها منجر به فروپاشی شد .این تجربه موجب شد که بهسمت اقتصاد بازار حرکت کنند .به همین دلیل ،اسم این اقتصادها در حالگذار ــ از اقتصاد دولتی به اقتصاد خصوصی ــ است. مسعود نیلی دراینباره تجربهی ایران را مرور میکند و درنهایت به این نقطه میرسد که خصوصیسازی در ایران برنامهریزی نشده بود ،بلکه روندی طبیعی بود که باید شکل میگرفت :ما در ایران تجربههایی متفاوت ،در رژیمهای سیاسی متفاوت ،داشتهایم .در کشور ما ،قبل از انقالب ،نفت در دست دولت بود .از قبل از انقالب و برای بیش از یک دهه ،دولت وارد فرایند قیمتگذاری کاالها و خدمات شده بود .اشخاصی که بهلحاظ اقتصادی ،و فارغ از بحثهای فرهنگی، مخالف رژیم پهلوی بودند ،یعنی روشنفکران و سیاسیون و فعاالنی که مهمترین اشکاالت رژیم گذشته را بیعدالتی و توزیع نابرابر و فقر زیاد میدانستند ،حاال در برابر این معضل و پرسش قرار گرفته بودند که اکنون چه چیزی و چه نوع ساختاری میتواند جایگزین رژیمی با بیعدالتی زیاد و فقر گسترده باشد؟ آیا الگوی مطلوبی در ذهن داشتند؟ در آن زمان الگوی قابلقبول الگوی کمونیستی
بهمن احمدی امویی 7۱
بود .درواقع ،مارکسیسم ،منهای بخش فلسفی آن ،نظریهی عدالت قابلقبولی را ارائه میداد و میگفت که چیزی به نام مالکیت خصوصی نباید وجود داشته باشد، چراکه موجب بیعدالتی میشود .براساس این نظریه ،دولت و کارگرها در جبری تاریخی که براساس آن یک نظام کمونیستی برقرار خواهد شد مالک تمام عوامل تولید و حتی سرمایه میشوند؛ اما تا رسیدن به آن روز و براساس ضرورت، حکومت دیکتاتوری پرولتاریا ازطرف کارگران نمایندگی دارد تا مالکیت این واحدهای صنعتی و تولیدی را بر عهده بگیرد .برایناساس ،زمین و ماشینآالت سرمایه هستند و مالکیت آن بر عهدهی دولت است و درنتیجه قیمت و تعیین قیمت توسط بازار بیمعناست .ازاینرو ،نظام سرمایهداری ــ از نوع غربی آن ــ نمیتواند عدالت را برقرار کند ،اما در سایهی حکومت شوراها این موضوع 43 امکانپذیر است .آن زمان تفکر قالب اینگونه بود. این برداشت و شرایط در ارکان ادارهی کشور و اقتصاد نهادینه شد ،اقتصادی دولتیکه پیشازاین بخشهایی از آن با انواع دولتهایکمونیستی در جهان تجربه و تئوریزه شده بود و نهادهای مربوط به آن را هم شکل داده بود .در ایران و پس از انقالب ،سازگاری با مبانی اسالم را هم از آن برداشتکردند .البته شرایط جنگی هم به عملیاتیشدن این موضوع کمک و آن را تشدید کرد؛ بنابراین ،تمام حرفهایی که افراد میزدند و مواضعی که میگرفتند ،توجیهاتی برای راه پیش رو بود .چون آن کاهش تولید که در نفت داده شد ،همزمان با افزایش قیمت نفت مواجه شد و قیمت نفت در سطح باالیی باقی ماند .چون درآمد باالبود و بهرغم ال تا سال جنگ و درگیریهای داخلی و افت شدید تولید ناخالص داخلی ،عم ا ال کسی نه جنگ را احساس میکرد و نه محدودیت منابع را .درنتیجه، ۱36۴اص ا کسی احساس نمیکردکه این شیوهی تصمیمگیری و تصمیمسازی و بیتوجهی به اصل کمیابی منابع اشتباه است و میتواند مشکل ایجاد کند .تا آن زمان منابع قابلتوجه بود و زیرساختهاییکه از قبل ساخته شده بود همچنانکارایی از خود نشان میدادند و ظاهر ًا همهچیز مطابق خواسته پیش میرفت .همه فکر میکردند اگر هم مشکل و کمبودی وجود دارد بهواسطهی جنگ است که آنهم بههرحال .43همان.
7۲چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
امری موقتی تلقی میشد .مسعود نیلی ،که در زمان نخستوزیری مهندس موسوی معاون اقتصادی سازمان برنامه بود ،آن روزها را بهخوبی به یاد دارد که کسی فکر نمیکرد این نوع سیاست اشکال ایجاد کند ،تا اینکه سال ۱365 یکدفعه قیمت نفت کاهش شدید پیدا کرد .جنگ همچنان ادامه داشت و حتی هزینههای آن باالتر رفت و زیرساختها هم تمام بهرهای را که میتوان از وجود آنها متصور بود ،پس داده بودند و نیاز به سرمایهگذاری و بازسازی زیرساختها ضروری شد .اینجا بود که بهتدریج سیاستهای مبنی بر وفور منابع مورد هجمه قرار گرفت و یکدفعه کشور بدون منابع ماند .حاال وقتی مردم به مغازهها میرفتند ،با نبود کاالهای موردنیاز و ضروری روبهرو میشدند .یک حلب روغننباتی با قیمت دولتی کمتر از 3۰تومان و قیمت بازار آزاد آن ۲هزار و 5۰۰ تومان بود و اگر کوپن جواب نمیداد ،مردم صد برابر هزینه میکردند .زمانی قیمت کیسهی برنج از خود برنج بیشتر میشد .این نسبتها خیلی بههمریخته ال شیراز ارزانتر از قیمت تاکسی و کرایهی بود .قیمت بلیت هواپیمای تهران تا مث ا تهران-کرج بود .آنجاها که دولت دخالت حداکثری میکرد ،بهحدی ریختوپاش منابع صورت میگرفت که مانع میشد تا اشتباه در تصمیمگیریها را نشان دهد .در میان مسئوالن بحث راه افتاد و شروع کردند به نقد خود و تصمیمها و گذشته .در سال ۱367شرایط خیلی سخت شد و کسری بودجه به باالی 53درصد رسید. نوبت به دولت آقای هاشمی رسید .همه به این نتیجه رسیدند که باید در سیاستهای اقتصادی تجدیدنظر اساسی کرد .تقریب ًا همهی ارکان حکومت به این نتیجه رسیدند، مجلس ،دولت ،نظام و رهبری .سازمان برنامه جایی است که تراز کشور را میبینند و اینکه این شکاف چقدر است .زودتر از بقیه این مسائل و عدم تعادلها و نتایج سیاستهای اعمالی را میبینید .جداولی روبهرویتان قرار دارد و هر روز روندها و تعادل این جداول را بررسی میکنید .زمانی که به ستون مخارج و درآمد نگاه میکنید و میبینید با هم نمیخواند ،باید فکری بکنید و آن عدم تعادل و کمبود را از جایی تأمین کنید .به بانک مرکزی میروید و تقاضای پول میکنید ،مشکل افزایش نرخ تورم پیش میآید. بعد ناچار میشوید سراغ روشهایکنترل قیمت بروید .بعد میبینید که همان آدم خوب مورد تأیید نظام فاسد از آب درمیآید و دیگر آن آدم سابق نیستند .انگار او را نمیشناسیم. ال عوض شده است .در موقعیت تصمیمگیری خوبی با امضای طالیی هم قرار کام ا
بهمن احمدی امویی 73 دارد ،یکدفعه با اختالس و دزدی و فساد گسترده ازسوی همان آدمهای مورد تأیید روبهرو میشوید .با خود میگویید این هم حتم ًا از همان اول مشکل داشته و ما خوب روند گزینش را انجام ندادیم .حتم ًا آدم بهتر و سالمتری پیدا میشود و باز همین روند تکرار و تکرار میشد .تا جاییکه دیگرکسی نمیماند؛ و آن آدم خوب در موقعیت طالیی و مناسبی برای فسادپذیری قرار دارد. معاون اسبق ریاست سازمان برنامه با این حرفها میخواهد این نتیجه را بگیرد که اینطور نبوده و نیست که عدهای اندیشمند در حوزهی اقتصاد دور میزی بنشینند و به ال همانند همان چهار گروه کشورهای اقتصادی که به همگرایی این نتیجه برسند که مث ا رسیدند ،ما هم به همان روش همگرایی آنها برسیم .هرکدام از این کشورها براساس تجربه ،خاستگاه و موقعیتهای داخلی و بینالمللی و صدها معیار و شاخص دیگر و طی مراحل متفاوتی و پس از آزمونوخطای بسیار به این نتایج رسیدند .هرگز در آنجا هم اینطور نبوده که عدهای از نخبگان اقتصادی و سیاسی دور هم بنشینند و بگویند این مسیر را برویم و فردا مسیر دیگری را پیشنهاد دهند .تجربهی بشری در جاهای مختلف دنیا و در کشورهای گوناگون با زبان و گذشتهی متفاوت و متضاد نشان داده که اقتصاد دولتی و اقتصاد کمونیستی یعنیکسری بودجه وکسری بودجه یعنی ناپایداری در ادارهی کشور و عدم تعادلهای فراوان .اما توجه به انگیزههای قیمتی و اصالح ساختارها میتواند کسری بودجه را برطرف کند .همهی اینها با تجربه به دست آمده است و من مسعود نیلی هم با نشستن بیش از یک دهه در سازمان برنامهوبودجه و نگاهکردن به این جداول به همان نتیجهای رسیدمکه در کشورهای بلوک شرق ،شوروی سابق و آمریکای جنوبی و چین رسیدند .از همدیگر تقلید نکردند .حاال ممکن است تعدادی تالش کردند تا از تجربهی بقیه استفاده کنند ،اما وقتی کسری تراز پرداختها در کل اقتصاد با هم نمیخواند ،یکی از راهها این است که ستون هزینهها را کم و ستون درآمد را زیاد کنید .آن زمان من تصادف ًا در سازمان برنامه بودم .همهچیز به اسم من دررفته است. هرکس دیگری هم بود به همان نتایجی میرسید که من رسیدم؛ حاال ممکن است زمانش عقب و جلو میشد ،ولی درنهایت به همان نقطه میرسید .آقای ستاریفر هم که بعد به سازمان برنامه رفت و خیلی با این حرفها و منطق قیمت مخالف بود ،پس از مدتی به همین نتیجه رسید .ایشان در شورای اقتصاد میگفت قیمت شیر نباید باال برود ،چون مردم آن را مصرف میکنند و یکی از ضروریات مصرفی است .هرچه توضیح داده میشد که دام باید علوفه بخورد و علوفه را کشاورز باید بکارد و برای کاشتن آن نیاز به هزینه و سرمایه و زمین و آب و نیروی انسانی است که هرکدام قیمت ت شیر چیزی تولید نمیشود ،ایشان میگفت نه ما این خودش را دارد و با این قیم ِ حرفها را نداریم .تغذیه خیلی مهم است و باید آن را به هر قیمتی شده تأمین کرد .اما
7۴چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ وقتی به سازمان برنامه آمد ،خیلی سریع نظرش عوض شد و دیگر حرفهای سابق را تکرار نمیکرد .باید گاوی باشد تا شیر تولید کند و برای تولید شیر باید علف بخورد. کشاورز باید علوفه بکارد ،اما وقتی میبیند قیمت تمامشدهی علوفه معادل هزینههایی نیست که او بابت تولیدش پرداخت کرده ،از خیر آن میگذرد و بهدنبال کاشت هندوانه میرود ،چون دولت بر کاشت هندوانه و قیمت آن کنترل ندارد .برای آن کشاورز تولید هندوانه اقتصادیتر است تا کاشت علوفه ،ضمن اینکه تولید هندوانه نیازی به تأیید و نظر و اعمال قدرت دولت در قیمتگذاری ندارد .باالخره باید هزینههایش از جایی تأمین شود .او که مثل دولت برای تأمین کسری بودجه و درآمد خود نمیتواند سراغ بانک مرکزی برود .در این حالت تولید علوفه کم میشود و دولت به این نتیجه میرسد که آن را وارد کند .برای تأمین واردات باید ارز به آن اختصاص داد ،اما چون قیمت ارز ال اجناس ضروری با قیمت پایین به با نظارت و کنترل دولت پایین نگه داشته شده تا مث ا ال علوفه و تلویزیون هزینه دست مردم برسد ،واردکننده بخشی از ارز را برای واردات مث ا میکند و بخش زیادتر آن را در بازار آزاد به قیمت چند برابر تبدیل به ریال میکند. درنهایت ،نه علوفهای با قیمتهای مصوب و مدنظر دولت وارد میشود که با مصرف آن در دامداریها شیر و گوشت ارزانقیمت به دست مردم برسد و نه درعمل سامانی در بازار به وجود میآید .اینجا دوباره دولت وارد عمل میشود و ستاد تنظیم بازار راه میاندازد .کمیته و ستاد مبارزه با قاچاق ارز و کاال تأسیس میکند و به قول خودش آدمهای سالم را هم در رأس کار قرار میدهد ،اما فساد ،ناکارآمدی و کمبود کاالها و 44 خدمات در بازار رسمی بیشتر به چشم میخورد.
خیلی دیگر از کارشناسان اقتصادی با این نظرات همسو هستند و فکر میکنند دولت و شورای اقتصاد دستور پرداخت ارز با قیمت پایین را میدهد ،چراکه باالخره مردم باید چیزی برای خوردن داشته باشند و دولت هم باید تعهداتش را عملیاتی کند ،اما وقتی در سازمان برنامه جداول همخوانی نداشتند ،در اولین جلسهی بعدی شورای اقتصاد پیشنهاد اصالح قیمتها را میدادند تا بلکه جداول به حالت تعادلی برسد .کارشناسان با نگاهکردن به جداول به این نتیجه میرسیدند که تمام قیمتها باید تعدیل شود و دولت دخالت خود را به حداقل برساند. اینطور مواقع بود که صدای کسانی بلند میشد که میخواستند کشور را به هم بریزند .آنچه در حال وقوع است همان سیاست تعدیل اقتصادی استکه ازسوی بانک جهانی دیکته شده و اینها فقط نامش را عوض کردهاند .سیاست قیمت .44همان.
بهمن احمدی امویی 75
یک واقعیت است که در آفریقا و افغانستان ،آمریکا و همهجا یکجور کار میکند. این گروهی که در آن زمان مخالف چنین سیاستهایی بودند در بیرون دولت بودند .میگفتند ایران به صندوق بینالمللی پول قول داده تا این کار را انجام دهد ال چنین چیزی نبود و منابعی از بانک جهانی گرفته نشده بودکه و منابع بگیرد .اص ا بخواهیم سیاستهای آن را اجرا کنیم. اگرچه تجربهی جهانی خصوصیسازی با اینگستردگی و وسعت هنوز شکل نگرفته بود ،خصوصیسازی نوع تاچری در انگلستان و آمریکای دوران رونالد ریگان شروع شده بود .آنجا حرف از «کوچک زیباست» میزدند و بهدنبالکاهش و کمکردن هزینهها و خدمات دولتی و ازبینبردن نقش اتحادیههای کارگری در ادارهی بنگاهها بودند ،بهخصوص در انگلستان .ما هیچ تجربهی عملیای دراینباره نداشتیم .واقعیتهای اقتصاد ایران و تجربهی دههی ۱36۰و قیمتگذاری دولتی این را به ما دیکته کرده بود. حسین مرعشی ،یکی از نزدیکان درجهاول هاشمی رفسنجانی ،نیز این چرخش در نوع نگاه به ادارهی کشور را حاصل تجربهی ده سال ابتدایی انقالب میداند و از این بابت آن را اقدامی شجاعانه و مناسب میداند: در سال ۱367اتفاقی جالب و مترقی در ساختار اقتصاد سیاسی کشور روی داد .در آن زمان ارزیابی روشنی از عملکرد ده سال اول انقالب انجام نشد .در دههی اول انقالب کارهایی کردیم که منجر به رشد اقتصادی مطلوب ،رفع فقر و کاهش فاصلهی طبقاتی شد .بانکها را دولتی کردیم .زمینها را از مالکان عمده گرفتیم و به کشاورزها دادیم .دولتیشدن بسیاری از فعالیتهای اقتصادی در دستور کار قرار داشت .با وجود جنگ داخلی و خارجی هشتساله از آن بهرههای فراوانی در حوزهی عدالت اجتماعی بردیم ،بهویژه که متأثر از انقالب و خواستهها و اهداف آن بود .یک ارزیابی از اقتصاد ایران در سال ۱367انجام شد .براساس آن ارزیابی ،هر ایرانی در سال ۱367بهاندازهی نصف هر ایرانی در سال ۱356ثروت داشت .سرانهی تولید ناخالص ایرانیها ده سال بعد از انقالب نصف شده بود .بخشی از آن ناشی از کاهش رشد اقتصادی و بخشی از آنهم ناشی از جنگ و افزایش جمعیت بود .آن زمان بهبهانهی پایان جنگ و بازسازی اقتصاد ایران ،جمعبندی خیلی خوبی از اقتصاد ایران انجام شد .اولین سند باالدستی در اقتصاد ایران سند بازسازی ایران است .بازسازی محصولکار مشترک دولت آقای موسوی و مجلس سوم بودکه افرادی ازجمله عبدالله
76چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ نوری در کمیسیون برنامهوبودجهی مجلس با آن درگیر بودند .کمیسیونی از دولت و مجلس تشکیل شد و آن گزارش را به جلسهی سران آوردند .در آن زمان اعضای سران آقای موسوی ،اردبیلی ،هاشمی رفسنجانی ،آقای خامنهای و احمد خمینی بودند .آنها سند مذکور را نهایی کردند و جهت تأیید برای امام فرستادند که ایشان هم آن را تأیید کرد .آن سند که تحتعنوان سند بازسازی ایران ابالغ شد سند مهمی در اسناد ایران است .در آن سند خصوصیسازی مورد توجه قرار گرفته است .کسانی که از بیرون در سالهای ۱37۰-۱369به شرایط ایران پس از یک جنگ هشتساله و ده سال از انقالب نگاه میکردند ،وقتی به ارزیابی صورتگرفته از عملکرد انقالب بعد از ده سال مواجه میشدند ،تعجب میکردند که ما چطور تنها بعد از ده سال پس از انقالب به این نتایج و ارزیابی رسیدهایم .همهی گروههایی که از کشورهای خارجی برای سرمایهگذاری در ایران میآمدند بسیار متعجب بودند که چطور بعد از ده سال پس از پیروزی انقالب چنین جمعبندی روشنی ارائه شده است .این موضوع در انقالبهای دیگر بیش از پنجاه سال طول کشیده بود .زمانی که دنگ شیائوپینگ رهبر حزب کمونیست چین شد ــ دورهای که میراث مائو را کنار گذاشته بودند ــ زمانی طوالنی از جمهوری خلق چین و انقالب آن گذشته بود .بیش از سی سال طول کشید .این دستیابی هم همراه با کشتارهای عظیم و گسترده بود .در شوروی تا زمان گورباچف، هفتاد سال طول کشید تا متوجه شدند که آن سیستم جواب نمیدهد .همه میپرسیدند که چطور با اینهمه سرعت این چرخش را انجام دادید .چیزی دربارهی اینکه چه 45 کسانی از این موضوع بهره میگیرند یا نمیگیرند مطرح نبود.
اما اکبر ترکان تحلیل دیگری از موضوع دارد ،اینکه چگونه به اقتصاد سیاسی آن دوره پا گذاشته شد: اگر بگوییم از ۱3۴۱تا ۱35۱بورژوازی صنعتی است و از ۱35۱تا ۱356بورژوازی تجاری ،باید بگوییم که از ۱357تا ۱367هم دورهی سرمایهگذاری دولتی است .با مالکیت دولتی ،بانکها و بیمهها و کشتیرانیها ،هواپیماییها و صنایع فوالد و خودرو و واحدهای بزرگ صنعتی دولتی شدند .این دورهی دولتیسازی بودکه تا پایان سال ۱367 ادامه داشت .بعد از جنگ که دولت اول آقای هاشمی سر کار آمد ،برنامهی اول شروع شد .مجموعهی حاکمیت و نخبگان به این نتیجه رسیدند که دولتیسازی تجربهی موفقی نبوده و باید به شرایطی برگردیم تا بخش خصوصی را به کار بگیریم .از اینجا یک کارهای نهچندان گستردهای آغاز شد .جستهگریخته کارهایی برای بخش خصوصی و خصوصیسازی آغاز کردند .منتها یک فهم غلطی در کشور پیدا شد ،به این معنا که .45گفتوگوی شفاهی با حسین مرعشی.۱398 ،
بهمن احمدی امویی 77 خصوصیسازی یعنی فروش بنگاههای دولتی .درست است که ممکن است فروش بنگاههای دولتی جزو خصوصیسازی هم باشد ،اما خصوصیسازی خیلی گستردهتر از فروش بنگاههای دولتی است. ... وقتی خصوصیسازی و بخش خصوصی را اینجوری تعریف کردیم ،نتیجهاش این شد که عدهای به طمع باالکشیدن این اموال بیصاحب راه افتادند .دولت هم آن موقع زیاد و بهدرستی به قاعدههای این کار مسلط نبود .درنتیجه ،کالهبرداریهایی اتفاق افتاد که همهی آن به نفع کسانی بود که بهدنبال باالکشیدن مال دولت بودند .اتفاقات عجیبوغریبی در آن دوره افتاد .یواشیواش این شرایط جلو رفت تا کمی بیشتر آموختیم و فهمیدیم که باالخره باید چهکار کرد. ... همانهایی که دولتیسازی کرده بودند مأمور خصوصیسازی هم شدند .در دههی اول انقالب ما همهچیز را دولتی کرده بودیم .حاال همانهایی که دولتیسازی کرده بودند ،باید خصوصیسازی میکردند. [درحالیکه] باید آدمهایی با اندیشههای متفاوت میآمدند ،اما اینها همانهایی بودند که 46 دولتیسازی کرده بودند و آمدند خصوصیسازی کنند که نتایجش درخشان نبود.
سﻴاست خصوصیسازی در این برههی زمانی از ویژگیهای خاصی برخوردار بود :نخست اینکه واگذاریها در بخش صناﻳع ﻛارخانهای صورت گرفته بود و بخشهای امور زﻳربنایی اقتصاد مانند ارتباطات ،انرژی ،آب و انحصارات دولتی خارج از سﻴاست خصوصیسازی باقی ماند .دوم اینکه مالکﻴت شرکتهای دولتی بهگونهای بوده ﻛه مدﻳرﻳت شرﻛت مربوطه از حﻴطهی مدﻳرﻳت دولتی خارج نشده است .سوم اینکه واگذاری مالکﻴت یک بنگاه در چند نوبت طی سالهای ال واگذاری مالکﻴت مختلف انجام گرفته است .درحالیﻛه در ساﻳر ﻛشورها معمو ً شرﻛت در یک نوبت انجام میپذیرد .بهعبارتدﻳگر ،سهام شرﻛت مورد نظر در 47 یک نوبت جهت فروش به بازار عرضه میشود.
.46بهمن احمدی امویی« ،حاکمیت بورژوازی تجاری :گفتوگو با اکبر ترکان» ،مشق فردا، شمارهی ،۴خرداد و تیر .۱399 .47سعید کریمی (« )۱383خصوصیسازی ،اندازه دولت و اشتغال در ایران» ،پژوهشنامهی علوم انسانی و اجتماعی ،سال چهارم ،ش ،۱3صص.۱۲8-۱۰5
78چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
شروع سهمخواهی و اختالفنظر در آن مقطع بیشترین حجم سبککردن بار مالی دولت و کسب درآمد از آن بر عهدهی سازمان صنایع ملی بود ،سازمانی که ۴7۲۰مؤسسه و شرکت را پس از
دولتیشدن در زیرمجموعهی خود داشت .تعداد ۲۱۰واحد مشمول بند «ب» و ۲5۰واحد مشمول بند «ج» و تنها ۱۲واحد مشمول بند «الف» قانون حفاظت از صنایع میشد که در سال ۱358به تصویب شورای انقالب رسیده بود.
ازاینرو 53 ،درصد از شرکتهای ملیشده به استناد بند «ج» و ۴۴درصد
براساس بند «ب» در اختیار و مدیریت سازمان صنایع ملی قرار داشت .ترکیب و
گسترهی تولید این واحدها نیز قابلتوجه است .خودرو ،برق و لوازمخانگی،
نساجی و پوشاک ،شیمیایی ،ساختمان و سیمان ،فلزی و ماشینسازی ،معدنی،
دارویی ،غذایی و گروه صنایع بهشهر. جعفر مرعشی که بهمدت سه سال ،از آذر ۱369تا دی ،۱37۲مدیرعامل این سازمان بود تأکید میکند: 48
سازمان عهدهدار وظیفهی خصوصیسازی شده بود .آن زمان هنوز سازمان ال عنوان خصوصیسازی هم مطرح نبود .نامش خصوصیسازی شکل نگرفته بود .اص ا را واگذاری شرکتهای دولتی گذاشته بودند .در دولت اول آقای هاشمی ،موضوع واگذاری شرکتهای دولتی مطرح بود .ولی در یک سال اول ( ۱368تا )۱369 مدیرعامل وقت سازمان بهنوعی حرکت و عمل کرده بود که وزارتخانه این حرکت را بهعنوان تحرکی جدی در مسیر واگذاری تأیید نمیکرد .آن موقع وزارت صنایع سبک و سنگین داشتیم .درنتیجه ،آقای مهندس نعمتزاده که آن زمان وزیر صنایع سبک بود به من گفت میخواهیم آنجا تحرک بیشتری ایجاد شود .وقتی من مدیرعامل آنجا شدم، احساس کردم که واگذاری کار نو و تازهای است و فضای جامعه بهاندازهی کافی با ال برای این مطلب بهاندازهی کافی مقررات نداریم .حتی موضوع آشنا نیست و اص ا ادبیات این مطلب هم در ایران تازه در حال شکلگیری بود .حس کردیم که نمیتوانیم زندگی را متوقف کنیم و باید دو حرکت موازی را دنبال کنیم .ازیکطرف ،باید کار را شروع میکردیم و ناگزیر بودیم با یک منطق سنجیده براساس سعی و خطای اصولی عمل کنیم .این سعی و خطای اصولی یعنی تا آنجایی که میتوانیم ،سنجشگرایانه .48میکائیل عظیمی ( )۱39۴روایت سازمانی که بود .تهران :نشر کویر ،صص.8۴-83
بهمن احمدی امویی 79 حرکت کنیم .ولی ناگزیر بودیم که برای اصل موضوع نیز مقررات تنظیم کنیم .به این جمعبندی رسیدیم که باید بتوانیم مجموعهای از رویهها را تولید کنیم .شروع کردیم و زمان زیادی صرف کردیم و فکر کردیم که از کجا شروع کنیم .در بین سازمانهایی که عهدهدار واگذاری بودند ،وظیفهی سازمان صنایع ملی را سنگینتر میدیدم .علتش هم ال واحدهای تحت پوشش سازمان صنایع ملی ،جز استثنائاتی که آنها این بود که معمو ً هم از سازمانهای دولتی دیگر آمده بودند ،عمدت ًا در سالهای قبل از انقالب در اختیار 49 بخش خصوصی بودند.
او حالوهوای آن روزها را بهخوبی به یاد دارد: میدانستیم رهبری در زمانی که رئیسجمهور بودند دربارهی مسئلهی سازمان صنایع ملی ،در ۱36۱با بررسیهای انجامشده ،دستور داده بودند که قانون حفاظت و توسعهی صنایع ایران متوقف شود .نظر ما این بود که هم رهبر و هم آقای هاشمی که در همان زمان رئیسجمهور بودند ،هر دو باور دارند که دولتیشدن را نمیخواهند و جریان عکس ،مسیر خصوصیسازی ،را میخواهند .با این تجربه و یافتهها به این نتیجه رسیدیم که از واگذاری واحدهای کوچک شروعکنیم .خودم فکر میکردم آقای خامنهای با توجه به نوع نگاهیکه در جریان توقف قانون حفاظت صنایع داشتند و آن را به جدیت هم نشان داده بودند ،در این مورد حتی از آقای هاشمی هم مصرتر هستند؛ یعنی موضع ایشان قاطعتر و کارشناسیتر است و فکر نمیکردیمکه به اعتبار هویت سیاسی آن زمان، چنان موضعی گرفته بودند .دستور صریح و مکتوب دادند که اجرای قانون حفاظت و توسعهی صنایع ایران متوقف شود؛ بنابراین ،در سال ۱368رئیسجمهور جدیدی آمده و رهبر هم همان رئیسجمهور دیروز است .در برنامههای آقای هاشمی هم این موضوع 50 گنجانده شده بود .ازاینرو ،فکر میکردیم که حداقل در این زمینه مشکلی نداریم.
احساس کردند که باید از جایی شروع کنند که همراهی همه را پشتسر خود داشته باشند .آن زمان بورس هنوز فعال نبود .با کمک بانک ملی که بانکی دولتی است و در همهی کشور هم حضور دارد ،روشی تازه را ابداع کردند، سازوکاری که شعبههای بانک ملی زمینه ،ابزار و محلی برای فروش سهام واحدها و بنگاههای مورد نظر سازمان صنایع ملی باشد .قرار شد ازطریق بانک ملی ،بعضی شرکتها را عرضهی عمومی کنند .حتی سقف هم گذاشتند .49گفتوگوی شفاهی با جعفر مرعشی.۱398 ، .50گفتوگوی شفاهی با جعفر مرعشی.۱399 ،
8۰چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
که هرکس میتواند چقدر سهم بگیرد .درواقع ،نامحدود نبود ،ضمن اینکه سهم عمده هم در نظر نگرفته بودند .درواقع ،مدیران سازمان صنایع ملی ایران فروش را بهصورت خردهسهام پیشبینی کرده بودند تا بستری برای مالکیت عموم مردم فراهم شود ،آنهم با این فرض که این روش میتواند پشتوانهای نظری و مقبول برای واگذاری فراهم کند .دربارهی بعضی شرکتهای دیگر که بسیار کوچک بودند ،ازطریق مزایده مسیر را دنبال کردند .به واگذاری بعضی شرکتها که زیر ۱۰درصد سهم داشتند سرعت بیشتری دادند .بعدها همین مدیران احساس کردند که بعضی از این شرکتها جایگاه ویژهای دارند؛ ال بنابراین ،شاید بد نباشد که برای اینها برنامهی خاصی طراحی شود .مث ا دربارهی هلدینگ بهشهر فکر کردند که نباید هویت هلدینگی آن به هم بخورد؛ چون قبل از انقالب هلدینگ بوده و بعد از انقالب هم که زیر پوشش دولت هلدینگی آن محفوظ مانده بود .این سازوکارها را به ِ درآمده همچنان ماهیت کار گرفتند تا بتوانند سهام شرکتها را واگذار کنند و مردم هم سهم بگیرند. در کنار آن ،آییننامهای نوشتند تا کارکنان دولت هم بتوانند خردهسهم بخرند. ال وزارت صنایع و کارکنان صنایع ملی هم بتوانند خردهسهمی بگیرند .در مث ا همین ایام بود که ناگهان جعفر مرعشی احساس کرد که« :نگاه بچههای سپاه این است که واحدهایی را در اختیار خودشان بگیرند .آنها میگفتند اگر بخواهیم بخش خصوصی فعال شود ،باید دلبستگان نظام و انقالب سهامداران آیندهی این شرکتها بشوند تا بتوانیم بخش خصوصی نوینی را 51 شکل بدهیم». به نظر میرسد موضوع به این سادگی هم نبود و بسیاری از زیرساختها هنوز برای این کار فراهم نشده بود و از نظر قانون و مقررات نیز ضعفهایی وجود داشت که درعمل خود را نشان داد .البته تضاد منافع و درگیریهای سیاسی را هم نباید دراینباره دور از ذهن داشت .یکی از مخالفان ،سید علینقی خاموشی در ریاست اتاق بازرگانی و صنایع و معادن ایران بود: پس از کسب تجربه ،سرانجام به این نتیجه رسیدند که صنایع ملیشده را اول دولت .51گفتوگوی شفاهی با جعفر مرعشی.۱398 ،
بهمن احمدی امویی 8۱ ال رهاکند و به بخش خصوصی بدهد و بعد دربارهی صنایع دیگر فکر کنند .حاال آیا اص ا آییننامهای وجود داشته که چهجوری واگذار کنند؟ من نمیدانم .دولت واگذارکننده بود و بخش خصوصی دریافتکننده .منتها بهعقیدهی من ،همان موقع اشتباه این بود که موضوع خصوصیسازی را به بودجه و درآمدها و منابع آن چسباندند .یکی از منابع بودجه ،درآمدهای حاصل از خصوصیسازی ،واگذاری واحدهای دولتی ،ذکر شد .به نظر من از اینجا نقطهی انحراف شروع شد؛ یعنی هدف عمده و اصلی واگذاری ایجاد درآمدی برای دولت بود؛ بنابراین ،مقرر شد هرکه بیشتر و با قیمت باالتری خرید ،به او ال این آدم صالحیت دارد یا ندارد؟ معلوم نبود .از اینجا مسیر بدهند .حاال اص ا خصوصیسازی در ایران به هم خورد .همان موقع من یکی از معترضها بودم و گفتم که این روش با اهداف خصوصیسازی نمیخواند و واگذاری باید بهدستکسانی انجام شود که بتوانند آن واحد و کارخانه را ازنظر توان تولید ارتقا بدهند و باعث رکود تولید نشوند ،کارگرها را بیکار نکنند و محصول را از بین نبرند ،اما چون به بودجه و بخشی از درآمدهای دولت وصل شده بودند ،حرف ما زیاد خواهان نداشت .چون مجلس هم حاضر نبود زیر بار این توصیه برود .منبعی نداشتند که جای آن بگذارند .از روی ناچاری تن به آن دادند .دولت هم در آن مقطع نیاز به درآمد داشت .وقتی خصوصیسازی اینطوری شد ،کسانی آمدند تا واحدها را بخرند ،اما نه برای اداره بلکه برای اینکه از منابع این واحدها ،ازجمله زمین و ساختمان و تجهیزات و… آنها استفاده کنند و از فروش امکانات واحدها و حتی تعطیلی و تغییر کاربری آنها برداشتهایی داشته باشند؛ و این هم نتیجهاش شد که میبینید .اشتباهاتی صورت گرفت و رانت درست کردند .بههرحال ،چون موضوع مالی و دادوستد و دریافتها و دسترسی به منابع مالی مطرح بود ،دستگاههای نظارتی باید قوی میبودند که بر آن نظارت کنند که مطلق ًا قوی ال کهکارخانهها به بخش خصوصی داده نشده .اطالعاتی نبودند و این شد که میبینیم .او ً که خودشان میدهند این است که حداکثر ۱3درصد این واگذاریها به بخش خصوصی واقعی رسیده است .شرایط واگذاری به مردم درست تدوین نشده بود که ال اگر من میخواهم بروم تقاضاکنم باید دارای چه شرایطی باشم .چون درآمد حاصل مث ا از آن را به بودجه وصل کردند .اکثر نگاهها به کسی معطوف شد که شاید درآمد بیشتری 52 را به درون سیستم تزریق کند .درحالیکه شرایطی وجود نداشت و نظارتی هم نبود.
.52همان.
ورود وزارت اطالعات و سپاه برای شرکتداری با ورود پررنگ سازمان صنایع ملی در امر واگذاری مؤسسات و شرکتهای تحت پوشش خود ،کمکم گروههایی از قدرت برای دراختیارگرفتن این شرکتها وارد عمل شدند.کسانی در دستگاههای اطالعاتی و نظامی از نخستین اینگروهها
بودند و بهتدریج نشانههایی از اختالفنظر در سطوح کالن کشور خود را در مدیریتهای میانی نشان میداد .ظاهر ًا با واگذاری شرکت روغننباتی نرگس شیراز کلید این موضوع زده شد .سید جعفر مرعشی که در آن زمان ریاست
سازمان صنایع ملی را داشت میگوید:
ما شرکت روغننباتی نرگس شیراز را بهشکل مزایده واگذار کردیم .آن زمان یکگروهی برندهی آن شدند .یک هفته بعد از این واگذاری ،وزیر وقت اطالعات ،آقای فالحیان، به من تلفن زد و گفت این مزایده را متوقف کنید .گفتم همهچیزش قانونی بوده و خریدارش هم مشخص و کار تمام شده است .در پاسخ به من گفت که ما میخواهیم این را برای کارکنان وزارت اطالعات بخریم .گفتم چون مزایده قانونی بوده ،نمیتوانم هیچچیز را متوقف کنم و معتقدم که باید کار قانونی پیش برود .ایشان گفتند پس شما نمیخواهید با سیاستهای دولت و با ما همکاری کنید؟ گفتم بگذارید با شما گفتوگوی حضوری داشته باشم .به دیدن ایشان رفتم و پرسیدم چرا میخواهید وارد فعالیتهای اقتصادی شوید؟ گفت میخواهم کارکنان وزارت اطالعات چشمشان دنبال مال مردم نباشد تا بتوانند وظایفشان را انجام بدهند .گفتم آقای فالحیان،
8۴چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ کشورداری آدابورسومی دارد .آیا سازمانهای اطالعاتی کشورهای دیگر هم همین نقش را ایفا میکنند؟ چرا در حکومتداری رودربایستی دارید؟ بروید و با آقای هاشمی ال بگویید من میخواهم کارکنان وزارت اطالعات چشمشان دنبال صحبت کنید و مث ا مال مردم نباشد و حقوق زیادی بگیرید و امکانات اولیهی زندگی مثل مسکن را برای آنها تهیه کنید .یک مسکن آبرومند با اقتضائات خوب برای همه تهیه کنید که افراد احساس آرامش کنند ،حقوقشان را هم اضافه بدهید تا حس کنند از زندگی خوب و مناسبی برخوردارند.گفت حرفت درست است ،ولی من چهکار کنم وقتی حقوق را باال نمیبرند؟ گفتم تالش کنید و برای این کار مجوزهای ویژه بگیرید .ورود وزارت اطالعات به اقتصاد و فعالیتهای اقتصادی یک انحراف و به ضرر اقتصاد کشور است. شما منافع خود و کارکنانتان را ازطریق دیگری پی بگیرید .به او گفتم وقتی شما روغننباتی نرگس شیراز را برای کارکنانتان میخرید ،این شرکت رقیبی دارد ،به نام روغننباتی الدن که االن در زیرمجموعهی گروه بهشهر است که هماکنون با 95-9۰ درصد ظرفیت اسمی خودکار میکند .درصورتیکه در این سمت ،شما با روغننباتی نرگس شیراز با ۴5-۴۰درصد ظرفیت کار میکنید .تصور من این است که وقتی کارکنان وزارت اطالعات اینجا را بخرند و سهامدار آن شوند لزوم ًا و در ابتدا به موضوعی محوری به نام بهرهوری فکر نمیکنند ،بلکه فکر میکنند که چگونه از اقتدارشان استفاده کنند و امتیاز بگیرند و رقبا را کنار بزنند .آن زمان لغت رانت را به کار نبردم.گفتم میخواهند امتیازاتی بگیرند ،هرچند میدانمکه بخشی از امتیازات االن برای ال نرخ تسهیالت بانکی یا نرخ ارز .چون اینها واحدهایی بودند همه یکسان است ،مث ا که روغن تولید میکردند و روغن خامشان را دولت با ارز دولتی وارد میکرد و در اختیارشان قرار میداد .گفتم همینکه شما تسهیالت بانکیای که دیگران سه ماه بعد دریافت میکنند ،هفتهی بعد دریافت کنید ،یک فرصت و امتیاز است .یا موارد دیگر. در این شرایط و در این وضعیت ،کمکم دو نوع کیفیت مدیریت در این شرکتها اعمال میشود و آن شفافیتی که بهعنوان واحد بخش خصوصی جدید پیدا میکند ،شما در آن دستگاه و در آن چهارچوب ندارید ،درحالیکه ما این را به بخش خصوصی میدهیم تا این ۴5درصد ظرفیت اسمی را به 95درصد برساند .وزیر اطالعات حرف مرا رد نکرد و با من هم مقابله نکرد و روغننباتی نرگس شیراز که ازنظر ما واگذار شده بود ،به خریدار واگذار شد ،اما بعدها خریدار را اذیت کردند .نمیتوانم مشخص ًا بگویم که او را چه نوع اذیتهایی کردند ،ولی میدانم که به او فشارهایی وارد کردند .البته این فشارها را به ما وارد نکردند ،یا اینکه دستکم من احساس نکردم که از این ناحیه تحتفشار هستیم .چون تمام کار ما قانونی بود .این یک قرینه بود .بهموازات آن هم میدانستیم که دوستانی در سپاه مرتب اظهاراتی در محافل رسمی و غیررسمی مبنی بر اینکه باید وارد این حوزه شوند مطرح میکردند .خود من با آقای محسن رضایی وارد مذاکره شدم.
بهمن احمدی امویی 85 پیشنهاد من به سپاه این بود که وارد مسیر بنگاهداری نشوید .اگر هم میخواهید انتفاعی داشته باشید ۲۰ ،یا کمتر از ۲۰درصد از سهام یک شرکت را بگیرید که در مدیریتش هم اکثریت را نداشته باشید .آن موقع سازوکار بورس هم تقویت نشده بود .گفتم شما میتوانید در این مسیر حرکت کنید .حتی اگر بخواهید در سه تا چهار شرکت ،بیشتر از ۲۰درصد سهم داشته باشید ،همچنان توصیه میکنم که کمتر از 5۰درصد سهم داشته باشید و بهعنوان سهامدار غالب وارد نشوید .به آنها گفتم درست است که مدیران سازمان صنایع ملی به جبهه نرفتند و مستقیم ًا در مسیر جنگ نبودند ،اما در سازمان صنایع ملی بهعنوان یک نهاد بعد از انقالب سعیکردیم شفافیت و درستی داشته باشیم و ازنظر مدیریتی فضای متفاوتی وجود داشته باشد .اینها هم نسل بعد از انقالب تلقی میشوند .این مدیران را در جوف و کنار خودتان نگه دارید .چون اینها بنگاهداری را یاد گرفتند و به بهرهوری و کیفیت مدیریت مناسب آشنا هستند ،یکباره نخواهید که بچههای خودتان و جبهه و جنگ را بهعنوان مدیر به کار بگمارید ،چون به نظر من نمیتوانند خوب اداره کنند .یا ممکن است بهدلیل خصلتها و روحیهشان که لباس نظامی دارند ،این کار را واقعبینانه انجام ندهند .به محسن رضایی توصیه کردم اجازه ال اگر قرار است بچههای سپاه یا بسیج بدهید که بچههای ما هم در کنارتان باشند .مث ا ۴۰درصد سهم داشته باشند 5 ،تا ۱۰درصد سهم را هم میتوانند همکاران و مدیران سازمان صنایع ملی داشته باشند .وقتی این چهارچوب ذهنی را به او منتقل کردم ،ایشان 53 پذیرفتند .به نظرم آمد که با روش متعادلی داریم با ایشان گفتوگو میکنیم.
اذعان محسن رضایی به وجود اختالف محسن رضایی که در آن زمان فرمانده سپاه پاسداران بود ،سالها بعد در یک سخنرانی اختالفنظر در سطوح کالن برای ادارهی کشور را تشریح کرد .رضایی
که حاال دیگر دبیر مجمع تشخیص مصلحت نظام شده بود ،در نشستی
تخصصی در دیدار با جمعی از دانشگاهیان استان تهران با تأکید بر اینکه «با تأسیس جمهوری اسالمی ،نظام و الگوی ادارهی کشور تغییر یافت» ،گفته بود:
از پیروزی انقالب تاکنون ،با یک چالش اندیشهای در مدیریتکشور مواجه بودهایم .در دههی اول انقالب دو اندیشه در ادارهیکشور شکلگرفت :اندیشهی حکمروایی مردمی (بهعنوان یک اندیشهی اصیل ،بومی ،تحولگرا و انقالبی ،کمهزینه و پردستاورد) که نماد آن آزادی خرمشهر بود و اندیشهی حکمروایی محفلی (بهعنوان یک اندیشهی
.53همان.
86چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ کپیبرداری شده ،ناسازگار با بوم ،غیر تحولگرا ،پرهزینه و کم دستاورد) که با فرازوفرودهایی در چهار دهه همراه بود و مهمترین نتیجه یا نماد اخیر آن ،برجام است. این دو اندیشه به شکلگیری دو نوع نهاد منجر شد .حکمروایی مردمی ،تحولگرا به تأسیس نهادهای مردمی برآمده از انقالب پرداخت و حکمروایی محفلی ،وارداتی به حفظ رویهها و نظامات اداری با پاکسازی آنها از نمادهای ظاهری رژیم سابق بسنده کرد .حضرت امام (ره) ،همزمان ،از نهادهای جدید و نهادهای برجایمانده حمایت کرد و چتری بر سر هر دو نوع نهاد ایجاد نمود؛ امام (ره) ازیکسو اولویت را به نهادهای انقالبی میدادند ،ازسوی دیگر از نهادهای برجایماندهی قبلی میخواستند که خود را با رویکردهای مردمی و آرمانهای انقالب تطبیق دهند.
رضایی در نشستی صحبت میکرد که نامش را گذاشته بودند «جریانشناسی تفکر مدیریتی در خدمت تحقق بیانیهی گام دوم انقالب» .در بخشی از نشست که به پرسشوپاسخ اختصاص داشت کسی از او پرسید« :مهمترین چالش مدیریتی دههی ۱36۰که شایستهی بررسی در گام دوم انقالب هست چیست»؟ پاسخ داد: در سال ۱36۰شاهد دو اتفاق بودیم :ازیکطرف ،ناکارآمدی و انحراف در اندیشهی حکمرانی محفلی و صاحبان آن ،پایگاه مردمی آنها را بهشدت تضعیف کرد. ازطرفدیگر ،موفقیتهای اندیشهی حکمروایی مردمی ،هرچند محدود ،توانست اعتبار و اعتماد اجتماعی این طیف را افزایش دهد .اندیشهی حکمروایی مردمی ،با کمرنگشدن اندیشهی رقیب ،توانست در نهادهای اداری برجایمانده از سیستم سابق هم تعمیم یابد و بهاینترتیب ،ظرفیتسازی بزرگی انجام داد که هم در جنگ و امنیت و هم در رسیدگی به مردم ،دستاوردهای کمنظیری را به صحنه آورد و به نمایش 54 گذاشت.
رضاییکه استاد دانشگاهی وابسته به سپاه پاسداران یعنی دانشگاه امام حسین نیز هست در این گفتوگو اختالالت بهوجودآمده ازسوی محافل غربگرا را در سالهای بعد از جنگ نیز یادآوری کرده بود: پس از پایان جنگ و رحلت امام (ره) ،برخی نهادهای مردمی-انقالبی یا در نهادهای رسمی ادغام شدند یا قالب رسمی به خود گرفتند ،ولی در نحوهی حکمروایی کشور « .54روایت محسن رضایی از نامهی سال 7۲خود به رهبر انقالب دربارهی هاشمی» ،فارسنیوز، ۱7خرداد .۱399
بهمن احمدی امویی 87 اختالف پیش آمد .جمعی از یاران امام (ره) معتقد بودند که اتکا به مردم و مدیریت انقالبی وضعیتی گذرا و موقتی بوده و حال باید شرایط را اصطالح ًا «عادیسازی» کرد. این عده به حکمروایی محفلی-وارداتی کشیده شدند ،ولی رهبر انقالب الگوی حکمروایی مردمی-تحولگرا را در پیش گرفتند .در اواخر دههی ۱36۰و اوایل دههی ۱37۰درحالیکه انتظار میرفت اندیشهی حکمروایی مردمی و نظام تحولگرا در همهی نهادهای رسمی مبنای کار قرار گیرد چنین نشد و لذا برای بار دوم دوگانگی اندیشهای در ادارهی کشور به وجود آمد که بهمدت سی سال ادامه یافت .در اواخر دههی ۱36۰ و اوایل دههی ۱37۰اندیشهی حکمروایی محفلی با ادبیات جدید و متفاوت با اندیشهی حکمروایی مردمی در دههی اول انقالب در حوزهی فرهنگ و اقتصاد آغاز به کارکرد .محور آن شعار «عادیسازی» روابط سیاسی ،فرهنگی و بینالمللی بود ،درست بهموازات اندیشهی مدیریت مردمی و تحولگرا .این اندیشهی حکمروایی ،با شعار کار و کار و بازسازی در داخل و ورود سرمایه و تکنولوژی از خارج ،ادارهی دولت و مجلس را بر عهده گرفت .ابتدا تالش کردند حساب چهرههای شاخص مدیریت مردمی- انقالبی را از اندیشهی مدیریت مردمی و تحولگرا جداکنند .قرار شده بود افراد شاخص مدیریت مردمی-انقالبی و خانوادههای شهدا ،محترم باشند ،ولی اندیشهی مدیریتی شهدا و تفکر تحولگرایی اصیل و بومی برخاسته از انقالب ،به موزهی تاریخ سپرده شود .ترویج پوششهای نامناسب ،تبلیغ مصرفگرایی و رواج رشوهخواری ،اولین آثار اندیشهای بود که اخراج مردم از صحنهی مدیریت اجرایی کشور و فاصلهگذاری با مردم در عرصهی سیاستگذاری و برنامهریزی را با شعار «عادیسازی» به جلو میبرد. بهگونهای که مقام معظم رهبری چند بار نهیب زدند و خطر تهاجم فرهنگی ،شبیخون فرهنگی و قتلعام فرهنگی را یادآور شدند .درواقع ،در دولت آقای هاشمی چالش بین دو اندیشهی مدیریت مردمی و محفلی که از ۱36۰تا ۱368فروکش کرده و ترمیم شده بود ،مجدد ًا آشکار شد.
رضایی بعد به سخنرانی هاشمی رفسنجانی در نمازجمعهی ۱8آبان ۱368اشاره کردکه تا حدی ازنظر او نشاندهندهی این رویکرد است .هاشمی در آنجاگفته بود: اظهار فقر و بیچارگی کافی است .این رفتارهای درویشمسلکانه وجههی جمهوری اسالمی را نزد جهانیان تخریب کرده است .زمان آن رسیده که مسئوالن ما به «مانور تجمل» روی آورند .از امروز بهخاطر اسالم و انقالب مسئوالن وظیفه دارند مرتب و باوقار باشند .هرچند ما فقیر باشیم و اقتصادمان بسامان نباشد ،برایآنکه در دیدگان سایر ملل مسلمان و غیرمسلمان ملتی مفلوک جلوه نکنیم الزم است تا جلوههایی از تجمل در چهرهی کشور و مسئوالن حاکمیتی رؤیت شود.
88چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
در سال ۱37۲که چشمانداز این رویکرد در حکمروایی ،برای محسن رضایی مشخص شد ،در نامهای به رهبری نگرانی خود از این شرایط را بروز داد .در بخشی از این نامه آمده است: جنابعالی مطلع هستید که اینجانب چه میزان از آقای هاشمی دفاع کردهام… من بهروشنی میبینمکه تکنوکراتهاکه از اساس مخالف روحانیت و ایشان هستند ،چگونه دارند با دهها اقدام بیصدا ریشهی حاکمیت سیاسی روحانیت را در این کشور تضعیف میکنند و با بیوفایی کامل نسبت به آقای هاشمی و روحانیت نظام را به آن سویی که خودشان میخواهند میکشانند .برای آنها ظاهر ًا مهم نیست که امثال آقای هاشمی شکست بخورند .برای آنها این مهم استکه وضع فعلی را یک قدم بهسوی غربزدگی ببرند و آن را به دست کسانی بسپارند که از دست روحانیت و سربازان وفادار آن که سپاه و بسیج باشد ،زخم اساسی خورده و به جان همهی ما تشنهاند .من بهعنوان یک سرباز روحانیت دست جنابعالی را میبوسمکه آقای هاشمی را از این خطر بزرگ نجات دهید .انقالب اسالمی و امام راحلمان و حوزهی بزرگ شیعه برای امثال آقای هاشمی بهای بزرگ پرداختهاند و زحمت طاقتفرسایی کشیدهاند .خدا را شاهد میگیرم که من به آقای هاشمی عالقهمندم و آرزو میکنم که ایشان با سربلندی این سه سال باقیماندهی ریاستجمهوری را طی کند.
از محسن رضایی بهعنوان کسی یاد میشود که به تقویت جایگاه اقتصادی نیروهای نظامی ،بهویژه سپاه در ساختار اقتصادی-سیاسی جمهوری اسالمی، معتقد است .برای همین او دولتهای سازندگی (هاشمی رفسنجانی) و اصالحات (خاتمی) و دولت احمدینژاد را که حتی در ابتدا مورد تأیید نیروهای نظامی بود، اندیشهی حکمروایی محفلی ،در دههی سوم و چهارم ،در پوشش شعار عادیسازی یا انقالبزدایی در فرهنگ ،اقتصاد و سیاست میداند« .در برههای نیز از "توسعهی اقتصادی" و در مقطعی "آزادی و توسعهی سیاسی" صحبت به میان آمد .رمز همخانگی این دو نماد این بود که در اندیشهی حکمروایی محفلی-وارداتی ،در دههی ،۱37۰یک ائتالف بین لیبرالها و تکنوکراتها به وجود آمده بود». ازنظر رضایی اندیشهی حکمروایی محفلی با محوریت شعار عادیسازی و در قالب «تنشزدایی و مذاکره با آمریکا» در خارج و «فاصلهگذاری با مردم» در داخل ،ادامه یافت که مهمترین دستاورد خارجی آن در روابط منطقهای، عادیسازی مقطعی رابطه با عربستان در اواخر دههی ۱37۰و اوایل دههی
بهمن احمدی امویی 89
۱38۰و در سطح بینالمللی توافق با آمریکا در برجام در دههی ۱39۰بود .او معتقد است: این رویکرد در فضای داخلی به برخی واپسگراییهای نمادین در حوزهی فرهنگ دست زدند .در بُعد سیاست داخلی کوشیدند دخالت و مشارکت مردم را در ادارهی کشور کاهش دهند و این را در انتخابات بهعنوان یک مبنا برای تعیین دولت و مجلس قرار دهند که تالشهایشان با واکنش قاطع مقام معظم رهبری و تأکید ایشان بر مشارکت حداکثری و حفظ جمهوریت نظام ناتمام ماند.
محسن رضایی در همین نشست در پاسخ به این پرسش که آیندهی حکمروایی محفلی-وارداتی در کشور چگونه خواهد بود گفت: امروزه اندیشهی حکمروایی محفلی-وارداتی ،پس از سه دهه تسلط نسبی ،بهدلیل ناکارآمدی و شکست در روابط بینالمللی و نیز ناکارآمدی اقتصادی و شکست در گسترش رفاه و استقرار عدالت ،اعتماد مردم و توجه افکار عمومی را تا حد زیادی از دست داده است .ازسوی دیگر ،پشتوانهی نظری و حمایت سیاسی که از خارج یعنی ازسوی نظامهای لیبرالدموکراسی و نظم مدنی جوامع لیبرالدموکراسی دریافت میکرد، بهعلت شیوع ویروس کرونا و بحرانهای پس از آن ،بهشدت ضعیف خواهد شد.
رضایی که پس از کنارگذاشتهشدن از فرماندهی سپاه در کسوت یک اقتصادخوانده وارد عرصهی سیاست شد و همواره از اختالف او با هاشمی رفسنجانی حرفوحدیثهایی بر سر زبان است ،پس از توصیف این وضعیت، میپرسد که بعد از کناررفتن اندیشهی حکمروایی محفلی-وارداتی در اقتصاد و فرهنگ ،چه اندیشهای میتواند محور ادارهی کشور در این دو حوزه شود؟ ازیکسو ،میدانیم که تکرار اندیشهی حکمروایی محفلی با توجه به بنبست آن در برجام ،بسیار زیانبار خواهد بود .خودش هم در مقام پاسخ ،الگوی حکمروایی مطلوب برای ایران را تعمیم "اندیشهی حکمرانی مردمی و نظام تحولگرا" در فرهنگ و اقتصاد دانست و تأکید کرد: خوشبختانه موجی که در سال اول گام دوم انقالب ،با رستاخیز شهادت حاج قاسم سلیمانی آغاز شده و در انتخابات مجلس یازدهم ادامه یافته است ،میتواند سرآغاز ظهور یک اندیشه و جریان مردمی و حرکت اصیل و تحولگرای بومی باشد .اتکای هرچه بیشتر به توان داخلی و مدیریت مردمی تحولگرا و تحقق ایدهی اخراج آمریکا از
9۰چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ منطقه ،چه از درون اقتصاد و فرهنگ کشورها و چه از بعد دخالت در سیاست داخلی 55 کشورهای منطقه ،شعار اصلی این تحول جدید است.
به نظر میرسد شرایط بهگونهای بود که عزمی جدی برای حضور نظامیان در اقتصاد وجود داشت و مدیران سازمان صنایع ملی تنها با نوک کوه یخ آن مواجه شده بودند .جعفر مرعشی در توصیف این وضعیت میگوید: حسکردمکه اگر ما با آنها متعادل برخورد نکنیم ،آماده هستند که بروند و از راههای دیگر و حتی مجلس مسئله را طور دیگری قانونگذاریکنند .البته من همهی مطالبی راکه در این نشستها دنبال میکردم به آقای نعمتزاده گزارش میدادم .به ایشان پیشنهاد دادم که اگر ما خودمان مسئله را درست مدیریت نکنیم ،عصبانی میشوند و کار و مسیر واگذاری و خصوصیسازی را متوقف میکنند و ازطریق مسیرهای دیگر و مصوبهی قانونی مجلس، تعدادی از واحدها به آنها واگذار میشود ،بدون اینکه این سازوکار متعادل باشد .من همیشه ایدهام این بود که اگر آنها (نظامیان) بخواهند بیایند ،باید زیر ۲۰درصد در شرکتها سهام داشته باشند و مدیریت پرتفوی سهام بکنند و وارد جرگهی بنگاهداری نشوند .بعد از من ،وقتی این آقایان احساس کردند که نفر بعد از ما -آقای دکتر بانکیکه در سال ۱37۲مدیرعامل شد -به این روش باور ندارد و نمیخواهد با بچههای سپاه همکاری کند ،ازطریق راههای دیگری وارد کارزار خصوصیسازی شدند .خیلی سریع و تند هم وارد کار شدند و از روشهای مختلف و با حمایتهایی که داشتند بخشی از اقتصاد را در اختیار گرفتند .تحلیل خود من این است که آقای هاشمی ،بنا به دالیلی که همهی آنها هم لزوم ًا توضیح داده نشده است ،حس کرد که در شرایط و دوران جنگ قابلیتی بهشکل فیزیکی در نیروهای نظامی ایجاد شده است .نیروها و تجهیزاتی هست، بولدوزر و لودر و… فکر میکرد که شاید در شرایط پس از جنگ بتواند این ظرفیت را به اینطرف بیاورد .البته در بررسیهایی که کردم متوجه شدم در کشوری مثل آمریکا هم از ظرفیت نیروهای مسلح در دوران صلح برای سازندگیهای عمرانی مثل راهسازی و… استفاده میکنند ،اما اینطور نیست که آنها بیایند و سهم ویژهای در اقتصاد بگیرند .در قالب قرارداد پروژههای عمرانی تعریف میشود و پیمانکارش بخشی از یگانهای مهندسی نظامی میشود ،نه اینکه شرکتداری و بنگاهداری انجام دهد .تصور خودم این بودکه اگر ما در مقام نفی قرار بگیریم ،آنوقت سپاه بهدلیل پیوستیکه با نظام دارد ،میتواند مطالباتش را قویتر مطرح کند و از راههای نامناسبی هم پیش ببرد .بهعالوه پشتوانه برای دستیابی به مطالبهاش ازطریق مجلس و دیگر نهادهای حاکمیتی هم دارد .فکر میکردیم .55تمام سخنان محسن رضایی در این بخش از گزارش سایت دیدهبان از دیدار محسن رضایی با دانشگاهیان برداشته شده است.
بهمن احمدی امویی 9۱ که باید دراینباره شیوهی متعادلی را دنبالکنیم .باالخره آنها ُمصر بودند که وارد شوند و نمیشد جلویشان را گرفت .باید سازوکار مناسبی برای آن تهیه میشد .شاید گفتوگوهایی که بین من و همکاران شورای سازمان صنایع ملی و آقای نعمتزاده بهعنوان وزیر صورت میگرفت و من هم در جلساتی که با آقای محسن رضایی داشتم سعی میکردم که موضع آنها را تعدیل کنم و تعادلی داشته باشیم ،اگر ادامه پیدا میکرد به توافقی برای نحوهی حضور سپاه در اقتصاد میرسیدیم که برای اقتصاد ملی هم مؤثرتر میبود .در حال تهیه و آمادهسازی آییننامههایی بودیمکه پس از آن مصوبهی هیئتوزیران را هم داشته باشد .میخواستیم چهارچوبهایش را شفاف تدوین کنیم .اما من در دیماه سال ۱37۲جابهجا شدم و نفر بعد از من چون به این موضوع باور نداشت -حداقل من ندیدم این ادبیات را دنبالکند -این فرایند مسیر دیگری را طیکرد .آنها هم حسکردند که این راه ازطرف دولت بسته شده و درنتیجه ازطریق مبادی دیگر که در اختیار داشتند وارد شدند .تالشمان این بود که چهارچوبی برای حضور سهامدارانهی بچههای بسیج و 56 سپاه در شکل بنگاهداری فراهم کنیم ،اما نه با نقش محوری آنها در ادارهی بنگاه.
با تأخیر زمانی و بهموازات گفتوگوهای فرماندهان سپاه با سازمان صنایع ملی ،گروه دیگری از نیروهای سپاه با مدیریت مسعود حجاریان مذاکراتی را با سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران که از نهادهای زیرمجموعهی وزارت صنایع سنگین آن زمان بود ،آغاز کردند .هدف این گروه (اتحادیهی رزمندگان اسالم) نیز دراختیارگرفتن تعدادی از واحدهای در حال واگذاری بود .نخستین شرکتی که در این مرحله واگذار شد و ازقضا سپاهیان و افراد نزدیک به سپاه آن ال شاخهی مربوط به صنایع را خریداری کردند ،شرکت ایرانوانت بود .اصو ً خودرو و صنایع نورد مرحلهی گرم ،بهرغم اینکه در ابتدا بهخاطر قانون حفاظت از صنایع در دست سازمان صنایع ملی بود ،ولی چون تفکیکی در وزارتخانهها صورتگرفت و وزارت صنایع سبک و وزارت صنایع سنگین شکلگرفت ،آنها به زیرمجموعهی صنایع سنگین منتقل شد .چون نورد گرم به صنایع سنگین رفته بود و صنایع سنگین بازویی به نام سازمان گسترش داشت ،این واحدها هم با مصوبهی دولت از سازمان صنایع ملی منفک و در اختیار سازمان گسترش قرار گرفت .ایرانوانت هم از واحدهایی بود که در اختیار سازمان گسترش قرار گرفته بود و آنها این واحد را به سپاه واگذار کردند. .56گفتوگوی شفاهی با جعفر مرعشی.۱398 ،
9۲چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
هرکدام از این دو گروه مذاکرهکننده در سازمان صنایع ملی و سازمانگسترش و نوسازی صنایع ایران از وجود یکدیگر خبر نداشتند ،دستکم اینطور عنوان شده است. صحبتها را مشترک ًا با سازمان گسترش دنبال نمیکردیم .به این نتیجه رسیدیم که اگر بتوانیم یک مدل درست تنظیم کنیم ،سازمان گسترش نیز آن مدل را کپی میکند .برای ایجاد این مدل خیلی اصرار داشتیم و تمام تالش این بود که آن را تهیه کنیم .بهخصوص که خود بچههای سپاه هم پایهکار بودند و در جلسات حضور فعال داشتند و حتی به نظر میرسید برای رسیدن به نقطهی مطلوب عجله دارند .دیدی که در سپاه نسبت به سازمان صنایع ملی وجود داشت در مقایسه با سازمان گسترش یک دید مثبت همراه با تأیید بود. ما در سازمان صنایع ملی بهعنوان یک نهاد بعد از انقالب شناخته میشدیم .درحالیکه سازمان گسترش از قبل از انقالب حضور داشت؛ یک سازمان دولتی بود و فکر و نگاه دولتی روی وجودشان حاکم بود .بدنهی ما و مدیران ما کسانی بودند که در طول هشت سال جنگ هم گاهوبیگاه در قالب بسیج به جبهه رفتوآمد میکردند و از این بابت تفاوتهایی در فرهنگ بدنهی سازمان صنایع ملی با سازمانگسترش وجود داشت .ما را نسل انقالب تلقی میکردند .درواقع ،گفتوگو با ما راحتتر بود تا اینکه بخواهند با سازمان گسترش گفتوگو کنند .در مقطعی آقای محسن رضایی حس میکرد اگر با من بهعنوان مدیرعامل سازمان صنایع ملی در آن چهارچوب ،طرف باشد بهتر و متعادلتر به توافق میرسد و زمان رسیدن به تفاهم نیز کمتر است .عالوه بر این ،هر دو طرف بر این باور بودیم که اگر ما در اینجا به توافق و چهارچوبی برای کار برسیم ،میتوان این چهارچوب را به سازمان گسترش نیز تسری داد.
درگفتوگوهاییکه ردوبدل شد استدالل نیروهای نظامی برای دراختیارگرفتن شرکتها و بنگاههای اقتصادی در ظاهر این بود که «بههرحال یک نسلی هست، مثل بسیج و بچههای سپاه که پس از سالها جنگ ،االن و در دوران صلح ،باید به حوزهی اقتصاد وارد شوند» .به همین دلیل هم بودکه شاخهای از اقتصاد که مربوط به سازندگی و کارهای عمرانی بود ،با ابتکار دولت باز شد و آنها بهراحتی در آن مسیر حرکت میکردند .اما پس از این بهدنبال بازکردن جبههی دیگری نیز در حوزهی ال نیز به پروژههایی ورود پیدا کرده بودند ،مثل سد کرخه .اما اقتصاد بودند .عم ا «تصورشان این بود که اگر بنگاهداری هم رخ بدهد ،میتوانند در زمان صلح از ظرفیتها و منابع انسانیای که دارند استفادهی بهتری کنند» .البته آنها دنبال این
بهمن احمدی امویی 93
نبودند که همهی شرکتها و بنگاههای سازمان را «یککاسه به دست بگیرند. تعدادی از این واحدها را میخواستند» .مذاکرهکنندگان سازمان صنایع ملی در ابتدا سعیکردند که آنها را از ورود به عرصهی بنگاهداری منعکنند و همان صحبتهایی که با نمایندگان وزارت اطالعات داشتند برای اینها نیز بیان کردند« .اما قصد برآمدن بود و نمیشد جلوشان ایستاد .ماجرا هم بهاینترتیب شد که میگفتند بخشی از ظرفیت فنی و مهندسی و توان لجستیکی و ساختوساز کشور در اختیار ما است و اکنون در زمان صلح ناچاریم استفادهی مؤثری از آن بکنیم .اگر از اینها در این فعالیتها استفاده نکنیم ،تحمیلی به بودجهی کشور است». جعفر مرعشی به یاد میآورد که مسعود حجاریان از بچههای سپاه بود: او آنها را در چند گروه مختلف سازماندهی و متشکل کرد تا بتوانند با برنامهریزی وارد فعالیتهای اقتصادی-بنگاهداری و شرکتداری شوند .او از منظر آن طرف وارد قضیه شده بود و ما هم از منظر اینطرف .چون میدیدیم چنین مطالبهای دارند ،تمام تالش من این بود که این مطالبه را متعادلکنم و اگر این حرکت نفی میشد ،آنوقت نمیتوانستیم بقیهیکار را انجام بدهیم .تا زمانیکه من در سازمان صنایع ملی بودم 6۴ ،شرکت را واگذار کردیم .بعد از من آقای بانکی آمد .ایشان آهنگ را تندتر کردند .ولی دربارهی برخی واگذاریهایی که ایشان انجام داد پیامی ازسوی حاکمیت دریافت شد که در سازمان صنایع ملی مسائلی پیش آمده و باید جلو آن روند راگرفت .بعضی شرکتها را به مدیرانشان فروختند یا حتی به بعضی افراد حکم میدادند ،به آنجا میرفتند و مدیرعامل یا رئیس هیئتمدیره میشدند .بعد از سهچهار ماه میگفتند خودتان تقاضاکنید که این واحد را خریداریکنید.
در آن زمان هنوز بورس فعالیت الزم را نداشت و تازه در حال آغاز فعالیت دوبارهی خود بود .عمدهی روشهای فروش مذاکره و مزایده بود .میزان محدودی از این واگذاریها نیز ازطریق بانک ملی و خریداری سهام توسط مردم اعمال میشد. اتفاقنظر اولیه در دولت و حاکمیت دراینباره دیگر وجود نداشت« .عدهای به ال فکر درآمد حاصل از فروش آنها در بودجهی کشور بودند و برخی هم اص ا نمیپذیرفتند که برای احیا و سرمایهگذاری بر روی واحدهایی که ازنظر تکنولوژی و تجهیزات بهشدت عقبافتاده بودند ،نیاز به سرمایهگذاری است و باید سرمایهگذاری 57 را تشویقکرد». .57همان.
9۴چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
یکی از پرسروصداترین واحدهای واگذارشده در سازمان صنایع ملی ،شرکت الستیکسازی دنا است .در ماههای آخر حضور جعفر مرعشی در سازمان صنایع ملی یکی از مشاوران نعمتزاده به نام مادرشاهی واسطه شد تا برای حوزهی مجتمع آموزش قضایی فاطمیه در قم،که دانشجویانش زنان هستند ،منبع مناسبی برای تأمین بودجه و تأمین مالی فعالیتهایشان ایجاد کنند« .دنبال منبع مناسبی بودند که به بودجهی دولت تحمیل نشود و شرکتی داشته باشند تا از محل سودش آنجا را اداره کنند ».نخستین درخواستی که این واسطه داشت این بود که «بهترین واحدی را که در اختیار دارید به ما معرفی کنید ».مسئوالن سازمان صنایع ملی هم واحد الستیکسازی دنا را که یک واحد فعال و خوب و سودآور است ،پیشنهاد دادند .ولی توصیه کردند که «بهعنوان یک بنگاه باید خوب اداره شود که بتوان از آن منفعت برد». بااینهمه ،دستاندرکاران سازمان صنایع ملی به این نتیجه رسیدند که روند کلی ماجرا قابلدفاع نیست .بهدلیل شکوشبههای که دربارهی آن وجود داشت جعفر مرعشی و همکارانش هیچ عملیاتی انجام ندادند و گفتند باید براساس مصوبهی هیئتوزیران باشد .اگر هم بخواهد بشود ،نمیتوانیم ،چون براساس سازوکارها یا باید واگذاری سهم انجام دهیم یا در بورس باشد. تا زمانی که خود مرعشی بر سر کار بود ،کاری دراینخصوص انجام ندادند: «بعد آنها با استفاده از پیگیریهای آقای محمد یزدی ،رئیس قوهی قضائیه ،کار خود را پیش بردند .در آن دانشگاه ایشان رئیس هیئتامنا بود .آنها ازطریق دولت این قضیه را دنبال کردند .نعمتزاده هم بهخاطر تأکید دولت با آنها همکاری 58 کرد». شرکت روغننباتی شیراز هم که بهانهی خوبی برای ورود نهادهای اطالعاتی و نظامی برای ورود به بنگاهداری بود سرنوشت خوبی در پیش رو نداشت .شرکت روغننباتی شیراز در سال ۱333با عنوان کارخانهی پنبهپاککنی در حومهی شهر شیراز احداث شده بود .پس از آن ،با افزایش گرایش و رغبت عموم مردم به جایگزینی روغنهای نباتی با روغنهای حیوانی ،فرایند تصفیهی این کارخانه با .58همان.
بهمن احمدی امویی 95
ظرفیت 6۰تن در روز راهاندازی و بهتدریج به ظرفیت ۴۰۰تن در روز که شامل تصفیه و بستهبندی انواع روغنهای نباتی مایع ،جامد مصرف خانوار ،مارگارین و روغنهای ویژهی صنف و صنعت میشد افزایش یافت .این مجموعه در زمینی به مساحت 93٫75۰مترمربع در شهر شیراز واقع شده است .مساحت زیربنا شامل انبارها ،سولههای تولید و ساختمان اداری در حدود ۴6٫۰۰۰مترمربع است .همچنین این شرکت دارای ۴۰۰۰مترمربع فضای سبز هست .مؤسس و مالک اصلی این شرکت حشمتالله کرمانشاهچی بود که با وقوع انقالب ۱357 کشور را ترک کرد و بعد از آن ،سازمان صنایع ملی این مجموعهی بزرگ تولیدی را در اختیار گرفت .شرکت تا سال ۱37۲دولتی بود ،اما بعد از آن و در راستای اجرای سیاستهای اصل ،۴۴به بخش خصوصی واگذار شد .در همین باره در 59 تارنمای سازمان خصوصیسازی کشور آمده: هیئتوزیران در جلسات مورخ ۱37۰٫۲٫۴و ۱37۰٫۲٫۱5با توجه به اصل ۱3۴و ۱38قانون اساسی جمهوری اسالمی ایران ،در جهت تحقق اهداف و سیاستهای قانون برنامهی اول توسعهی اقتصادی ،اجتماعی و فرهنگی جمهوری اسالمی ایران مصوبهی ۱368و در اجرای بندهای ۴-37و 8-۱الی 8-3جزء خطمشیهای قسمت یکم قانون مزبور و بهمنظور ارتقای کارایی فعالیتها و کاهش حجم تصدی دولت در فعالیتهای اقتصادی و خدماتی غیرضروری و نیز ایجاد تعادل اقتصادی و استفادهی بهینه از امکانات کشور ،سیاست واگذاری سهام متعلق به دولت و سازمانها و شرکتهای دولتی را به شرح ذیل تصویب نمود: )۱الف -شامل واگذاری سهام متعلق به دولت و سازمانها و شرکتهای دولتی در شرکتهای مندرج در فهرست شمارهی «یک» پیوست خواهد بود .بدینمنظور نمایندگان دولت در مجامع عمومی شرکتهای مزبور اقدامات الزم را برای انجام تشریفات مربوط به واگذاری سهام به عمل میآورند.
«شرکت سهامی روغننباتی نرگس شیراز» شرکت صدوچهارم در فهرست شمارهی «یک» بود .به گفتهی کارگران در روزهای اوج فعالیت این شرکت تا حدود ۱۲۰۰نفر در آن فعالیت داشتند ،اما اکنون تعداد آنها به حدود ۱8۰نفر « .59مجموعهی قوانین و مقررات واگذاری سهام شرکتهای دولتی و متعلق به دولت قبل از برنامهی سوم توسعه» ،سازمان خصوصیسازی.
96چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
میرسد .بنا بر ادعای آنها ،بیشتر از نیمی از سهام شرکت متعلق به دکتر سید مهدی میرسلیمی (رئیس هیئتمدیرهی هلدینگ فریکو) است .بقیهی سهام شرکت در اختیار مؤسسهی صندوق ذخیرهی فرهنگیان و کمتر از ۱۰درصد آن نیز به کارگران بازنشستهی شرکت تعلق دارد.
حوزهی علمیه و خرید الستیکسازی دنا محمدتقی بانکی بعد از جعفر مرعشی مدیرعامل سازمان صنایع ملی شد. سمت برگزیده شد .او در واقع ،در اوج اختالفهای دولت و حاکمیت به آن ِ روایت دیگری از این اختالفنظرها و سربرآوردن گروههای صاحبنفوذ جدید
در ساختار اقتصاد سیاسی ایران دارد:
روش مدیریت دولتی اتالف منابع و هدردادن امکانات و نیروهای انسانی و مانع نوآوری و رشد است .من با این شیوهی ادارهی شرکتها و بنگاهها مخالف بودم و حتم ًا باید از سیطرهی دولت و حاکمیت خارج میشدند .نمیشد امیدوار بود که اینها به نتیجه ال کفش ملی مادهای برسند و بتوانند کاالهای خوب و قابلرقابت تولید کنند .مث ا پالستیکی و پتروشیمی به کار میبرد که در همان زمان دیگر کارایی و مقبولیت و درنتیجه کیفیت خود را نداشت ،چون تکنولوژی روز را بعد از ده سال دیگر در اختیار نداشت و نمیتوانست کارایی داشته باشد .در همان زمان شرکت دیگر و جدیدی به نام گام به وجود آمده بود و تکنولوژیای به کار گرفته بود که مواد پتروشیمی بازیافتشدنی مصرف میکرد .این بازیافتشدن بهصورتی بود که وقتی رویه را روی کفش میگذاشتند و دورش را میبریدند ،میشد آن مواد را دوباره مصرف کرد .درحالیکه در کفش ملی اینطور نبود .نباید میگذاشتیم شرکت کفش ملی به اینجا برسد .نباید میگذاشتیم مینو اینطوری شود .شرکت مینو شکالتی تولید میکردکه در زمان خودش بهترین تکنولوژی و کارایی را داشت .البته ما در زمان جنگ بودیم و مدیران دولتی هرچه بودند باید خیلی مراقبت میکردند که سازمان بازرسیکلکشور و دیوان محاسبات و یا نمایندگان مجلس
98چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ کاری به کارشان نداشته باشند .درحالیکه وقتی شرکت مینو توسط مدیر بخش خصوصی اداره میشد ،یک جیبش خرج و جیب دیگرش دخل بود؛ اگر جنس میخرید و تخفیف میگرفت ،آن را در جیبش میگذاشت و جنس ارزان تولید میشد و درنتیجه ارزانتر به دست ملت میرسید؛ اما اگر مدیر دولتی به آنجا میرفت و تخفیفی میگرفت ال فروشنده به او چیزی میداد ،رشوه محسوب میشد ،چون یا چانه میزد یا مث ا غیرعادی بود .اینها مسائلی بودند که من از وقتی در صنایع ملی بودم با آنها آشنا شدم. ال اعتقاد داشتم اینها نباید من در ظرف نه ماه 69شرکت فروختم ،به این دلیل که اص ا دولتی اداره شوند .دولتکه نباید بیسکویت وکفش تولید کند .اینها چه ربطی به دولت و دستگاه دولتی و مدیریت دولتی دارد؟ تولید اینها کار مردم است .با فروش هر شرکتی ،ثروت عظیمی به دست افراد خریدار میرسید .تنها زمین آن واحدها بهحدی ارزش داشت که خیلیها را به این نوع واگذاری و اینکه به چه افرادی داده میشود، حساس کرده بود .تجهیزات و امکانات و ماشینآالت بنگاهها و شرکتها هم بود. هرچند دیگر از رده خارج شده بودند ،آنها هم ارزش زیادی داشتند .اگر کارشناسی را به قیمت روز و خیلی دقیق محاسبه کرده بودیم ،فردای روزی که کارخانه در بورس یا بهصورت مذاکره و مزایده واگذار میشد ،قیمتش افزایش مییافت ،چونکشور در تورم بود و درنتیجه ثروت فزایندهای به آن شخص داده میشد .البته بعد ًا فهمیدم کارشناسهای دادگستری در بعضی شرکتها بررسی و انبارگردانی خوبی نکرده بودند. 60 همینها بود که آقایان را حساس کرد.
«اقتصاددانها میگویند در کشورهایی با تورم باال هرکس که ثروت ثابتی دارد همیشه پولدار است و پول هم همیشه بیارزشتر میشود ».بانکی با نقلقولی که از اقتصاددانها میکند ،فضای بعد از واگذاریها را توصیف میکند که منجر شد ال بگویند خالف کردند ،درحالیکه کسانی که برنده نشده بودند جوسازی کنند .مث ا خالفی هم نشده بود .به قول یکی از دوستان محمدتقی بانکی ،مالک اینکه مطمئن شوی کسی خالف کرده یا خیر ،این است که وقتی به او میگویی خالف کردهای ،گوشش قرمز میشود. بانکی با لحنی توأم با تأکید و ناراحتی و عصبانیت میگوید: من همینجا رسم ًا اعالم میکنم که ۱کارخانه از 69کارخانهایکه واگذار کردیم ،ذرهای خطای قانونی ندارد .بیایند کالبدشکافی کنند و ببینند .این برخوردهایی که با من شد ریشهی سیاسی داشت .میخواستند علیه من کاری انجام بدهند ،از من درخواستهای .60گفتوگوی شفاهی با محمدتقی بانکی.۱398 ،
بهمن احمدی امویی 99 سیاسی داشتند .ما بعضی از این شرکتها را به همان مدیرانی که بهصورت دولتی آنها را اداره میکردند فروختیم ،با قیمت واقعی و حسابداریشده و قابلدفاع .دلیل هم داشتکه آنها را به مدیران دولتی دادیم :این مدیران آنها را خوب میشناختند و اگرچه دولتی بودند ،دیگر به کار هم وارد شده بودند و با این واگذاری آنها بهشدت درگیر کار میشدند و درآمدشان باال میرفت و مالیات دولت هم بهتبع آن افزایش مییافت .به نظرم حماقتی در جامعهی بیسواد ما وجود داشتکه نمیفهمیدند مدیر دولتیکارخانه، اسیر مدیر جدید بخش خصوصی میشود ،مدیر دولتی که تا دیروز با ماشین به کارخانه میآمد و حقوقش را میگرفت و اگر حقوق کارمندان را هم نمیداد ،حمایت میشد ،از فردای واگذاری ،نوکر بخش خصوصی میشود .آن موقع ،آن مدیر آقای کارخانه بود و از امروز ،نوکر کارخانه میشود .این مسئله را من میفهمیدم که اگر پولی هم به دست آورده ،بهخاطر نوکری و خدمتش یا افزایش تولید بوده است .متأسفانه این درک و فهم در مملکت ما وجود نداشت و متهم شدیمکه اینها را به مدیران سازمان صنایع میدهیم 61 و نمیخواهیم بقیه را در این روند شریک کنیم.
اختالف دیدگاه هر روز زیادتر شد و با توجه به اینکه در آن زمان سازمان صنایع ملی ایران نقش سازمان خصوصیسازی را ایفا میکرد ،خیلیها بهدنبال دردستگرفتن واحدهای زیرمجموعهی آن بودند ،ازجمله نظامیان ،گروههای ذینفوذ و مدیران ارشد دولتی .به نظر میرسید هرکدام میخواستند تا آنجایی که میتوانند بخش بزرگتری از این مجموعه را برای خود تصاحب کنند .دوران ساختن طبقهی اجتماعی و گروههای حامی بود و هرکسی سهم بیشتری از این سفره میخواست. خیلیها دوست داشتند این شرکتها را بگیرند .من به هیچکس اهمیت نمیدادم. میگفتم باید اینها را بفروشیم .کسی که میآید و کارخانه را میخرد ،مورد حمایت من است ،چون میتواند نوکر کارخانه شود .من خریداران کارخانه را بهعنوان اسیر کارخانه میدیدم و درنتیجه به همهشان کمک کردم .به هرکسی که نمیتوانست قسطش را بدهد، مهلت میدادم؛ این حق را داشتم .من دنبال این نبودمکه ببینم سود میدهد یا خیر ،چون ال در قطع ًا سود میدهد ،دنبال این نبودم که ببینم چقدر برده ،چون خیلی برده بود .اص ا جامعهی تورمی ،هرکسیکه برده ،برده است .خوبیکار ما این بودکه از االن دیگر نوکری ال که مدیر دولتی بوده ،آقایی میکرد .آقای کارخانه بود و میکند ،نه آقایی؛ درحالیکه قب ا حقوقش را آخر برج میگرفت و سفر خارجیاش را میرفت .من با این مسائل آشنا .61همان.
۱۰۰چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ بودم .آنهایی که ناراحت بودند و مشتری و خریدار بودند دنبال کار و سودآوری نبودند، میخواستند آنها را تملککنند .من هم مخالف بودم و با روش آنها پیش نرفتم .طبیعی است که آقایان ناراحت شدند و برایم مشکل درست کردند .فرق من با آقای جعفر مرعشی این بود که در مجمع این شرکتها نشسته و همهی شرکتها را دیده بودم و ال دیده بودم که کارخانهی الستیکسازی دنا ،چون در میدانستم که چهکار میکنند .مث ا مملکت کمبود الستیک وجود داشت ،سود هنگفتی میبرد و مردم برای الستیکهایشان صف میکشیدند .اینها را میدیدم که خوب بود .ولی به شرطی که در سمت بخش خصوصی بایستد و این تولید را بهجای یکی ،به سه تا افزایش بدهد ،از بانک وام بگیرد و زودتر شریک خارجی پیدا کند .حرف من این بود که این کارخانهها به درد نمیخورند و ارزشی ندارند .تا وقتی در اختیار دولت و شبهدولت باشد به درد نمیخورند .دلیل نداشت که بنگاه در اختیار دولت را به بخش دیگری از دولت و حاکمیت بدهیم .اگر قرار است واگذار شود ،باید به بخش خصوصی بدهیم ،وگرنه خودمان که بهتر از آنها که مشتاق دراختیارگرفتنشان بودند ،آنها را اداره میکردیم .هم تجربهاش را داشتیم و هم تخصص .همهی اینها در قاموس من تحصیلکردهی کارخانهشناس دنیادیده پوچ و بیمعنا بودند .این قیمتها هم قیمتهای بیخودی بودند .به ما اتهام زدند که باید به قیمت دالر آزاد آن روز آنها را میدادیم .البته بعد از ال کارخانهی کفش ملی چهچیزی اینکه نصیب خودشان نشد از این حرفها میزدند .مث ا داشت؟ همهی تکنولوژیاش قدیمی بود؛ بنابراین ،باید اینها را زودتر واگذار میکردیم تا کسی که مالک و مدیرش میشود ،تکنولوژی جدید بیاورد ،نوسازی انجام دهد و ال اهمیت نمیدادم که اینها چه جنس خوب تولید کند و به دست مردم برساند .من اص ا میگویند .کار خودم را کردم و راضی هم هستم که کمترین خیانتی به این کشور نکردم. چون به کیفیت این کارخانهها آگاه بودم و میدانستم تمام سودی که به دست میآوردند از تورم مملکت بود ،نه از کیفیت کاالها و تولیداتشان .زمانی شکالت مینو را صادر میکردیم؛ اما بعدش چه اتفاقی افتاد؟ شکالتهای دیگر و تکنولوژیهایی جدید آمد. ما هیچ کار نکردیم .چه در زمانی که در مجمع شرکتها بودم و چه زمانی که مدیر بودم اینها را میدیدم و روزبهروز راسختر میشدم که کارمان درست است و باید زودتر از 62 شر آنها خالص شد.
با رویکارآمدن محمدتقی بانکی در سازمان صنایع ملی ،او دیگر مذاکره با نظامیان را ادامه نداد .البته هیچ گزارش مکتوبی دراینباره در سازمان صنایع ملی تهیه نشده و تمام مذاکرات بهصورت شفاهی بود و تنها خالصهای از فرایند به .62همان.
بهمن احمدی امویی ۱۰۱
وزیر صنایع سبک ،نعمتزاده ،داده میشد .بانکی میگوید« :من ازنظر اصولی دنبال این بودم که ببینم چه کسی میخواهد کارخانهای را بخرد ،منتش را بکشم و کمکشکنم تا این کار را بکند .آنها هم وظیفهشان این استکه امنیت را به وجود ال ضرورتی نمیدیدم که با کسی صحبت کنم ،بهجز آن کسی که بیاورند .من اص ا 63 میخواهد کارخانه را بخرد». او نحوهی واگذاری الستیک دنا را که با تغیر مدیریت سازمان صنایع ملی به حال خود رها شده بود اینچنین ذکر میکند: آقای نعمتزاده طبق مصوبهی دولت اجازهی مذاکره با نمایندگان خریدار را داد .من با این کار مخالف بودم و خریدار بهتری را سراغ داشتم ،اما آقایان از هیئتدولت مجوز گرفتند که وزیر وقت صنایع ،نعمتزاده ،با آنها بنشیند و برای واگذاری به آنها مذاکره کند؛ درحالیکه باید با من مینشستند و من هم مخالف این روش بودم. من را دور زدند .البته نعمتزاده مدیر باالدست من بود و من معاونش و مدیر سازمان صنایع ملی بودم .ولی کوتاه آمد .این گروه خریدار مشاوری را معرفی کرده بود که من به او اعتماد نداشتم ،چون به نظرم آدم صادقی نمیآمد .این فرد چون با آن مجتمع آموزشی رابطه داشت ،گشته بود و بهترین شرکت صنایع ملی را که الستیکسازی دنا بود انتخاب کرده بود و به آنها گفته بود هرطور شده این واحد را از سازمان صنایع ملی بخرید .البته کارشناس دادگستری هم قیمتگذاری کرده بود و ما هم یک اپسیلون کمتر از قیمت کارشناسی واگذار نکردیم .اجازهی این کار را نداشتیم ،ولی بهصورت مذاکرهای آن را به آنها واگذار کردیم .آن موقع اتحادیهی کامیونداران اعتراض کرد که ما میخواستیم بخریم .قیمت ۱۲میلیارد تومان تعیین شده بود و آنها اعالم کرده بودند که حاضریم آنجا را در مزایده۱6 ،میلیارد تومان بخریم .علیالقاعده باید به اتحادیهی کامیونداران میدادیم .ولی وزیر این اختیار را داشت که مزایدهای برای فروش الستیک دنا برگزار نکند و بهصورت مذاکره کار را پیش ببرد .بنده مخالف بودم ،ولی این کار وزیر بود و از اختیار خودش استفاده کرد .آنجا برایشان طال بود. برای اتحادیهی کامیونداران هم خوب بود و هم بهصرفه و در راستای کار و تخصصشان بود .ضمن اینکه ما چون اشتیاق اتحادیهی کامیونداران را دیده بودیم، قصد داشتیم فضایی ایجاد کنیم و قیمت را تا ۲۰میلیارد تومان هم باال ببریم ،اما نشد .به همان ۱۲میلیارد تومان به دانشگاه فاطمیه دادند .البته ما پول خودمان را از آنها گرفتیم و اینکه آن پول را از کجا آورده بودند به ما ارتباطی نداشت .این مسئله .63همان.
۱۰۲چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ ال قانونی است .خریدار از که کسی اختیاری دارد و از اختیارش استفاده میکند کام ا روابطش استفاده کرده بود و از باالسر وزیر صنایع و ازطریق هیئتدولت وارد شد و کار خود را پیش برد .من برای تمام کارخانههایی که فروختم ،جوسازی کردم .در روزنامهی همشهری آگهی رنگی چاپ کردم .به همین صورت هم میتوانستم دنا را بفروشم .منتها وقتیکه وزیر اختیاری دارد و میخواهد از آن استفاده کند ،من که کسی نیستم .تنها اثری که در مسئلهی دنا داشتم این بود که 5درصد را برای کارگران در نظر گرفتم تا اعتراض نکنند .منتها مدیریت ضعیفی داشتند و دنا را نابود کردند و این ال من منافع کسی را به خطر نینداختم .با روش واگذاری به باعث تأسف است .اص ا آن سبک مخالف بودم .عدهای حسادت میکردند و رفتند و چیزهایی گفتند ،ولی آنها کسانی بودند که در مزایدهها برنده نشده بودند .مثل همین کامیونداران که میگفتند چرا به آنها واگذار کردند و به ما واگذار نکردند؟ ولی بعضی چیزها بود که اختیارش در دست وزیر بود و به من ارتباطی نداشت .وزیر را هم برای این نوع کارها به دادگاه احضار کردند .ولی مشکلی وجود نداشت .درمجموع سهچهار تا تا از ال به این روش نیاز نداشتیم. واگذاریهایی که انجام دادیم مذاکرهای بود .اص ا شرکتهای دارویی ما آنقدر پول و درآمد خوبی داشتند و از اتاقخواب آدمها هم تمیزتر و مرتبتر و شیکتر بودند که در مزایده و با قیمتهای خوب واگذار شدند. بعضی از اینها چون میخواستند ارز بگیرند و باید پولی را در بانک مرکزی میگذاشتند تا ارز بگیرند -و این مسئله هم از اشکاالت ساختاری مملکت بود - گاهگاهی پرداختهایشان به تأخیر میافتاد .برای همین میآمدند و از من کمک میگرفتند .من هم میگفتم معاون وزیر صنایع هستم و باید به این صنعت کمک کنم. بعد گفتند حق نداشتید این کار را بکنید .من هم گفتم ،چرا ،حق داشتم .بعد هم در 64 دادگاه برنده شدم.
نقلوانتقال سهام سهامداران عمدهی الستیک دنا پایگاه خبری تحلیلی نگام نیوز در ۱۱مرداد ۱395از قول یکی از سهامدارن الستیک دنا تحوالت چند سال اخیر آن را بررسی کرد .در ابتدای سال ۱379بنیاد
فاطمیه ۴۴درصد سهام تملک نموده شرکت را به شخصی به نام «رسول تقی گنجی» واگذار کرد .در سال های ۱379و ۱38۰با توجه به هیئتمدیرهی هفتنفره و حضور نمایندهی سهامداران جزء در ترکیب آن ،مشکالت و تخلفات
.64همان.
بهمن احمدی امویی ۱۰3
عمدهای در شرکت به وجود نیامد .با کاهش اعضای هیئتمدیره به پنج نفر و نبود
نمایندهی سهامداران جزء بهعنوان حافظ منافع این بخش از سهامداران و انفعال و
تبعیت محض یکی دیگر از اعضای هیئتمدیره (شرکت تعاونی تاکسیرانی تهران) از سهامدار عمده در سالهای ۱38۱و ،۱38۲کل داراییها و اموال شرکت
بهصورت ملک طلق نام برده و بدهیها و دیون شخصی ایشان به دیون تمامی سهامداران مبدل شد و با هیئتمدیرهی تقریب ًا خانوادگی و مجامع منبعث از آن همراه
با سکوت و اغماض حسابرسی و بازرسی قانونی شرکت بر کلیهی اقدامات، معامالت و تصمیمات خود مهر تأیید زد. یحیی آلاسحاق وزیر بازرگانی دولت اول هاشمی رفسنجانی نیز به این اختالفنظرها اذعان دارد:
دورهی اول آقای هاشمی شروع شد و آقای نوربخش وزیر اقتصاد بود و مدلی را مطرح کرد که بعدها هم آن را پیاده کرد .اقتصاد مدیریتشده در نظام بانکی ،نظام تجارت و… یک مدل بینابین ،یعنی نه یک اقتصاد صددرصد دولتی بود و نه اقتصاد صددرصد آزاد. ال در کلیات کار در ردههایی پیش رفت .کمکم آن پیچ دولتی را مقداری شل کرد .مث ا تجارت خارجی تا حدی اجازه دادند ،در سرمایهگذاریها هم همینطور… مدتی با مدل تعدیلشدهی آقای نوربخش اداره شد .بهتدریجکه جلوتر رفتیم و در دور دوم آقای هاشمی که من وزیر بازرگانی بودم ،در ترکیب بخش اقتصادی ،من طرز تفکری داشتم و آقای نوربخش هم طرز تفکر دیگری .عادلی بود با یک برخورد دیگر .دور اول آقای هاشمی ال در ارز ،ارز مدیریتشده، رفسنجانی ،آقای نوربخش اقتصاد مدیریتشده را بنا نهاد .مث ا در تجارت ،تجارت کنترلشده ،و در سرمایهگذاری ،سرمایهگذاری کنترلشده را داشتیم. ذرهای پیچش را باز کردند ،ولی قالب و چارچوب کلی همان نظام دولتی بود. پشتصحنهی محوریت هدایت بخش اقتصادی دست آقای نوربخش بود .منتها مدلش 65 مقداری تعدیل شد؛ یعنی بهسراغ مدیر بانک جهانی و این تیپ افراد رفت.
تضاد و اختالف بهوجودآمده خیلی عمیقتر از چیزی بود که تصور میشد، اختالفی که تمام مسیر اقتصاد سیاسی ایران را در سی سال گذشته متأثر کرد و ریلگذاری جدیدی برای آن به تصویر کشید .شاید بیش از همه بتوان عمق این اختالفنظر را در صحبتهای حسین مرعشی جست: .65گفتوگوی شفاهی با یحیی آلاسحاق.۱398 ،
۱۰۴چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ همهچیز عادی بود .فقط رقابتهای شخصی رویداده در سطوح کالن سیاسی کشور مسئله را عوض کرد .تا سال دوم ریاستجمهوری آقای هاشمی مشکلی نبود .اگر به رشد اقتصادی در برنامهی اول نگاه کنید ،سال اول برنامه ۱3٫5درصد است و سال دوم ۱۱٫5درصد و سال بعد 9٫5درصد است .متوسط رشد در برنامهی اول 7٫6 درصد است و متوسط برنامهی دوم ۲٫5درصد بود .ازنظر من رقابتهای سیاسی درون حاکمیت ،درون نظام و درون خانوادهی انقالب منشأ همهی این مشکالت شدند .هنوز دو سال از برنامهی توسعه نگذشته بود که این اتفاقات و اختالفنظرات خود را نشان داد .اساس مشکلی که در ایران به وجود آمد همین بود .اما تمام بردی که امروز در چین اتفاق افتاده بهدلیل ثبات سیاستهای آن کشور بوده است .از سال ۱978تا امروز ۴۲ سال گذشته و سیاستهایشان تغییر نکرده است .آنها روی یک سیاست مشخص حرکت کردند .مهمترین مشکل ما این بود که ماشین هنوز به سرعت مدنظر نرسیده، ترمز کردیم ،آنهم بهخاطر آن اختالفات .آن زمان موضوع اصلی که بر سر آن اختالف افتاد آزادسازی بود .این دو مطلب از هم جدا هستند .در دولت آقای هاشمی آزادسازی در دستور کار قرار گرفته بود .خصوصیسازی فرع بر آزادسازی بود .آزادسازی که در دولت آقای هاشمی اتفاق افتاد ،تأثیر بسیار وسیع و عمیقی در اقتصاد ایران داشت و مشکل همین بود .خصوصیسازی در اواخر دولت آقای هاشمی واردکار اجرایی دولت ال کارخانههای مبلیران که سازمان صنایع شد که تعدادش بیشتر از ده مورد نیست .مث ا ملی و آقای بانکی ریاست آن را بر عهده داشت واگذار شد .اگر از او بپرسید که چطور آن را واگذار کردید ،میگوید که سالی 5۰۰میلیون تومان حقوق کارگرها را میدهم .اگر کسی بیاید کارخانه را بهصورت رایگان از من بگیرد و همینکه سالی 5۰۰میلیون ندهم، برای ما موفقیت است و من سودی بابت فروش آن نمیخواهم .واگذاریها بسیار کم ال درخصوص لبنیات ،یک مرکز بود و درمجموع به ده مورد نرسید ،که متوقف شد .مث ا توزیع مواد غذایی داشتیم که سالی ۱۰۰میلیون دالر با دالر 7تومانی پنیر وارد و بین مردم توزیع میکرد .سالی ۱۲۰میلیون دالر پنیر! آقای هاشمی تمام مراکز توزیع اینچنینی را منحل کرد .تا زمانی که مراکز توزیع وجود داشت ،سیاست آزادسازی جای حرکت نداشت .با جمعشدن مراکز توزیع دولتی که یازده مرکز بود ،فضا برای اجرای سیاست آزادسازی باز شد .در زمان جنگ مراکز توزیع فوالد ،آهنآالت ،مواد غذایی و… درست شده بود .در آن زمان قرار بود بازرگانی دولتی اصل باشد .همهی این کارها هم با مدیریت وزارت بازرگانی که در اختیار مؤتلفه و بازاریها بود انجام میشد. شیرخشک با دالر 7تومانی وارد میکردیم و به کارخانهها میدادیم .آنها هم آن را با آب مخلوط میکردند ،به دست مردم میرساندند .شیریکه میخواستیم از کارخانهها بخریم نصف قیمت تمام شده بود .تعداد گاوداریها کم و تولید شیر اندک بود 95 .درصد بازار لبنیات متکی به واردات بود .آقای هاشمی آرامآرام نرخ ارز را واقعی کردند .با نرخ
بهمن احمدی امویی ۱۰5 دالر 6۰تومانی که بعد 8۰و سپس به ۱۴۰تومان تغییر پیدا کرد ،تولید در داخل کشور اقتصادی شد .ما در آن سالها حدود 6۰میلیون دالر ماشینآالت کارخانههای تولید شیر و پنیر و لبنیات را خریداری و وارد کردیم .اما اکنون صنعت لبنیات ایران یکی مهمترین صنایعکشور است .درحالحاضر بازار عراق و منطقه را تأمین میکنیم و بخش 66 مهمی از این بازار را در اختیار داریم.
درمجموع ،آمادهنبودن زیرساختهای فنی و اداری ،وابستهکردن واگذاریهای انجامشده در آن ایام و تا سالهای بعد از آن به تأمین منابع مالی بودجههای سنواتی دولت ،اختالفنظر و چالش در سطوح کالن نظام درخصوص راهبرد اساسی کشورکه هنوز هم حل نشده ،رقابتهای سیاسی و سهمخواهی جریانهای مختلف و ازکارافتادن کارکردهای نهادی دستگاهها و سازمانها ،موجب بیسرانجامی خصوصیسازی در برنامهی اول شد ،خصوصیسازیایکه اسمی از آن در برنامهی اول نیامده بود .روغنی زنجانیکه در آن زمان معاون رئیسجمهور و رئیس سازمان برنامه بود از آن ایام چنین یاد میکند: وقتی برنامهی پنجسالهی اول را طراحی میکردیم ،آقای هاشمی با من دربارهی برنامه بحث کرد .البته برنامه پیش از شروع دولت ایشان تهیه شده بود .ولی وقتی دولت آقای هاشمی بر سر کار آمد برنامه را دوباره در دولت به بحثگذاشتیم و وزرا با دیدگاههای جدید سؤاالتی مطرحکردند و اصالحاتی در آن به عمل آوردیم و آن را به مجلس هم اعالمکردیم .برای این ال آگاه دوباره در هیئتدولت مطرح شد تا وزرای جدیدی که در جریان برنامه نبودند ،کام ا شوند که تعهد به چه برنامهای میدهند .فرایند برنامهریزی نشاندهندهی میزان و درجهی مشارکت گروههای مختلف و ذینفوذ در تدوین برنامه برای ادارهی کشور است .طراحی برنامه را از سال ۱367شروعکردیم .البته طیکردن آن مسیر بدون چالش و درگیری نبود .در زمان آقای هاشمی اصالحاتی در آن به عمل آمد و خیلی زود هم به تصویب مجلس رسید. دولت تازه به اقتصاد مدرن ،بخش خصوصی و بازار گرایش داشت؛ بنابراین ،الزم بود این گرایش بهگونهای در آن برنامه نشان داده شود .اصالحات صورتگرفته هم در همین جهت بود .باالخره هرکدام از جریانهای سیاسی هواداران خود را در پشتسر داشتند و عالیق آنها را در نظام برنامهریزیکشور نفوذ میدادند .در آییننامهی مربوط بهخصوصیسازی سه روش برای واگذاری واحدهای دولتی پیشنهاد شده بود :بورس ،مزایده و مذاکره .شورای اقتصاد این اجازه را داده بود و تصویب هم شد .برای تعیین ارزش سهام هر واحد نیز فرمولهایی را مشخصکرده بودند تا براساس آن فرمولها ارزش واقعی آنها برای واگذاری مشخص شود. .66گفتوگوی شفاهی با حسین مرعشی.۱398 ،
۱۰6چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ بورس تهران هنوز خیلی فعال نبود .ضمن اینکه شرایط ورود به بورس هم سخت بود و شرکتها باید حسابرسی میشدند ،اما شرکتهای دولتی بهلحاظ حسابرسی عقب بودند. آنهایی همکه از این نظر مشکلی نداشتند ازطریق بورس واگذار شد .برخی از آنها بهحدی زیانده بودکه بورس حتی درصورت حسابرسی حاضر به پذیرش آنها نبود .ابتدا قرار شد در کنار بورس تهران یک بورس فرعی ایجاد شود تا آنها را واگذار کنند که این اتفاق هرگز نیفتاد ،اما روش مزایده داستان دیگری داشت .در آن آییننامه کمیتهای را برای پذیرش واگذاری ازطریق مزایده تعیین کرده بودند .آن تعداد از واحدهایی نیز که ازاینطریق قابلواگذاری نبود به روش سوم ،مذاکره ،واگذار شد .همین روش بودکه زمینهی شکلگیری بسیاری از حملهها را به خصوصیسازی و برنامهی اول فراهم کرد .در آییننامهی واگذاری مشخص شده بودکه ابتدا سهمکارگران واحدها راکنار بگذاریم تا با جنبشهای اجتماعی و 67 کارگری روبهرو نشویم.
درست به همین دلیل بود که از قانون سازمان گسترش مالکیت واحدهای دولتی استفاده کردند .سپس قرار شد مابقی سهام را به مدیران شرکتها بدهند، اما هیچکدام از این مدیران توان مالی الزم و کافی برای خرید سهام واحدهای تحت مدیریت خود را نداشتند؛ بنابراین ،مقرر کردند با توجه به امتیازها و تجربیات مدیریتی آن مدیران ،سهام واگذارشده بهصورت قطعی و با شرایط متعادلتری به آنها واگذار شود: دراینخصوص مسائلی مطرح شد .اتفاقیکه افتاد این بودکه واگذاری یا خصوصیسازی با آسانگیری توأم شد .نظام اجتماعی ایران بهگونهای استکه بالفاصلهگزارشهای خاصی به مراجع و مسئوالن ردهباالی تصمیمگیری کشور فرستاده میشود .تفکری بهدنبال این گزارشها به وجود آمد که گویا عدهای بهدنبال غارت و چپاول کشور هستند و این افراد روابط فردی و خصوصی خود را به سیاست خصوصیسازی وارد کردهاند .قرار بود 68 خصوصیسازی با سرعت مناسب و زیادی به پیش برود که این موج مانع آن شد.
بالفاصله پس از این موج اجتماعی و نارضایتیهای ایجادشده نسبت به اجرای برنامهی تعدیل اقتصادی ،جریان راست از خود واکنش نشان داد و طرح عظیم کوپنیکردن فروش کارخانههای دولتی را ارائه داد .طراح و پیگیر این طرح نیز علینقی خاموشی ،رئیس اتاق بازرگانی تهران ،بود .نظر اینها این بود که به .67گفتوگوی شفاهی با مسعود روغنی زنجانی.۱398 ، .68همان.
بهمن احمدی امویی ۱۰7
مردم ایرانکوپن بدهیم .اینکوپنها را در بورس عرضهکنیم؛ بنابراین ،دیگر نیازی به مذاکره و مزایده نیست.گروههای سیاسی هرکدام شروع به ارائهی راهحلکردند. محافظهکاران و جناح راست علیرغم اینکه در فرایند خصوصیسازی و واگذاری این واحدها بسیار ذینفع بودند ،شروع به انتقاد از دولت کردند. به نظر روغنی زنجانی آنها با این انتقادها درواقع بهدنبال بهرهبرداری سیاسی از این موقعیت و تضعیف آقای هاشمی بودند ،وگرنه آنها از خصوصیسازی بیشترین سود را بردند :در دولت ابتدا فرض بر این بودکه در فرایند خصوصیسازی چنین مسائل و انتقادهایی طبیعی است و باید کار را پیش برد ،اما وقتی این موضوع درکانونهای سیاسی خارج از دولت عاملی شد برای تصفیهحساب سیاسی با آقای هاشمی ،دیگر مسئله متفاوت شد و فشار از همه سو به دولت فزونی گرفت .ما در سازمان برنامه معتقد بودیمکه روند خصوصیسازی واگذاریها نباید متوقف شود، بلکه باید آن موضوع مجدد ًا در شورای اقتصاد مطرح و نواقص کار پس از ارزیابی رفع شود ،اما آنچه درعمل به وقوع پیوست مسکوتگذاشتن بحث خصوصیسازی در دولت و وزارتخانهها بود. درواقع ،وزرا پس از مواجهشدن با برخوردهای غیراصولیایکه با آنها میشد، ترجیح دادند از خیر خصوصیسازی بگذرند و خود را درگیر مسائل بسیار زیاد دیگری که منتظر آنها است نکنند .بهویژه دو وزارتخانهی صنایع و معادن ،که قرار بود بیشترین حجم واگذاریها در آنجا انجام شود ،بیشترین فشارها و تهدیدها را ال وزرای این دو وزارتخانه از تحمل میکردند .در جلسات هیئتدولت معمو ً تحتفشاربودن معاونان خود و دستگیرشدن آنها در خیابان و محل کارخانه بهشدت ابراز تأسف میکردند .میگفتند با این شرایط نمیتوان کار کرد .برای شرکتهای تحت پوشش آنها پروندههای سنگین حقوقی و قضایی درستکردند. همهی این مسائل موجب شد در دورهی دوم دولت آقای هاشمی بحث ال مسکوت بماند .وزرا به آقای هاشمی گفتند شما اگر خصوصیسازی کام ا میخواهید و میتوانید خودتان اینکار را انجام دهید و اگر نمیتوانید آن را مسکوت 69 بگذارید. .69همان.
۱۰8چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
برایاینکه عمق مخالفتها و میزان تضادهای رویداده در آن ایام در زمینهی واگذاریها و خصوصیسازی مشخص شود ،شاید بد نباشد به تجربهی عملی اکبر ترکان ،یکی از وزرایی که دراینباره فعال بود و بعدها از ادامهی کار منصرف شد ،نگاهی انداخته شود: در سطوح عالی نظام توافق بر سر آن [خصوصیسازی] نبود .من یک موقعی وزیر راه بودم و با موافقت رئیسجمهور وقت ،آقای هاشمی رفسنجانی ،یک سرمایهگذار آورده بودم که آزادراه تهران-شمال را بسازد .من یک وزیر کابینه بودم که ازیکطرف این سرمایهگذار را تشویق کنم تا بیاید و آزادراه تهران-چالوس را بسازد .یک وزیر دیگر هم در آن طرف ،وزیر اطالعات بود که همین آدم را دستگیر کرد و به زندان برد .در زندان کاری با او کردند که وقتی بیرون آمد با من خداحافظی نکرد و رفت. ... اینکه میگویم در سطوح عالی توافق نبوده منظورم همین حرفها است .منظورم این است که در سطوح عالی نظام نظراتی بوده که این نظرات یکپارچه و یکجهت نبود و درنتیجه ،هر دو نظر موازی همدیگر وجود داشت جلو میرفت و البته این موازیکاری قربانیانی هم داشت .من بهدنبال این میرفتمکه سرمایهگذار را به هر طریق ممکن جذب کنم ،وزیر اطالعات هم میرفت که این سرمایهگذار را دستگیر کند. ... یک سری مخالفتهای عقیدتی است .عدهای فکر میکردند چنانچه ما قدرت اقتصادی را به کسانی بدهیم که از خودمان نباشند ،آن قدرت اقتصادی بعد از مدتی تبدیل به قدرت سیاسی میشود و همین صاحبان قدرت اقتصادی تشکیلدهندگان مجالس و دولتهای آیندهی نظام میشوند .انتخابات در کشور ما مبانی سفت و محکمی ندارد که بدانند چگونه پول خرج انتخابات میشود .االن اگر یک نفر اگر برود در انتخابات ایران پولهایگزافی خرج کند ،نه کسی به او میگوید از کجا آوردی و نه کسی میگوید چرا این پولها را خرج میکنی .پولهایی که اینها خرج میکنند در چهار سال نمایندگی ،اگر جمع همهی حقوقشان را کنار بگذارند ،میتوانند صافش کنند؟ اینها که نمیتوانند در چهار سال جمع این پولها را صاف کنند ،پس چطور این پولها را در انتخابات خرج میکنند؟ آیا امید دارند که این پول را در همان چهار سال دربیاورند؟ آیا میدانند آنهایی که این پولها را میدهند برای ثواب میدهند؟ فکر میکنند اجر اخروی میگیرند؟ یا اینکه این پول را میدهند و بعد از انتخابات دنبال کسی که نماینده شده میروند و به او میگویند آقا ،سالمعلیکم ،بیا و برای ما جبران کن .ما چنین وضعیتی داریم و لذا فضای الزم برای این کارها نیاز به اصالحاتی دارد .ما باید قوانینی داشته باشیم که در انتخابات هرکسی که کاندیدا میشود موظف باشد ترازنامهاش را بدهد و بگوید که از چه کسانی پول گرفته و در چه جاهایی پول
بهمن احمدی امویی ۱۰9 خرج کرده است .همین موضوع باعث شد عدهای بگویند اگر افرادی در جمهوری اسالمی پولدار شدند که تعهد به نظام نداشتند ،میتواند خطرناک باشد و باید جلو 70 آنها را گرفت .این سرمنشأ آن اختالف و موازیکاریای بود که گفتم.
.70بهمن احمدی امویی« ،حاکمیت بورژوازی تجاری :گفتوگو با اکبر ترکان» ،مشق فردا، شمارهی ،۴خرداد و تیر .۱399
برنامهی دوم و عقبگرد از سیاستهای تعدیل اقتصادی در سال ۱37۲برنامهی پنجسالهی اول به پایان رسید و باید برنامهی دوم توسعهی جمهوری اسالمی به اجرا گذاشته میشد ،اما اختالفنظرهای اساسی بهوجودآمده درخصوص روند و مسیر توسعهی اقتصادی کشور و مسیری که میبایستی طی میشد ،این برنامه را با یک سال تأخیر در سال ۱373عملیاتی کرد .با این تفاوت که تمام اقداماتی که گفته میشد توصیههای صندوق
بینالمللی پول و بانک جهانی بود را کنار گذاشت و دوباره بهسمت سیاستهای
تثبیت قیمتها و دخالت بیشازپیش دولت در عملکرد و تصمیمسازی بنگاه و واحدهای اقتصادی پیش رفت و کنترل قیمتها و تعزیرات حکومتی را به اجرا
گذاشتند .در عرصهی سیاستهای کالن اقتصادی هاشمی رفسنجانی، رئیسجمهور وقت ،ناچار شد رئیس سازمان برنامهوبودجه ،مسعود روغنی زنجانی ،وزیر اقتصاد ،محسن نوربخش و رئیسکل بانک مرکزی ،غالمحسین
عادلی ،را تغییر دهد و آنها را به دوستان دیروز و منتقدان امروز خود در جناح
راست سنتی واگذار کند ،دوستانی که با کمک و همراهی آنها جناح چپ را
نشانه رفته و حذف کرده بودند. مسعود نیلی با افسوس از این عقبگرد و بیتوجهی به تجربههای جهانی یاد میکند:
۱۱۲چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ میخواهم بگویم که بهمحض برقراری آرامش و طی فرایند یادگیری میتوان کارهای برجستهای مثل برنامهی سوم در کارنامهی خود داشت و به تصویری متوازن از کل فضای اقتصادی رسید .برنامهی سوم برنامهای متوازن بود و آزادسازی متوازن قیمتهایی که تا پیش از آن تحت نظارت و کنترل دولت بود ،شوکی به اقتصاد وارد نکرد .بهترین عملکرد سالهای بعد از انقالب در دورهی برنامهی سوم است .من مسئول تهیه و تدوین برنامه بودم .ولی در اجرایش مشارکت نکردم .مثل یک ماشین بود که خودش میرفت .اتفاق ًا اشخاصی آمدند و آن را اجرا کردند که در تئوری و تا پیش از گرفتن مسئولیت برای اجرای آن ،مخالفش بودند .شوروی سابق را بعد از فروپاشی نگاه کنید ،هنوز به سروسامان درستوحسابی نرسیده ،ولی شوروی سابق از تورم ۲5۰ درصد و ۲۴۰درصد عبور کرد تا به اینجا رسید .این تورم ناشی از کسری بودجهی سالهای بعد از جنگ جهانی دوم و گسترش دخالت دولت در اقتصاد و قیمتگذاری غیراقتصادی کاالها و خدمات بود .چرا ما حاضر نیستیم چنین مسائلی را درک کنیم و ال واقعبین باشیم؟ ما هم در آن سالها با کسری بودجهی شدید روبهرو بودیم و کام ا طبیعی بودکه با تورم سنگینی هم روبهرو خواهیم شد .اما آقایان حاضر نبودند و همچنان هم نیستند که هزینهی تورم باال را برای عبور از این عدم توازن گسترده بدهند .بهمحض چند درصد افزایش نرخ تورم ،همهی چیزهایی را که آنها را وادار به اتخاذ چنین اقدامات علمی و سنجیدهای برای برونرفت از بحران کرده رها میکنند و برمیگردند به همان پلهی اول و دوباره دم از کنترل قیمت و راهاندازی ستاد مبارزه با قاچاق کاال و ارز و حمایت از حقوق مصرفکننده و کمیتهی جلوگیری از گرانفروشی و… میزنند .ما هم جنگ داشتیم که هزینههای دولت را بهشدت باال برده بود .کسری بودجه نیز بدتر از پیش شده بود و برای تعادل در جداول درآمدها و هزینهها سیاست تعدیل طبیعی و تنها راه ممکن بود .میخواهم بگویم که اصل موضوع اصالحات اقتصادی که اسم آن سیاستهای تعدیل شد ،موضوع بیربطی نبود و ظاهر ًا همهی گروههای فائق در زمان شروع اعمال آن بر سرانجامش نظر مشترک و موافق داشتند ،اما بعد در مسیر راه اختالفنظرهای سیاسی خود را به مقولهی نحوهی اجرای برنامههای اقتصادی ربط دادند و مسیرش را تغییر دادند .این برنامهی اصالح اقتصادی از درون تجربهی خودمان درآمد و بومیشدهی کشور ایران بود .ضمن اینکه هرکس هم در نظر و تئوری با آن مخالف بود ،در عمل و اجرا همجهت با آن شد .االن هم کسانی که آن را نقد میکنند معدود افرادی هستند که تجربهی سیاستگذاری و تصمیمسازی ندارند .یک نفر مثل من چه قدرت سیاسی و توان نفوذ و همراهکردن اذهانی دارد که رئیسجمهور را با خود همراه کند؟ مگر کارشناسان سازمان برنامه چه نیرویی دارند که سیاستگذاران را با خود همراه میکنند؟ این یک فرایند یادگیری است .فقط ما هم نیستیم؛ در آمریکای التین و اروپا هم همینطور شده است .درعمل نوعی همگرایی پیش میآید که انحراف
بهمن احمدی امویی ۱۱3 از آن یک چیز تخیلی است.
71
بررسی آمار عملکرد سازمان خصوصیسازی نشان میدهد اولین فرایند ال در سال ۱37۰و در دولت هاشمی رفسنجانی آغاز شد. خصوصیسازی عم ا براساس آمارهای سازمان خصوصیسازی ،طی سالهای ۱37۰تا ۱375حدود 33۲میلیارد تومان از سهام شرکتهای دولتی واگذار شده است .نکتهی قابلتأمل دربارهی واگذاریها در دولت هاشمی این استکه در این دوره حدود 3۱درصد ال به برخی از واگذاریها بهصورت مذاکرهای انجام شده است که این میزان عم ا افراد و نزدیکان افراد صاحبنفوذ در دولت واگذار شد .برخی از این واگذاریها بهدلیل نبود تخصص خریداران ،بهزودی با ورشکستگی ،تعطیلی یا تعدیل کارگران روبهرو شد و بخش بزرگی از اموال عمومی ازاینطریق از دست رفت. برایناساس ،یکی از موضوعات بسیار تأسفبار خصوصیسازی در این دوره ارزشگذاری بسیار پایین شرکتهای دولتی برای واگذاری است.
.71گفتوگوی شفاهی با مسعود نیلی.۱398 ،
تبدیل سپاه به قدرتی اقتصادی ،سیاسی و نظامی بهموازات این اتفاقات تحوالتی در جریان بود که دستکم آیندهی اقتصاد سیاسی خصوصیسازی مورد بحث ما را رقم میزد .عدهای بر این باور بودند کهگسترش بخش خصوصی و تقویت آن میتواند ظرفیت اپوزیسیونسازی در جمهوری
اسالمی را باال ببرد؛ بنابراین ،نباید به آن میدان وسیعی داد .برخی هم ،به گفتهی اکبر ترکان ،معتقد بودند با توجه به ساختار سیاسی و اقتصادی جمهوری اسالمی
تقویت بخش خصوصی یعنی دستاندازی آنها به سیاستورزی؛ بنابراین ،باید مانع آن شد .اکبر ترکان میگوید:
زمانی محسن رضایی عدهای را دور خودش جمع کرده بود و میگفت ما باید بچههای حزبالله انقالب را پولدار کنیم ،اما نمیدانست که درعمل چه اتفاقی میافتد .فکر میکرد آن بچهی انقالبی و حزباللهی که پولدار شد ،همانطور میماند .ذات پول اینطوری است که شما اگر منزهترین آدم و اهل مراقبت و دقت و حرام و حالل و همهچیز باشید ،وقتی پولدار شدید ،جنستان هم عوض میشود .پولدارشدن ویژگیای دارد که در آن انسان پولدار با انسان متدین حزباللهی زاویه پیدا میکند .آنوقت ما میخواهیم خصوصیسازی کنیم .میخواهیم اقتصاد را به دست که بسپاریم؟
از اکبر ترکان پرسیدم اینطور که شما گفتید ،بعضیها معتقدند بودند که اگر بخش خصوصی تقویت شود ،ظرفیت اپوزیسیونسازی برای نظام دارد؛ بنابراین،
۱۱6چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
باید در این بخش خصوصی بگردیم و آدمهای اهل را پیداکنیم ،آدمهاییکه موافق جریان حاکم بر انقالب و در خدمت انقالب باشند .باید بچههای حزباللهی را پولدار کنیم .شیوهی این پولدارشدن به چه صورت است که در آن جلسه گفته شد؟ او اینطور پاسخ داد: یعنی فرصتها را به آنها بدهیم .پولدارشدن در ایران یعنی توزیع فرصت و امکانات به اشخاص خاص و مورد اعتماد و همسو و همفکر .ارز ۴۲۰۰تومانی را به هرکسی ال او رفته کار انسانی بکند و شیرخشک بچه بدهید بلیت بختآزماییاش برده است؛ مث ا بیاورد ،ارز ۴۲۰۰تومانی میگیرد ،ولی ارز را به کجا میبرد؟ به جاهایی میبرد که میتواند به دهها برابر قیمت بفروشد .سیستم کنترلی هم که نداریم؛ بنابراین ،چهچیزی نشان میدهد که من طرفدار انقالبم؟ میشود ریاکاری .هرکس ریاکارتر است، متقلبتر است و ریش و تسبیح و انگشترش جلوهی بیشتری دارد ،مورد اعتماد میشود. خلوص و تقوا و خیلی از ارزشها در سایه قرار میگیرند و ریاکاری و تقلب و حقهبازی جلو میآید.
عباس آخوندی تحلیل دیگری از این موضوع دارد: نکتهای دربارهی همهی کشورهایی که جنگ طوالنی داشته و با آن مواجه بودند وجود دارد و آن این سؤال و پرسش است که کسانی که مستقیم ًا بار جنگ را بر دوش گرفتند، وقتی از جنگ برمیگردند ،در کجای اقتصاد و سیاست قرار میگیرند؟ این یک سؤال خیلی مهمی است .سیاستمدار باید بتواند به این سؤال پاسخ دهد .ازجمله مشکالتی که در جمهوری اسالمی بود ،اتفاق ًا یکیاش همین بود که برای این سؤال هیچوقت پاسخ ال به ۱9۴5و به تجربهی انگلستان نگاهکنید .جنگ جهانی دوم تمام روشنی نداشت .مث ا ال باخته را به جنگ پیروز تبدیل کرد .او قهرمان است، شده و چرچیل یک جنگ کام ا ولی در همان انتخابات ۱9۴5بزرگترین شکست تاریخیاش را در انتخابات ال احساس قدرت میکند. میخورد . ...چرچیل بهعنوان قهرمان پیرو ِز جنگ کام ا احساس محبوبیت صددرصدی در داخل انگلستان میکند ...و بحثش این استکه باید بتوانیم این پروژه و مأموریت ملی را تمام کنیم و مأموریت ما با شکست کامل ژاپن به اتمام میرسد .در برابرش چه کسی میآید؟ اتلی میآید .از حزب رقیب .اتلی نه قهرمان است و نه هیچکدام از این حرفها را میزند .ولی شعار اتلی چیست؟ شعارش این است که من بهدنبال رفاه برای کسانی هستم که در جنگ آسیب دیدهاند و بار جنگ را به دوش کشیدهاند .دیگر نه دنبال قهرمانی است و نه دنبال اتمام مأموریت ملی .مسئلهاش این ۲میلیون سربازی استکه از جنگ برگشتهاند و خانوادههای آنها و محدودیتهایی که در این سالها داشتهاند و اینکه چطور آنان را دوباره به جامعه و اقتصاد و سیاست
بهمن احمدی امویی ۱۱7 کشور برگرداند .میگویند مسئلهی من رفاه اینها است و شعار دولت رفاه از آنجا وارد ادبیات اقتصاد سیاسی انگلستان میشود .میگوید رفاه برای سربازان میخواهم . ...این نکتهی بسیار مهمی است که آیا بعد از اتمام جنگ حکومت ما راجع به افرادی که در جریان جنگ فداکاری کردند ،شهید دادند و زحمات بسیار زیادی را متحمل شدند، اندیشهای کرده یا خیر؟ قاعدت ًا ممکن است این بحث را آقای هاشمی بهدلیل اینکه فرمانده جنگ بوده متوجه شده است که اینها وقتی برمیگردند اشتغال ندارند و گرفتاری دارند ،بهشکلی باید از آنها قدردانی کرد .لذا ،یک سری حرفهای پراکندهی اینجوری هم زده باشد. هیچکدام از آنها یک برنامهی متمرکز نبود .نه جایگاه اجتماعیشان را روشن میکرد و نه جایگاه سیاسیشان را .به همین خاطر هم هیچوقت افرادی که واقع ًا درگیر جنگ بودند ،راضی نبودند و همواره میگفتند ــ همچنان هم میگویند ــ ما جنگیدیم و کسان دیگری ثمره و سودش را بردند .هنوز هم ایران صحنهی این درگیری و تعارض است. یک عده میگویند هزینه را ما دادیم و یک عدهی دیگری سود آن را بردند .میخواهم بگویم آن حرفهایی که آقای هاشمی در نمازجمعه زده انعکاس بخشی از این مشکل بوده است .ولی فکر نمیکنم آقای هاشمی برای افرادی که از جنگ بازگشتهاند و در جنگ سهم داشتند و فداکاری کرده بودند ،برنامه و نقشهی روشنی داشت .ارزیابی من این است . ...یک چیزی در ذهن آقای هاشمی میآمد و در نمازجمعه هم میگفت که چه اشکالی دارد اینها بیایند و ثروتمند بشوند؟ آیا بد است؟ قرائتکلی را میگفته ،ولی اینکه آیا نقشهای برای این کار داشته ،من باور نمیکنم .دستکم با اطالعات و برداشتی که من از ایشان دارم اینطور به نظرم میرسد. ... حتم ًا از این فضایی که خلق میشود یک عده تالش میکنند بهرههایی ببرند و منافع خود را پی بگیرند .اما این دو بحث است :یکوقتی گفته میشود آقای هاشمی برای این کار و هدف برنامهریزی داشته و تعمد ًا آن را پیش میبرد و یک زمانی هم مطرح میشود که آقای هاشمی آمده و برای بعد از جنگ مسئولیت اقتصادی را به عهده گرفته و در این راه یک سری شرکتهای ورشکسته و یک سری نیروی ازجنگبرگشته و یک سری زیرساختهای متالشیشده مواجه شده و میخواهد برای آنها کاری بکند؛ لذا ،در هرکدام از این موارد یک سری اقداماتی میکند و فضاهایی ایجاد میشود و در این فضا افراد رقابت میکنند تا این فضاها را اشغال کنند .بله ،حتم ًا در کنار بازاریهای سنتی 72 نیروهای جدید تالش میکنند که یک بخشی از این فضا را به عهده بگیرند. ... .72بهمن احمدی امویی« ،بازار مرکانتیلیستهای وطنی:گفتوگو با عباس آخوندی» ،مشق فردا، شمارهی ،۴خرداد و تیر .۱399
۱۱8چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
وقتی از او پرسیدم که آیا خشونت موجود در عرصهی رقابت سیاسی جناحهای کشور که از دههی ۱37۰به این سو رفتهرفته سختتر و عریانتر شد را هم ناشی از همین رویکرد میداند ،گفت: بله! ولی هیچکدام اینها دلیل بر این نیست که بگوییم آقای هاشمی برنامهی روشنی به نفع یکی از این گروهها داشته است .من این را میدانم که فضا ایجاد کرده بود که در این فضا اتفاقاتی بیفتد .ولی برای من مسجل نیست که برنامهی روشنی به نفع یکی از این گروهها داشته است . ...یک عده میگویند ایشان دنبال این بوده که یک نوع طبقهی مدرن صنعتی ایجاد کند .همزمان متشکلکردن نیروهای نظامی در حوزهی اقتصادی را ایشان انجام داده است .این که با آن مغایرت دارد! وقتی از آقای هاشمی میپرسند چرا اینکار راکردی ،میگوید من میخواستم اسلحه را ازشان بگیرم و بیل به دستشان بدهم. بهعنوان نمادین میگوید . ...این که با آنیکی مغایرت دارد! برای همهی اینها میتوانید شاهد و مثال بیاورید .هم برای بازار سنتی میتوانید شاهد و مثال بیاورید و هم برای واردکردن نیروهای نظامی به اقتصاد و هم برای متشکلکردن نیروهای مدرن که یک طبقهی مدرن صنعتی تشکیل شود .من میگویم که آقای هاشمی اساس ًا برنامهی روشنی نداشته است و در حوزهی خصوصیسازی که به نظر من بحث تنها دفع شر بوده است. ... حداقل در سال ۱368سیستم بهدنبال دفع شر بوده و میخواسته از شر این بنگاههای پرهزینهی زیانده و تنبل و ناکارآمد راحت شود .در بقیهی حوزهها هم تالشی برای ایجاد فرصت و ظرفیت بوده است .ولی اینکه آن ظرفیت توسط چهکسانی اشغال شود، 73 اینطور به نظر میرسد هرکسی که مهارت بیشتری داشته آن را گرفته است.
سپاه پاسداران یکی از نقاط کلیدی این تفکر است .برخی بر این عقیدهاند که ساختار سپاه بهگونهای طراحی و برنامهریزی شده که بتواند تمام نقشهای اجتماعی ،سیاسی ،اقتصادی و فرهنگی را در جامعه ایفا کند ،بخشی بهصورت بالقوه و بخشی بالفعل ،تا اگر شرایط خاصی به وجود آمد بتواند نقش خود را در دفاع از انقالب بازی کند .یکی از این نقشها حضور فعال در عرصهی اقتصادی است .برای رسیدن به چنین جایگاهی مراحل متعددی را پشتسر گذاشته که برای بررسی این فرایند باید قدری تاریخ را ورق بزنیم و به گذشتههای دورتر برگردیم .سالهای اولیهی پیروزی انقالب. .73همان.
بهمن احمدی امویی ۱۱9
مرحلهی اول :شکلگیری و تأسیس سپاه از سال ۱358و پس از رویکارآمدن مردان جدیدی که سودای ایجاد تغییرات
بزرگ در ایران و خاورمیانه داشتند ،انقالب ایران نیاز به یک بازوی اجرایی برای
حفاظت و نگهداری در مرحلهی اول و فراهمآوردن امکاناتی برای گسترش پیام خود به خاورمیانه در گام بعدی داشت. بهجرئت میتوان گفت تمام نیروهای خوشفکر ،تحلیلگر و عالقهمند به سرنوشت انقالب ایران و کشور که برای خود جایگاهی در اپوزیسیون جمهوری اسالمی تازهتأسیس قائل نبودند بهسوی این نهاد جدید که حاال «سپاه پاسداران انقالب اسالمی» نام گرفته بود گرایش پیدا کردند. شروع جنگ بین ایران و عراق و طرح اهداف مذهبی و شعارهایی با خاستگاه اسالم شیعی که رهبران جمهوری اسالمی بهشدت بر آن پای میفشردند ،عالوه بر استراتژی نظامیکشور که شکست عراق را ازطریق استفاده از امواج انسانی پی گرفت ،سبب شد سپاه مردان جوان بیشتری با آرزوها و رؤیاهای بزرگ و انسانی را به درون ساختار و تشکیالت خود جذب کند .سپاه پاسداران در طول دوران جنگ و تا پایان آن در سال ۱367بهترین بهرهها را از این امواج انسانی برد و آنها را در ساختار سازمانی و تشکیالتی متعدد خود سازماندهی کرد. سپاه در کنار این سازماندهی گستردهی نیروهای انسانی ،با توجه به نفوذی که در سازمانها و ادارات و افکار عمومی داشت و همچنین اهمیت و موقعیتی که مقامات جمهوری اسالمی برای آن قائل بودند ،توانست بخش عمدهای از امکانات مادی و مالی کشور را که در حال جنگ بود جذب کند .استفاده از امکانات مالی کشور تا آنجا پیش رفت که در سال ۱366درآمد ارزی کشور بهواسطهی کاهش شدید قیمت نفت به اندکی بیش از 7میلیارد دالر میرسید ،سپاه توانست ۱میلیارد دالر آن را بهعنوان بودجهی وزارت سپاه از آن خود کند .این در حالی بود که سیل کمکهای مالی بازاریان و دیگر گروههای اجتماعی نیز بهسوی سپاه سرازیر بود. بسیاری از نیروهای سیاسی و تکنوکراتی که جمهوری اسالمی در چهار دههی عمر خود به جامعهی ایران معرفی کرد عمدت ًا از سپاه یا وابستگان به آن وارد عرصهی سیاسی و مدیریت اجرایی کشور شدند .این نیروها همان کسانی بودند
۱۲۰چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
که سپاه را در ابتدای تشکیل و تا سالهای اولیه تنها جایگاه و محلی میدانستند که در آن میتوانستند به انقالب و اهداف آن خدمت کنند. در این مرحله ،سپاه وظیفه و فلسفهی وجودی خود را دفاع از انقالب و در کنار آن صدور پیام انقالب اسالمی میدانست .یکی از مهمترین بحثهایی که در ردههای فرماندهی سپاه در آن سالها مطرح بود ضرورت عمل بهعنوان یک ارتش آزادیبخش و در اختیارگرفتن مدیریت سیاسی و اجرایی کشور در دست سپاه بهعنوان تنها نیروی وفادار و محرم به آرمانهای انقالب بود .در کنار گسترش واحدهای عملیاتی و نظامی سپاه ،واحد نهضتهای آزادیبخش ،واحد روابط بینالملل ،واحد اطالعات و امنیت آن نیز ایجاد و تقویت شد. با راهاندازی وزارت اطالعات در سال ،۱36۲تمامی تشکیالت حفاظتی و اطالعاتی سپاه به این وزارتخانهی تازهتأسیس منتقل شد .این انتقال بهرغم مخالفت تمامقد سپاه صورت گرفت که درنهایت با پادرمیانی آیتالله خمینی و رأی او به منفککردن بخش اطالعات کشور از سپاه و دراختیارگذاشتن امکاناتش به وزارت اطالعات خاتمه یافت .به نظر میرسد که این اتفاق نخستین اقدام و حرکت رهبران جمهوری اسالمی برای جلوگیری از افزایش روزافزون قدرت سپاه، کاهش حجم اختیارات و حیطهی گستردهی عمل آن بود .از این مرحله به بعد شاهد تصمیمات و اتفاقاتی هستیمکه درنهایت سپاه را به نهادی با شاکلهی صرف ًا نظامی محدود کرد. دومین اقدام عملی در این جهت جلوگیری از فعالیتهای خارج از کشور سپاه و محدودکردن آن تنها به یک نیروی نظامی بود .نیرویی که هم قادر به انجام عملیات کالسیک همچون ارتشهای دیگر کشورها باشد و هم بتواند عملیات غیرکالسیک و نامنظم را پیش ببرد .ازاینروست که تنها اقدام مهم و مؤثر سپاه در خارج از کشور را میتوان کمک به شکلگیری حزبالله لبنان در آن سالها دانست .راهاندازی حزبالله لبنان هم ازنظر ادبیات نظامی یک اقدام صرف ًا نظامی بود ،نه حضور در خارج از کشور. پس از سال ۱98۲که اسرائیل جنوب لبنان را به اشغال خود درآورد و نیروهای فلسطینی را مجبور به ترک جنوب لبنانکرد و حتی مراکز آنها را در بیروت بهطور
بهمن احمدی امویی ۱۲۱
کامل نابود کرد ،مقامات ارشد ایران ،بهویژه اکبر هاشمی رفسنجانی ،بر این اعتقاد بودند که باید سپاه را در لبنان فعالکرد .آنها برای این منظور معتقد بودند که باید چند لشکر سپاه را ازطریق سوریه وارد لبنان کرد .این اقدام در ادامهی مأموریت برونمرزی سپاه بود .سپاه پاسداران و فرماندهان آن نیز بهشدت از این ایده دفاع میکردند. اما آیتالله خمینی با مخالفت با این تفکر و اقدام ،پیشنهاد آموزش خود لبنانیها را داد که منجر به تشکیل حزبالله لبنان شد و نه حضور در خارج از کشور .در این زمینه سپاه فقط نقش آموزش ،کمک و تدارکات را بازی میکرد و عمدهی کار را خود لبنانیها بر عهده داشتند .تمام این فعالیتها و تالشها برای محدودکردن قدرت سپاه و پیامهایی که گاهوبیگاه از جانب سران کشور برای دورنگاهداشتن سپاهیان از دخالت در سیاست دیده میشد ،نشانههایی بود از نگرانیهایی که در فردای پس از جنگ در ذهن بعضی از مقامات جمهوری اسالمی مطرح بود. در میانهی دههی ۱36۰که صحبت از ادغام کمیتهها و پلیس شهری و ژاندارمری بود ،رئیس وقت کمیتهها ،آیتالله مهدوی کنی ،در دیداری با آیتالله خمینی به مسائلی اشارهکردکه بهوضوح اوج نگرانیاش را از آیندهی سپاه و نقشی که میتوانست بازی کند نشان میداد .او در خاطراتش مینویسد« :به آیتالله خمینیگفتم من مخالف ادغامکمیتهها هستم .ما به نیرویی نیاز داریمکه در مقابل سپاهیا ِن بازگشته از جنگ که میتوانند سوداهای بزرگتری در سر داشته باشند بایستد .این نیرو هم باید یک نیروی انقالبی و همین کمیتهها باشند .این نیرو میتواند نقش متعادلکننده را در آن فضا بازی کند». عالوه بر این ،دخالتهایی که سپاه در چگونگی تخصیص بودجههای نظامی و دفاعی کشور داشت ،مدیریت اجرایی و میانی را بهشدت نگران و عصبانیکرده بود .سپاهیان در کنار ارتشیها مرتب از دولت تقاضای بودجه و امکانات بیشتر میکردند .عمدهی تالش دولت معطوف به پاسخگویی به خواستههای آنها و هماهنگکردن تمام برنامهها و اهداف کالن اقتصادی کشور با برنامههای نظامیان بود .بودجهی بیشتر برای عملیات جدید که عمدت ًا به شکست میانجامید ،اما این شکستها نظامیان را برای دراختیارگرفتن امکانات مالی و غیرمالی ترغیب
۱۲۲چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
میکرد تا شاید در عملیات بعدی نتیجهای بگیرند .بدنه و مدیریت کالن اجرایی کشور بارها از این مداخلهها و زیادهخواهی بارها به شخص آیتالله خمینی شکایت کردند که نهایت ًا در سالهای آخر جنگ منجر به حضور تمامعیار دولت در جنگ شد و دولت خود تبدیل به ستاد فرماندهی جنگ شد. علیزاده طباطبایی ،که در آن زمان مدیرکل اجتماعی و رفاهی سازمان برنامهوبودجه بود ،وظیفهی تخصیص بودجه به نیروهای نظامی و امنیتی را بر عهده داشت و بهخوبی به یاد دارد که بودجههای زیادی با اعمال فشار فراوان به سپاه اختصاص مییافت ،ولی آنها بخش زیادی از این بودجه را خرج ساختوساز و توسعهی زیرساختها میکردند ،درحالیکه قرار بود آنها را 74 مستقیم ًا در جبهههای جنگ به کار ببرند. بااینهمه ،هرچه به سالهای پایانی جنگ نزدیک میشویم ،سپاه پاسداران به مأموریت خود در حیطهی نظامی محدود میشد و با دخالت آن در عرصههای اقتصادی ،سیاسی و فرهنگی مخالفت میشد .عمدهترین این مخالفتها ازجانب آیتالله خمینی بیان میشد .اوج مخالفتهای آیتالله خمینی با ورود سپاه به عرصهی سیاسی را میتوان در حکمی که او برای عبدالله نوری بهعنوان نمایندهی خود در سپاه صادر کرد ،دید .نزدیکان آیتالله خمینی و عبدالله نوری بر این باورند که این حکم محکمترین حکمی استکه آیتالله صادرکرده و هدفش نهتنها تثبیت نمایندهاش در سپاه بلکه تالش برای کورکردن تمام مجراهایی بود که نظامیان ازطریق آنها میتوانستند پا به عرصهی سیاست بگذارند .این حکم را آیتالله خمینی در اواخر سال ۱367صادرکرد .با خاطرهی تلخیکه او از چگونگی ادامهی جنگ و پایان آن داشت ،آیتالله خمینی تا روز درگذشت خود تمام تالشش را برای کنترل انگیزهی سپاهیان برای حضور در عرصهی سیاسی قرار داد. عبدالله نوری در مراسم معارفهی خود در نخستین روز ورودش بهعنوان نمایندهی بنیانگذار انقالب ،رفتاری از خود بروز داد که نزدیکانش آن را ناشی از توصیههای دوچندان آیتالله خمینی ،غیر از آنچه در نامهاش برای ازبینبردن هر نشانهای از عالقهمندی به حضور در سیاست توسط سپاهیان بود ،میدانستند. .74گفتوگوی شفاهی با محمود علیزاده طباطبایی.۱39۴ ،
بهمن احمدی امویی ۱۲3
محسن رضایی ،فرمانده سپاه ،در آن روز ضمن خیرمقدم به عبدالله نوری در یک سخنرانی طوالنی دربارهی تمامی حوزهی سیاسی-اقتصادی و فرهنگی کشور اظهارنظر کرد .عبدالله نوری که پس از او پشت تریبون رفت در نخستین جمالتی که بیان کرد ،گفت« :آقای محسن رضایی ،این سخنان شما بهمعنای دخالت در سیاست است و من آمدهام که جلو این کارها و رفتارها را بگیرم». جنگ در مرداد ۱367پایان یافت و رهبران جدید جمهوری اسالمی با سپاهیان بسیاریکه تجربهی هشت سال جنگ تمامعیار را پشتسر گذاشته بودند ،توان فنی و مهندسی باالیی داشتند و داعیههای بزرگی در سر داشتند مواجه شدند .حاال دیگر بزرگترین مخالف حضور سپاه در سیاست ،آیتالله خمینی ،و نفوذ معنویاش وجود نداشت .آنها سهم بیشتری از آنچه تاکنون برایشان نوشته شده بود طلب میکردند .به نظر میرسید که این غول عظیم و پرقدرت را بیش از این نمیتوانستند در شیشه نگه دارند .الزم بود راهکارهایی برای مهار انرژیشان و سرگرمکردنشان به اموری که در آن تجربه داشتند جسته شود.
مرحلهی دوم :گسترش سپاه در حوزهی اقتصادی سپا ِه بازگشته از جنگ تجربهی گرانقیمتی در زمینههای فعالیتهای عمرانی چون راهسازی ،پلسازی و ساختمانسازی کسب کرده بود و توانسته بود پروژههای
بزرگی را مدیریتکند .بزرگترین و عظیمترین امکانات فنی-مهندسی و راهسازی کشور را در اختیار داشت .بخشهاییکه دوران جنگ وظیفهی تدارکات و پشتیبانی را بر عهده داشتند اینک با ظرفیت باالیی روبهرو بودند که دیگر نمیتوانست خالی
بماند .الزم بود که از آنها و ظرفیتهایشان در جاهایی استفاده شود. با شروع ریاستجمهوری هاشمی رفسنجانی و رهبری آیتالله خامنهای، ضروری بود برای مهار سپاه پاسداران آن را وارد عرصهی اقتصادی کنند .شعار دولت جدید «سازندگی» بود .لزوم پاسخگویی به نیازهاییکه در دوران جنگ قادر به تأمین آنها نبودند ،خرابیهای گستردهای که از جنگ به جا مانده بود ،راهها، راهآهن و فرودگاههایی که تخریب شده بودند نیاز به بازسازی فوری داشتند و در حوزهی سدسازی و کشاورزی کشور بهشدت عقب افتاده بود.
۱۲۴چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
برای تحرکبخشیدن به اقداماتی جهت رونق دوبارهی اقتصادی و بازسازی زیرساختهای کشور ،سپاه با توجه به امکانات و تجربهاش میتوانست نقش تعیینکنندهای ایفا کند ،بهویژه که نیروهای انسانی زیادی هم در زیرمجموعهاش وجود داشت که قابلیتهای فراوانی هم داشتند .به همین منظور ،تالشهای زیادی صورت گرفت تا از امکانات و توانمندیهای فنی و تکنولوژی و تجهیزات سپاه در زمینهی سازندگی و پروژههای فنی و مهندسی استفاده شود ،اما به نظر میرسید که برای استفاده از آنها در خارج از ساختار سپاه دچار مشکل شدند. مسعود روغنی زنجانی میگوید: در سفری به سنگال به آقای هاشمی رفسنجانی گفتم حاال که سپاهیها نمیپذیرند که ما از امکانات آنها در پروژههای اقتصادی استفاده کنیم ،پس بهتر است خودشان را وارد این پروژهها کنیم و به این شکل از توان آنها در پیشبرد اهداف کشور استفاده کنیم. او این گفتوگو را زمینهساز ورود سپاهیان به فعالیتهای کالن اقتصادی میداند که با 75 پروژهی سد کرخه در شمال خوزستان عملیاتی شد.
هرچند به نظر میرسد که در این مرحله توافق اصولی میان رهبران جمهوری اسالمی درخصوص چگونگی واردشدن سپاه به عرصهی اقتصادی وجود داشت ،کمتر کسی به پیامدهای آن توجهی نشان میداد .اگر تردیدی هم وجود داشت ،این هشدارها جدی گرفته نشد ،پیامدهایی که در سالهای بعد خود را نشان داد. ازسویدیگر ،اقتصاد سیاسی جمهوری اسالمی ایجاب میکرد که در دوران جدید کشور یک بخش خصوصی فعال اما معتقد به نظام در درون خودش داشته باشد و الزم بود که آن را بسازند .وظیفهی این بخش خصوصی سکانداری ارتباط با جهان خارج و فضای کسبوکار بینالمللی و تجارت جهانی بود ،فضایی که جمهوری اسالمی بهتازگی دروازههای خود را به روی آن باز کرده بود .در این زمینه نیز نیروهای سپاه پاسداران که از معتقدترین افراد به جمهوری اسالمی بودند میتوانستند کارساز باشند .طی سالهای پس از جنگ بهتدریج سپاهیانی که از بدنهی اصلی خارج شده بودند ،وارد عرصهی بخش .75گفتوگوی شفاهی با مسعود روغنی زنجانی.۱398 ،
بهمن احمدی امویی ۱۲5
خصوصی اقتصاد ایران شدند و با استفاده از رانت ،روابط خاص و تجربهی کاری کسبکرده پیشرفتهایی هم به دست آوردند. اما این همهی سهم سپاه نبود .این نمیتوانست آنها را راضی کند و آرام نگه دارد .قرارگاه سازندگی سپاه که به نام خاتماالنبیا شهرت یافته بود دستاندرکار به واقعیت بدل کردن رؤیاهای مقامات سیاسی و تکنوکراتهای پایتختنشین در گوشهوکنار کشور بود .بهپایانبردن پروژههای سدسازی کشور ،ازجمله سد کرخه ،را سپاهیان به نام خود ثبت کردند. بهموازات افزایش اختالف درخصوص چگونگی ادارهی کشور در سطوح باالی نظام ،توان اقتصادی سپاه با سرعت زیادی در سطح و عمق پیش رفت. بخش عمدهای از حضور اقتصادی و کسب امکانات بیشتر را باید با توجه به این اختالف تحلیل و بررسی کرد. اکنون سپاه در حوزهی اقتصادی کشور بزرگترین نهاد فعال شناخته میشد .مؤسسات مالی و اعتباری بزرگی با شعبههای فراوان در سراسر کشور توان مالی آن را بهشدت تقویت میکردند .این مؤسسهها بعدها زمینهی پیدایش چهار بانک را در نیمهی دوم دههی ۱38۰برای سپاه فراهم آوردند؛ انصار و پاسارگاد از آن جملهاند .برندهی دستاول تمام مناقصههای کشور در حوزهی نفت و گاز و انرژی ،سدسازی ،راهآهن ،معادن و صنایع سبک و سنگین ،ازطریق مؤسسات مالی و شرکتهای سرمایهگذاری خود توانست بعدها بخش زیادی از سهام شرکتهای مخابرات و فوالد را در اختیار بگیرد و سرمایهگذاری و فعالیت در صنایع باالدستی و پاییندستی نفت ،گاز و پتروشیمی را پیش ببرد. بسیار طبیعی بود که یک مرکز اقتصادی به همان میزان که توان تأثیرگذاری اقتصادیاش افزایش مییابد ،خواهان مشارکت بیشتر در تصمیمگیری و تصمیمسازی سیاسی شود. انتخابات مجلس پنجم را شاید بتوان نخستین اقدام منظم برای تحرک بیشتر و سرعتگرفتن این حضور سیاسی دانست که حاال از پشتوانهی گستردهی اقتصادی هم برخوردار بود.
۱۲6چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
مرحلهی سوم :سپاه و سیاستورزی با اعالم موجودیت حزب کارگزاران سازندگی در آستانهی انتخابات مجلس پنجم
در سال ۱375و پیروزی قاطع نمایندگان آن در دور اول انتخابات بهویژه در تهران ،تالش برای استفاده از توان و امکانات سپاه برای حضور گستردهتر در سیاست افزایش یافت .این تالشها سرانجام در مرحلهی دوم انتخابات نتیجهای
را رقم زد که میزان تأثیرگذاری سپاه و استفاده از تشکیالت و سازماندهی و امکاناتش را به نمایش میگذارد.
در این دوره محسن رضایی با تغییر موضع به اردوی مخالفان هاشمی رفسنجانی پیوست .رضایی در فاصلهی مرحلهی اول و دوم انتخابات مجلس پنجم آشکارا در یک سخنرانی اعالمکردکه لیبرالها با حمایت آمریکاییها بهدنبال گرفتن مجلس پنجم هستند و دوستداران انقالب باید مانع آن شوند. حسین مرعشی ،رئیسدفتر رئیسجمهور وقت ،هاشمی رفسنجانی ،بهخوبی به یاد میآورد وقتی خبر این سخنرانی محسن رضایی را،که نشانهی تغییر مواضع او بود ،به هاشمی رفسنجانی دادند ،هاشمی پس از مدتی سکوت و خیرهشدن 76 گفت که فکرش را میکردم که رضایی چنین کاری بکند. سخنرانی محسن رضایی دو مخاطب داشت :هاشمی رفسنجانی و اطرافیانش که در حزب کارگزاران سازندگی جمع شده بودند و نمایندگان پیروز در انتخابات مرحلهی اول ازیکسو ،و سپاهیانی که او با نام دوستداران انقالب از آنها یاد کرده بود .درواقع او بهصورت غیررسمی به نیروهای تحت امرش دستور داد که وارد سیاست شوند و نقش کارساز و تعیینکنندهای بر عهده بگیرند. در مرحلهی اول انتخابات ،فائزه هاشمی ،دختر رئیسجمهور ،نفر اول تهران بود ،هرچند با تدابیری و باطلکردن آرای چند صندوق نفر دوم شد .میدان سیاست ایران از این لحظه به بعد با یک عامل جدید روبهرو شد و آن حضور بارز سپاه در اقتصاد سیاسی ایران بود .در انتخابات ریاستجمهوری دوم خرداد ۱376نیز حضور سپاه پررنگتر از پیش شد .بخشی از نیروهای سپاه با گرایش .76گفتوگوی شفاهی با حسین مرعشی.۱39۱ ،
بهمن احمدی امویی ۱۲7
به ناطق نوری بهصورت تمامعیار وارد عمل شدند ،اما در انتخابات دوم خرداد ۱376بازی را به آقای خاتمی و اطرافیانش واگذار کردند. سپاه با استفاده از بسیج میتوانست در تمام مدارس ،آموزشگاهها ،ادارات، مؤسسات دولتی و شبهدولتی و حتی بخش خصوصی و دانشگاهها حضور فعال و گسترده داشته باشد .دفاتر بسیج میتوانست پل ارتباطی سپاه با بدنهی فعال و پایگاه اجتماعیاش باشد .سپاه حاال تبدیل شده بود به دولتی در دولت اصلی؛ اگرچه در سالهای بعد دولت اصلی و علنی شد و ابایی هم از بیان آن نداشت. از این مرحله استکه یک حزب پادگانی وارد عرصهی سیاست ایران میشود، حزبی با بازوهای متعدد اقتصادی ،نظامی ،حمایت رسانهای و قضایی که در سراسر کشور شعباتی داشت و بودجهی نامحدودی هم در اختیار داشت. اتفاق «قتلهای زنجیرهای» و کشتن نویسندگان و دگراندیشان توسط برخی از نیروهای وزارت اطالعات شرایطی را پیش آورد که پس از مدتی این حزب پادگانی
یک بازوی اطالعاتی-امنیتی نیز برای خود ایجاد کند .آیتالله خامنهای و سپاه
وزارت اطالعات و توان اطالعاتی آن را از دست داده بودند و نمیتوانستند بر روی
ت دولت اصالحات حساب کنند .الزم بود که همان بدنهی وزارت اطالعا ِ اطالعاتیکه در ابتدای انقالب در سپاه تشکیل شده بود و در زمان راهاندازی وزارت اطالعات از او گرفته بودند دوباره بازسازی و احیا شود ،اما حاال با نیروهاییکه از
وزارت اطالعات جدا شده بودند .نخستین ثمرهی ایجاد بخش اطالعاتی در سپاه را باید دستگیری فعاالن ملیمذهبی و اعضای نهضت آزادی در سال -۱379
۱38۰دانست .وزارت اطالعات دولت اصالحات و وزیر اطالعات ،یونسی، اعتقادی به براندازبودن آنها نداشتند و این موضوع را پس از دستگیری آنها در
مصاحبهای اعالمکردند و لزوم به برخورد هم نمیدیدند .ازنظر آنها ،همینکه تحت کنترل و نظارت هستند کفایت میکرد .اما سپاه ،به پیروی از رهبری ،بر این باور
بود که آنها برانداز هستند و باید دستگیر شوند .دستگیری آنها پس از این اختالفنظر با راهاندازی اطالعات موازی آغاز شد و به دانشجویان و روزنامهنگاران
نیز تسری پیدا کرد و تعداد زیادی از آنها توسط سپاه دستگیر و احضار شدند و مورد فشار قرار گرفتند .بهموازات آن ،کار فشردهی اطالعاتی بر روی اصالحطلبان
۱۲8چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
درون دولت و مجلس آغاز شد .دستگیری عباس عبدی ،قاضیان و بهروز گرانپایه و دادگاهیکردن تعدادی از نمایندگان مجلس از نخستین اقدامات آنها برای تمرکز اطالعاتی بر روی اصالحطلبان ارزیابی میشود .دولت اصالحات و نمایندگان
مجلس ششم از هر سو تحت فشار و کنترل بودند و سنگرهای فتحشده ،یکی پس از دیگری ،پس گرفته میشدند .دوران پاتک سپاه شروع شده بود .حاال آنها دیگر
لزومی بر صبرکردن نداشتند .همهی عوامل و امکانات را در اختیار داشتند برایاینکه
نیروهای خود را در دولت بنشانند.
مرحلهی چهارم :سپاه و دولتسازی انتخابات مجلس هفتم و حوادث و حاشیههای آن نخستین پروژهی تمامعیاری بود که به سپاه واگذار شد و باید از آن سربلند بیرون میآمد .این پروژه میتوانست
محک خوبی برای سپاهیان تازهوارد به میدان سیاست و آیتالله خامنهای باشد
که سرنخ آنها را در اختیار داشت و به بازی گرفته بودشان. رد صالحیت بیش از ۲هزار نفر توسط سپاه،که اطالعات موازی آن را مدیریت میکرد ،اولینگام در این راه بود .هدفگذاری صورتگرفته در این مرحله مهندسی انتخابات و مدیریتکردن شورای نگهبان بود .نتیجهی انتخابات مجلس هفتم برای مدیران آن پروژه بسیار راضیکننده بود .آنها توانسته بودند در طی چهارپنج سال در عرصهی سیاست با کسانی که بیش از بیست سال تجربهی سیاسی داشتند دستوپنجه نرم کنند و موفق و راضیکننده از آن میدان بیرون بیایند .آیندهی درخشانی در انتظار آنها بود و گامهای بعدی را باید بلندتر و استوارتر برمیداشتند. جامعهی ایران با یک حزب مدرن مواجه شده بودکه هر کاری از آن برمیآمد. این حزب در سراسر کشور پادگان و پایگاههای بسیج ،نیروی سرکوب شهری و سازمانهای فرهنگی متعدد خود را زیرمجموعهی آنها به وجود آورده بود و روزنامه و خبرگزاری خاص خود را داشت .عالوه بر آن ،از یک مرکز اطالعاتی- امنیتی قوی و بانفوذ برخوردار بودکه میتوانست رفتار و سخنان هر شهروند ایرانی را بشنود و برای آنها پروندهسازی کند .تعداد زیادی نماینده را در مجلس هفتم دستچین و برخی از آنها را وامدار خود کرده بود.
بهمن احمدی امویی ۱۲9
در کمتر از شانزده سال رؤیای سپاهیان برای ورود به سیاست جامهی عمل به خود پوشید .به نظر میرسید گامهای برداشتهشده فراتر از انتظارات و خواست آنها بود .باوجوداین ،راه طوالنیتری نیز در پیش رو داشتند. تجربهی انتخابات مجلس هفتم و مدیریت پروژهای به این سنگینی و ایجاد هماهنگی بین نهادهای رسمی و غیررسمی برای حصول نتیجهی دلخواه پیشزمینههایی بود برای میدان بزرگتر انتخابات ریاستجمهوری سال .۱38۴ سازمان بسیج بهعنوان بازوی حضور سپاه در شهرها و روستاها در باالترین حد خود تقویت و سازماندهی شده بود .در بسیاری از روستاها و شهرهای کوچک کشور بسیج تنها نهاد و مرجع کارهای مردم بود .امتیازات حکومتی و دولتی زندگی شهری و روستایی ازطریق بسیج ارائه میشد و خدمات فرهنگی متعددی ارائه میداد .عضویت دانشآموزان و دانشجویان در این نهاد برای گرفتن مجموعهای از امتیازات و حقوق ویژه و معافیتها موقعیت بسیج را در میان قشرهایی از مردم تقویت کرده بود و اینهمه یعنی گسترش سپاه. آنها قادر بودند که در انتخابات ریاستجمهوری سال ۱38۴بیش از 5میلیون رأی برای فرد گمنام و ناشناختهای به نام محمود احمدینژاد بسازند. بیش از 9۰درصد این آرا واقعی بود و بدون کوچکترین تقلبی به صندوقها ریخته شده بود .در واقع ،سازمان رأی حزب پادگانی سپاه میتوانست تا این میزان رأی تولید کند .این سازمان بعدها توان و قدرت رأیسازی خود را در انتخابات مجلس هشتم دوباره تجربه کرد. در بحبوحهی رقابتهای انتخاباتی ریاستجمهوری سال ۱388هاشمی رفسنجانی گروهی را برای چانهزنی با فرماندهان سپاه و شنیدن حرفهایشان تعیینکرد .هدف این بودکه سپاهیان را بهسوی خود جذبکنند .او هم از اهمیت ساختار سازمانی و تشکیالتی حزب سپاه خبر داشت و آخرین تالشهای خود را برای نزدیکی به آنها به کار میبست .ازطرف فرماندهان سپاه سردار شوشتری که بعدها در بمبگذاریگروه ریگی در سیستان و بلوچستانکشته شد با تیم هاشمی رفسنجانی وارد مذاکره شد .حسین مرعشی ،رئیسدفتر هاشمی رفسنجانی و از نزدیکان سببی وی که در این مذاکرات حضور داشت ،میگوید سردار شوشتری
۱3۰چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
در پاسخ به تقاضای هاشمی برای حمایت سپاه از او پرسید آقای هاشمی رفسنجانی در ازای این حمایت و همراهی چهچیزی به ما خواهد داد؟ ما دیگر حاضر نیستیم با پروژههای کوچکی چون سد کرخه سرگرم شویم. محتوای این مذاکره نشان میداد که سپاهیان سهمی از دولت میخواهند و هرکس که حاضر باشد سهم بیشتری از دولت آینده را به آنها بدهد مورد حمایت آنها خواهد بود .با رویکارآمدن احمدینژاد حاال سپاه اعضای خودش را در دولت داشت ،وزرای کشور ،بازرگانی ،نفت ،نیرو ،در کنار همراهی وزارت اطالعات و پراکندن نیروهایش در ردههای معاونتها و مدیریتهای میانی وزارتخانههای دیگر .ازاینبهبعد چرخهی تولید قدرت ،ثروت و سیاست حزب پادگانی سپاه را بهشدت تقویت میکند .در این دوره بیشترین حجم قراردادهای اقتصادی با سپاه و قرارگاه خاتماالنبیا منعقد میشود و عمدهی واگذاریهایی که دولت تحتعنوان اصل ۴۴و خصوصیسازی ازطریق بورس انجام میدهد توسط صندوقهای مالی ،مؤسسات اعتباری و بانکهای وابسته به سپاه خریداری میشود. انتخابات ریاستجمهوری سال ۱388آشکارترین پروژهی ملی ،سیاسی و گستردهای بودکه سپاه آن را مدیریتکرد .سپاه در این مرحله از مهندسی انتخابات یک گام جلوتر رفت و عالوه بر مهندسی انتخابات بهدنبال نتیجهسازی انتخابات ی هم بود .به همین دلیل است که عالوه بر حداکثر استفاده از توان رأیساز ِ مجموعههای زیرنظر خود ،درعینحال اقدام به کودتای انتخاباتی میکند که نتیجهی نهایی را به سود خود رقم بزند .در واقع ،حزب پادگانی سپاه ازطریق نهادهای قانونی سازوکار آرا وارد دولت شد و ضربهی آخر را با استفاده از بازوی نظامی و اطالعاتی-امنیتی خود وارد کرد و با کودتا انتخابات سال ۱388را به نام خود رقم زد. سرکوبهای پس از آن کودتا و حمالت گستردهی رسانهای علیه مردم، اصالحطلبان و جنبش سبز ،همه توسط حزب پادگانی سپاه که در دولت نهم احمدینژاد سهم مهمی دارد انجام میشد .به نظر میرسد سپاه در حال تکمیل مرحلهی چهارم خود است و آماده میشود با دردستگرفتنکامل قدرت و انتخاب
بهمن احمدی امویی ۱3۱
فردی از میان خود بهعنوان رئیسجمهور مرحلهی دولتسازی را تکمیل و خود را برای ورود به مرحلهی بعد آمادهکند .اما پیش از واردشدن به این مرحله باید اقداماتی را برای تکمیل پروژهی دولتسازی خود پی بگیرد .مبارزه با جریان انحرافی و نابودی افراد و جریانی که خود به وجود آوردند در دستورکار سپاه قرار دارد .آنها در چند سال اخیر در پی پروژهی حذف مخالفین بالقوه و بالفعل آیتالله خامنهای سهمخواهیهایی کرده بودند و به نظر میرسد که در حال ایجاد جای پایی برای خود در قدرت باشند .حاال حزب پادگانی سپاه برای رسیدن به قلهی روند پروژهی دولتسازی که در پیش گرفته است باید آنهایی را زیر پا بگذارد که در چند سال اخیر راه رسیدن به دولت را برای سپاهیان هموار کرده بودند. آنها برای احمدینژاد نقشی بیش از کاتالیزور قائل نبودند .او وظیفهاش این بود که سریعتر قدرت سیاسی در ایران را یکدست سازد و بسیاری از مخالفان بالقوه و بالفعل آیتالله خامنهای و سپاهیان را حذف کند و جنبشهای جوانان، دانشجویان ،زنان وکارگران ایران را لگدمالکند و همهی آنهایی راکه میتوانستند ادعایی داشته باشند از گردونهی رقابت حذفکند .اتفاقات پیشبینینشدهای مانع اجرای سیاست یکدستسازی سیاسی و ایدئولوژیک مورد نظرشان شد ،اما احمدینژاد به این نقش راضی نبود و دنبال سهمی از قدرت بود .اختالفات دوباره تشدید شد و تا دوازده سال بعد از جنبش سبز و با رویکارآمدن ابراهیم رئیسی ال دستچینشده بهصورت بهعنوان رئیسجمهور و مجلس دوازدهم کام ا برنامهریزیشده و با سرعت دوباره این سیاست را در پیش گرفتند ،با این تفاوت که حوزههای فرهنگی و اجتماعی را هم عالوه بر سیاست و اقتصاد بهسوی خالصسازی میبرند .ضمن اینکه نامالیمات و عدمموفقیتهای گذشته نیز کولهباری از تجربه را برای آنها به ارمغان آورده است.
مرحلهی پنجم :سپاه و رهبرسازی مهمترین و محتملترین فردی که احتمال جانشینشدنش در غیاب آیتالله خامنهای میرفت علیاکبر هاشمی رفسنجانی بود .کنارگذاشتن تدریجی وی از تمام مراجع قدرت پروژهای بود که آیتالله خامنهای از همان سال ۱368که به
۱3۲چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
رهبری انتخاب شد بسیار زیرکانه و با صبر و حوصله پی گرفت .هاشمی در
مواقعی نقش یک حامی بزرگ را برای آیتالله خامنهای بازی کرده بود؛ آیتالله
خامنهای حتی رهبرشدنش را به او مدیون بود .اما دنیای سیاست و قدرت چنین
روابطی را برنمیتابد. پروژهی حذف هاشمی رفسنجانی را شاید بتوان بزرگترین ،قدیمیترین و سختترین اقدام حزب سپاه و آیتالله خامنهای ارزیابی کرد ،روندی که به مرگ مشکوک او در دیماه سال ۱395منجر شد. چنین به نظر میرسد که هماکنون در عرصهی سیاست و قدرت ایران تنها آیتالله خامنهای و حزب پادگانی سپاه قامت برافراشتهای دارند ،دو پیکرهای که تاکنون همچون یک تن واحد عملکردهاند .اما عوامل و شواهد و شرایط متعددی وجود دارد که تحلیل و بررسی آنها نشان میدهد در آیندهای نزدیک این تن واحد دوشقه خواهد شد و آیتالله خامنهای در یک بازی جدید قدرت ،که عالقهی زیادی هم به آن دارد ،سرانجام چارهای جز پذیرش عمل در زمین بازی حزب سپاه و تندادن به خواستههای آنها نخواهد داشت. البته نتیجهی نهایی فرایند رهبرسازی سپاه که از مدتی پیش آغاز شده میتواند پس از مرگ آیتالله خامنهای و انتخاب و دستچینکردن یک رهبر توسط سپاهیان ساخته شود و رقم بخورد یا اینکه بهواسطهی یک کودتا ،که ناشی از شرایط خاص داخلی و بینالمللی است ،آن را پیش از مرگ آیتالله خامنهای انجام دهند .اما تحلیل ویژگیهای شخصیتی آیتالله خامنهای در اینجا نقش بسیار مهمی بازی میکند: وی که در پیش از انقالب و تا چند سال اول پس از انقالب بهعنوان یک روحانی روشنفکر متمایل به اسالم انقالبی و پیشرو و نزدیک به شریعتی و محفل شاعران و روشنفکران غیرمذهبی بود بهتدریج به محافظهکارترین و متحجرترین گرایش و برداشتهای اسالمی درون حلقهی قدرت جمهوری اسالمی متمایل شد .شاید نخستین جرقههای این گرایش را زمانی که وی نمایندهی شورای انقالب در وزارت دفاع بود باید جست. رئیسدفتر وی ،سرهنگ سلیمی ،از نیروهای مؤثر و شاخص انجمن حجتیه بود. اگرچه آیتالله خامنهای هنوز با پوشیدن لباسهای خاص روحانیان روشنفکر و
بهمن احمدی امویی ۱33
سنتشکنی چون بهشتی ،صدر و خاتمی بر فاصلهگذاریهای خود با روحانیان سنتی اصرار میورزید ،پیپ میکشید ،موسیقی گوش میداد ،رمان میخواند ،برخالف هممسلکان خود که نعلین به پا داشتند کفش میپوشید و در محافل شاعران حضور پیدا میکرد ،بهتدریج خود را بهطورکامل به حجتیهایها نزدیککرد. سرهنگ سلیمی بعدها وزیر دفاع جمهوری اسالمی شد .یکی دیگر از نیروهای حجتیه که او هم سرهنگ نیروی زمینی ارتش بود و رابطهی بسیار حسنهای با آیتالله خامنهای داشت سرهنگ صیاد شیرازی بود .شواهد نشان میدهد بهدلیل نزدیکی آیتالله خامنهای به آنها ،تعداد زیادی از افراد وابسته به جریان انجمن حجتیه در مشاغل مهمی در ارکان جمهوری اسالمی نفوذ کردهاند. مهندس جواد مادرشاهی ،دیگر فرد برجستهی حجتیه در این زمان ،مشاور امنیتی آقای خامنهای در پست ریاستجمهوری بود .یکی از مهمترین ویژگیهای ال تشکیالتی است. آیتالله خامنهای این است که فردی کام ا درحالحاضر مهمترین و پرنفوذترین اطرافیان آیتالله خامنهای گروهی از فرماندهان ارشد و نیروهای اطالعاتی-امنیتی سپاه هستند ،افرادی که او غیر از آنها کسی را خودی نمیداند و مهمترین تکیهگاه قدرت خود را بر آنها استوار کرده است. در سالهای گذشته آنها بهشدت غرق در افتخار ،از مزایا و امکانات و تشکیالتی برخوردار شدهاند که امرا و فرماندهان ارتش شاهنشاهی هرگز در خواب هم نمیدیدند .آیتالله خامنهای به برکت توان اقتصادی فزایندهای که ازطریق بنیاد مستضعفان و بانک و مؤسسات مالی وابسته به آن ،آستان قدس رضوی و ستاد اجرایی فرمان امام برایش فراهم شده با بذل و بخشش فراوان و مدیریت سازمانیافته و تشکیالتی خود سپاهیان را از سپاهی نزدیک به هاشمی رفسنجانی و با گرایشهای عمدت ًا اصالحطلبانه تبدیل به یک حزب تمامعیار سیاسی با قدرت منحصربهفرد اقتصادی ،امنیتی و فرهنگی و سیاسی کرده است.
برنامهی سوم؛ آغاز دوبارهی خصوصیسازی در دولت سید محمد خاتمی که از مرداد سال ۱376روی کار آمد ،برنامهی سوم نوشته و از سال ۱379به اجرا گذاشته شد ،تنها برنامهای که تقریب ًا همهی
جناحهای سیاسی و گروهها بر جامعبودن و اجرای خوب آن تأکید میکنند و نویسندگانش هم به آن میبالند ،اگرچه خودشان آن را اجرا نکردند .در این برنامه برای نخستین مرتبه از واژهی خصوصیسازی استفاده شد و سازمانی را برای
پیشبرد اهداف آن به نام سازمان خصوصیسازی پیشبینی کرده بود:
مادهی -۲بهمنظور کاهش تصدیها و تقویت اعمال حاکمیت و نظارت دولت و فراهمنمودن زمینهی توسعهی مشارکت مؤثر مردم ،بخش خصوصی و بخش تعاونی در ادارهی امور ،تبیین دقیق وظایف واحدهای ملی و استانی در برنامهریزی و اجرا و فراهمنمودن زمینهی تحقق مطلوب اهداف برنامهی سوم ،دولت موظف است در طول سال اول برنامهی اصالحات ساختاری الزم را با رعایت موارد زیر در تشکیالت دولت به عمل آورد: الف -رعایت اصل ارتباط ،پیوستگی ،همبستگی و تجانس وظایف؛ ب -تجمیع فرایند انجام هر فعالیت در سازمان واحد و هدفگرا نمودن فعالیتها؛ ج -حذف واحدها و سازمانهای غیرضرور و حذف وظایف موازی و مشترک دستگاهها؛
۱36چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ د -رعایت اصل عدم تمرکز در توزیع وظایف ملی و استانی و محدودنمودن وظایف و مأموریتهای واحدهای ملی و ستادی به جنبههای اعمال حاکمیت ،سیاستگذاری، برنامهریزی کالن و هدایت و نظارت واگذاری امور اجرایی به واحدهای استانی؛ ه -عدمگسترش تشکیالت دولت با تأکید بر کوچکسازی دولت از سطوح پایین هرم تشکیالت ،ازطریق تجمیع کلیهی فعالیتهای مربوط به یک وزارتخانه (بهجز شرکتهای مستقل) در سازمان استانی واحد. براساس این ضوابط باید ترتیبی اتخاذ شود که: -۱امور انرژی، -۲امور کشاورزی ،دام ،توسعه و عمران روستایی و -3امور صنعت و معدن در سه وزارتخانه تجمیع شود. دولت موظف است بهمنظور تحقق این ماده ،عناوین وزارتخانهها و سازمانهای مستقل را همراه با حدود مأموریتها و اختیارات هریک از آنها و تبیین اعمال حاکمیت و اعمال تصدی در حیطهی فعالیت هر دستگاه و نحوهی تحقق آنها همراه با پیشبینی زمانبندی مناسب برای تحقق آن در طول سال اول برنامهی سوم تنظیم و ظرف یک ماه اقدامات قانونی الزم معمول شود. مادهی -۴بهمنظور ساماندهی و استفادهی مطلوب از امکانات شرکتهای دولتی و افزایش بازدهی و بهرهوری و ادارهی مطلوب شرکتهایی که ضروری است در بخش دولتی باقی بمانند و نیز فراهمکردن زمینهی واگذاری شرکتهایی که ادامهی فعالیت آنها در بخش دولتی غیرضروری است به بخش غیردولتی ،به دولت اجازه داده میشود نسبت به واگذاری ،انحالل ،ادغام و تجدید سازمان شرکتهای دولتی ،اصالح و تصویب اساسنامهی شرکتها ،تصویب آییننامههای مالی و معامالتی ،تصویب آییننامههای استخدامی و بیمه ،با رعایت مقررات و قوانین مربوط و جابهجایی و انتقال وظایف ،نیروی انسانی ،سهام و داراییهای شرکتهای دولتی و شرکتهای وابسته به آنها اقدام کند.
بااینهمه ،در روند واگذاریها اتفاق خاصی روی نداد و شتابی که مدنظر مسئوالن بود و پیشبینی میشد شکل نگرفت .در دورهی هشتسالهی دولت اصالحات جمع ًا ۲هزار و 5۱5میلیارد تومان از سهام شرکتهای دولتی ازطریق خصوصیسازی واگذار شد که کمتر از ۰٫5درصد آن ازطریق مذاکره و بیش از 99٫5درصد نیز ازطریق بورس و مزایده واگذار شد .برایناساس ،یکی از اتفاقات
بهمن احمدی امویی ۱37
مثبت این دوره ،توقف واگذاری بهصورت مذاکرهای است .بررسی آماری نشان میدهد دولت اصالحات در مقایسه با دولت قبل و بعد از خود مقاومت بیشتری در مقابل خصوصیسازی نشان داده است ،بهطوریکه در سال ۱38۰میزان واگذاریها حتی به ۲۱میلیارد تومان رسید که در مقایسه با آمار سالهای قبل، بهنوعی توقف خصوصیسازی بود .اما در دو سال پایانی دولت خاتمی ،یعنی سالهای ۱38۲و ۱383بهترتیب 983و 6۴9میلیارد از سهام شرکتهای دولتی واگذار شد که این میزان (جمع دو سال) حدود 65درصد از کل ارزش خصوصیسازی در دورهی هشتسالهی دولت خاتمی است.
۱38چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
همانطور که از اعداد جدول باال مشاهده میشود ،روند واگذاریها و خصوصیسازی بهیکباره از سال ۱38۴به بعد شتاب چشمگیری گرفته است. این شتاب و افزایش حجم باالی واگذاریها تنها به یک عامل بازمیگردد و آن نیز مربوط به اتفاقاتی است که در اردیبهشت ۱38۴درخصوص اصل ۴۴قانون اساسی روی داد.
بهمن احمدی امویی ۱39
با توجه به جدول باال ،به نظر میرسد که در سه سال پایانی دههی ۱37۰که با سالهای ابتدایی برنامهی سوم توسعه همراه بوده ،درمجموع خصوصیسازی رشد قابلتوجهی داشته است .در حدود 58درصد از کل واگذاریهای سهام در طول این دوره گزارش شد .ضمن اینکه در این دهه روش واگذاری سهام ازطریق بورس مرتب روبهافزایش بوده که در سه سال پایانی این دهه که مصادف با دولت اول سید محمد خاتمی است ،این رشد مشهود و بارز نشان داده میشود، بهطوریکه درمجموع بیش از 9۰درصد واگذاریها ازاینطریق بوده و درمقابل روشهای سلیقهای و فسادانگی ِز مذاکره به صفر کاهش یافته است. از سال ۱38۰و بهموجب مادهی ۱5قانون برنامهی سوم توسعه که در سال ۱379مصوب شده بود ،با تغییر اساسنامهی سازمان مالی گسترش مالکیت واحدهای تولیدی سابق ،سازمان خصوصیسازی ایران تأسیس شد .اساسنامهی این سازمان در تاریخ ۲9فروردین ۱38۰به توصیهی هیئتوزیران رسید و پس از تأیید شورای نگهبان در ۱6اردیبهشت همان سال روند خصوصیسازی سرعت بیشتری گرفت .تا پیش از آن روند خصوصیسازی با تأیید دولت به وزارتخانههای مربوط آن بنگاه ارجاع داده میشد .با تأسیس سازمان
۱۴۰چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
خصوصیسازی این روند متولی متمرکزی پیدا کرد .اتفاق دیگری که سبب گسترش خصوصیسازیها شد در اول خرداد ۱38۴روی داد .سیاستهایکلی اصل ۴۴قانون اساسی بهوسیلهی رهبری ابالغ شد و تصویب نهایی قانون اصالح موادی از قانون برنامهی چهارم توسعه و اجرای سیاستهای کلی اصل ۴۴قانون اساسی نیز در ۲5خرداد سال ۱387تصویب شد .درواقع ،در این دهه با فراهمشدن بسترهای قانونی و زیرساختهای الزم و جلب حمایتهای سیاسی، حکومتی و مردمی در سطوح مختلف ،واگذاری سهام روند روبهرشدی را در پیشگرفت ،بهطوریکه ارزش این واگذاریها در دههی ۱38۰بیش از ۱۱9برابر ارزش واگذاریها در دههی ۱37۰بوده است .جدول زیر بهخوبی این روند و اعداد و ارقام مربوط به آن را نشان میدهد.
بهمن احمدی امویی ۱۴۱
این سرعت و افزایش حجم باالی واگذاریها البته بیاشکال نبود و سهم بخش خصوصی واقعی اقتصاد ایران از این معامالت کمترین میزان ممکن گزارش شده است .در سال ۱39۲سازمان بازرسی کل کشور سهم این بخش از این میزان واگذاری را تنها ۱۲درصد ذکر کرده بود .هرچند در همان سال مرکز پژوهشهای مجلس این رقم را پایینتر و حدود 7درصد ذکر کرد ،رقمی که به نظر دور از واقعیت نیست و سازمان خصوصیسازی هم آن را بهنوعی تأیید کرده است.
۱۴۲چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ سهم بخش خصوصی واقعی از واگذاریها ۱8درصد (۱79/98۲میلیارد ریال)
67درصد (۱۰5/3۱۱میلیارد ریال)
7۴درصد ( 8۴/۲95میلیارد ریال)
دولتهای گذشته
دولت یازدهم
دولت دوازدهم Iranian Privatization Organization
ارقام باال نشان میدهد که تا سال ۱39۲و روی کارآمدن دولت روحانی، درمجموع در سه دولت هاشمی ،خاتمی و احمدینژاد و سابقهی ۲۲سالهی خصوصیسازی سهم بخش خصوصی واقعی از میزان کل واگذاریها ۱8درصد بوده و مابقی ،یعنی 8۲درصد دیگر ،به مؤسسات ،نهادها ،سازمانهای فرهنگی و نظامی و صندوقهای بازنشستگی فروخته شده یا در قبال رد دیون انجام شده است. در تحقیقی که سال ۱39۰با عنوان «سهم بخش خصوصی و بخش عمومی از واگذاری شرکتهای دولتی» انجام شده نشان میدهد که در دورهی -۱38۲ ۱386سهم بخش عمومی از این واگذاریها ۴7٫۱درصد بوده است ،دولت و شرکتهای زیرمجموعهی آن 35٫58درصد از کل ارزش معامالت را خریداری کردهاند و دراینبین سهم بخش خصوصی فقط ۴٫6۲درصد بوده است .سهام عدالت نیز در این میان ۰٫7۱درصد را به خود اختصاص داده و در انتهای جدول قرار دارد .الزم است ذکر شود که با اضافهکردن ارزش سهام واگذارشده ازطریق رد دیون به این معامالت ،سهم بخش خصوصی به حدود ۲٫5درصد کاهش خواهد یافت .نتایج این تحقیق نشان میدهد که در خالل خصوصیسازی شرکتهای دولتی طی سالهای موردنظر سهام آنها عمدت ًا بین اجزای مختلف 77 بخش عمومی دستبهدست شده است. در بخشی دیگر از همین پژوهش به گزارش رسمی سازمان خصوصیسازی تا تاریخ 3۱مردادماه ۱389استناد شده که براساس آن از سیصد شرکت واگذارشده از سال ۱38۴تا زمان تهیهی گزارش ،حدود ۴9درصد بابت سهام عدالت ۱7درصد بابت رد دیون به مؤسسات عمومی غیردولتی و 3۴درصد هم « .77خصوصیسازی در ایران» ،مرکز امور فرهنگی و نشر اتاق بازرگانی ،زمستان .۱39۱
بهمن احمدی امویی ۱۴3
ازطریق بورس و مزایده واگذار شده است .درخصوص سهام واگذارشده ازطریق بورس و مزایده ،از مجموع ارزش واگذارشده ،میزان 75درصد ازطریق فروش بلوکی انجام شده که از این میزان 76درصد آن به مؤسسات عمومی غیردولتی و شبهدولتی واگذار شده است .بر همین اساس،کمیسیون ویژهی نظارت و پیگیری اجرای اصل ۴۴قانون اساسی در پاییز ۱389یکی از مهمترین چالشهای فراروی خصوصیسازی در کشور را حضور کمرنگ بخش خصوصی حقیقی و رشد حضور نهادها و مؤسسات عمومی غیردولتی و شرکتهای شبهدولتی اعالمکرد. در تیرماه ۱39۱سازمان بازرسی کل کشور در گزارشی به بررسی عملکرد یازده سال خصوصیسازی از ابتدای سال ۱38۰به بعد پرداخته و در آن گزارش آمده است «سهم بخش خصوصی واقعی متأسفانه در این میان بهاندازهای نیست که در این گزارش به آن پرداخته شود». بنابراین ،گزارش حجم عظیمی از سهام شرکتهای دولتی مشمول واگذاری بهجای اینکه بهسمت بخش خصوصی کارآمد هدایت شود بهسمت سازمانها و نهادهای طلبکار از دولت (که غالب ًا نهادهای عمومی و شبهدولتی مانند سازمان تأمین اجتماعی ،صندوق بازنشستگی نفت ،صندوق ذخیرهی فرهنگیان و…) منتقل شدهاند که این وضعیت ناشی از نبود یک استراتژی مشخص درخصوص واگذاری شرکتهای دولتی و بهطورکلی نداشتن تئوری مشخصی دربارهی خصوصیسازی است .اینگزارش میافزاید که میزان تحقق درآمدهای حاصل از واگذاریهای صورتگرفته طی سالهای ۱38۰تا ۱39۰حاکی از آن است که نبود استراتژی مشخص دربارهی خصوصیسازی موجب شد ضمن اتکا دولت به درآمدهای مذکور و بازکردن حساب ویژهای از این محل جهت جبران هزینههای جاری خود ،تأمین بدهیهای دولت بهعنوان نخستین اولویت در حوزهی خصوصیسازی تلقی شود و درنهایتکیفیت خصوصیسازی فدای کمیت آن شد .شکلگیری شبکههای شبهدولتی در فرایند خصوصیسازی که محصول آن مدیریت مجدد تیم دولت بر شرکتهای واگذارشده بود و 78 شکلگیری شبکههای فساد در بلندمدت از پیامدهای این روند است. .78گزارش سازمان بازرسی کل کشور.۱39۱ ،
۱۴۴چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
عباس آخوندی که خصوصیسازی در جمهوری اسالمی را در آغاز بهعنوان «دفع شر» میداند و رسیدن به این نقطه را چنین بیان میکند: در مرحلهی دههی ۱38۰یواشیواش حاکمیت به این نتیجه میرسد که باید یک انتخاب جدید کند؛ لذا ،میبینید که سیاستهای ابالغی اصل ۴۴مطرح میشود و رسم ًا اصل ۴۴قانون اساسی مورد تجدیدنظر صددرصدی قرار میگیرد. ... از کمی قبلتر مقدماتش فراهم میشود .از سال ۱383شروع میشود و در ۱38۴به نتیجه میرسد و ابالغ میشود .در این شرایط با یک فضای جدید و ارادهای متفاوت از گذشته مواجه هستید و دیگر آن حالت دفع شر سال ۱368مطرح نیست. ... تا قبل از ۱38۴ازنظر اندازه و گستردگی ،واگذاریها و خصوصیسازیهای صورتگرفته سهم قابلتوجهی ندارد .سهم کل خصوصیسازی یک دوره سال ۱368 است که سهم بسیار بسیار محدود است و یک دوره هم در برنامهی سوم است که کمی نظم در واگذاری دارد و خیلی خیلی سهم محدودی است. عمدهی آنچه که اتفاق میافتد از ۱38۴به بعد است و فکر میکنم عمدت ًا از ۱387تا ۱389و ،۱39۱سه سال پیک و نقطهی اوج آن است .در این سه سال بخش عمدهی این کار صورت میگیرد. ... از سال ۱38۴به بعد یک سیاست رسمی است از باالترین سطح ابالغ شد و این دیگر نه دفع شر است و نه انتخاب تصادفی و نه انتخاب یک گروه خاص .این یک سیاست ملی و سیاست عمومی جمهوری اسالمی است .این فرق میکند با قبل از آن ،که بخشهایی از حاکمیت بهدنبال آن بودند و بخشهایی مخالف و عدهای هم با هم در بهدستگرفتن بنگاهها رقابت میکردند . ...در این مرحله ،ازنظر من ،مهمترین مسئلهای که وجود دارد این است که آیا برای اهداف منظورشده در سیاستهای ابالغی هیچ فرایندی پیشبینی شده بود؟ آیا هیچ سازوکاری برای آن تعریف شده بود؟ فرایند میتواند حتی باالتر از قانون باشد .در یک برنامه و سیاستگذاری میگویید که میخواهم این اتفاق رخ بدهد و از این نقطه به آن نقطه بروم ...ولی اینکه این فاصله را چگونه طی کنم و با چه سرعتی و با چه وسیلهای و با چه مسیری و با چه امکاناتی؟ هیچکدام اینها ال مورد پیشبینی نشده بود .درست استکه مقصد رسم ًا اعالم شده بود ،ولی فرایندهاک ا غفلت قرار گرفت .دوباره آن ساختار اقتصاد سیاسی متمرکز از همین خل حداکثر 79 ال به نفع خودش مصادره کرد. استفاده را کرد و این سیاستهای ابالغی را ک ا .79بهمن احمدی امویی« ،بازار مرکانتیلیستهای وطنی:گفتوگو با عباس آخوندی» ،مشق فردا، شمارهی ،۴خرداد و تیر .۱399
بهمن احمدی امویی ۱۴5
او که آن موقع نمایندهی اتاق بازرگانی در شورای رقابت بود به داود دانشجعفری، وزیر اقتصاد و دارایی ،پیشنهاد داد که بالفاصله برای این سیاست ابالغی یک قانون بنویسند .قرار شد که الیحهای برای آن تهیه شودکه دو هدف داشته باشد: یک هدفتان این باشد که این سیاست را از واگذاری بنگاه فراتر تفسیر کنید و تبدیل شود به یک سیاست تغییر مدل مدیریت اقتصاد ملی ایران .درواقع ،روی این سیاستها یک قانون مدیریت اقتصاد ملی مینویسیم که اقتصاد ملی ایران چگونه باید مدیریت شود. مقصودمان از مدیریت اقتصاد ملی ایران این بود که بگوییم دولت را باید از نو بازتعریف کنیم ،بگوییم دولت یعنی چه و مأموریتهای بنیادین دولت چیست و چه کارهایی را دولت حتم ًا باید انجام دهد و چه کارهایی را حتم ًا نباید انجام دهد ،کاالی خصوصی ال خودش را از تولید کاالی چیست و کاالی عمومی چیست و چرا دولت باید ک ا خصوصی کنار بکشد و به تولید کاالی عمومی بپردازد .ازآنطرف هم یک بازاری را تعریف کنیم که این بازار مسئول تولید کاالی خصوصی است؛ بنابراین ،براساس این سیاست ،بسیاری از کاالهای عمومی تبدیل به کاالهای خصوصی میشود که نهادهای بازار متقابلشان وجود خارجی ندارد؛ بنابراین ،نهادهای بازارشان را به وجود بیاوریم و رابطهی بین دولت و بازار را بازتعریف کنیم .اگر تا حاال بازار ازنظر شما نهاد کارگزار دولت بوده ،از اینجا باید به آن استقالل نهادی بدهیم و بازار یک نهاد مستقل شود .اینها یک سری بحثهای بنیادین بودند .فرض کنید پتروشیمی را دارید که تا قبل از آنیک کاالی عمومی محسوب میشد و در انحصار دولت بود .حاال اگر بخواهید پتروشیمی ال در بازار برای این ال خصوصی کنید آیا معادلش در نهادهای بازار وجود دارد؟ اص ا را ک ا ال صنایع سنگین، صنف و حرفه هیچ نوع نهادی در بازار وجود خارجی نداشت . ...یا مث ا ال در انحصار دولت بودند ،در خودرو ،بانک ،فوالد ،بیمه و… .هرکدام از اینها ،چون ک ا بازار نهادی که بخواهد نسبت به عرضه و تقاضای آنها نظم مبتنی بر رقابت ایجاد کند ال دربارهی بانکها این بانک مرکزی استکه این نقش را دارد .یک بانک وجود ندارد؛ مث ا مرکزی است و یک سری بانک دولتی که عوامل اجرایی بانک مرکزی بودند .حاال که بانک خصوصی مطرح میشود ،حاال مفهوم بانک و تضامین و دفاع از سپردهی مردم نزد بانکها چیست؟ تمام بحث این بود که وقتی از این مرحله به مرحلهی جدید منتقل میشوید ،باید بتوانید نهادهای بازار را درست کنید .فرض کنید در بازار خردهفروشی کفاشی صد سال استکه نهادهای خودش را برای خودش ایجاد کرده یا در بازار نساجی ال وارد بازار پتروشیمی میشوید ،گیر دارید و نهادهای یا بنکداری و یا… ولی وقتی مث ا متناظر آن وجود ندارد؛ بنابراین ،اولین کاریکه نیاز بود ساماندهی بازار بود .قبل از اینکه بخواهید فوالد را خصوصیسازی کنید ،باید اول بگویید که من یک بازاری به نام بازار فوالد دارم و در این بازار فوالد مفهوم ساماندهی بازار را تعریف کنید و سطح رقابت و
۱۴6چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ شدت تمرکز و نحوهی رقابت و… را مشخص کنید .االن من یک خودروسازی صددرصد دولتی دارم ،حاال که میخواهد خصوصی شود ،باید ببینمکه شدت تمرکز در بازار خودرو چیست و نحوهی رقابت و دیوار تعرفهای آن چگونه است و آیا اساس ًا میخواهیم رقابت بینالمللی را بپذیریم یا نمیخواهیم؟ نظام قیمت با نظام سطح تعرفهی بازرگانی چگونه ارتباط برقرار میکند؟ دهها سؤال در این وسط وجود دارد که به این سؤالها باید پاسخ داده شود .در آن الیحهی پیشنهادی باید همهی اینها را میدیدیم. یک :دولت را از نو بازتعریف کنیم؛ دو :بازارها را بازتعریف کنیم؛ و سه :رابطهی بازار و دولت را بازتعریف کنیم .بنابراین ،به یک قانونی نیاز بود که آن قانون ،قانون مدیریت اقتصاد ملی باشد .بعد هم بهدنبال فرایندهای انتقالهای مالکیت برویم که باید چند نهاد شکل بگیرد .ما در ایران تا قبل از آن نهادی به نام نهاد رقابت نداشتیم؛ بنابراین ،باید نهاد رقابت و شورای رقابت شکل بگیرد .اگر میخواهید وارد واگذاری انحصار طبیعی شوید، مثل گاز و برق و مخابرات و… باید نهاد واضع مقررات کنترل انحصار طبیعی را هم ایجاد کنید که در ایران هیچکدامشان را نداشتیم و هنوز هم نداریم .اینها باید شکل 80 میگرفتند.
این الیحه در ۱5آذر ۱385تهیه و تحویل داود دانشجعفری ،وزیر اقتصاد دولت احمدینژاد ،شد .دانشجعفری هم در ۲۱آذر ۱385عین الیحه را بهعنوان 81 الیحهی پیشنهادی وزارت امور اقتصادی و دارایی به هیئتوزیران پیشنهاد کرد (پیوست دوم) تا در جهت اجرای سیاستهای اصل ۴۴این الیحه توسط دولت به مجلس پیشنهاد شود .مدتیگذشت و خبری از آن الیحه و سرنوشتش در دولت نشد .میگفتند کارها خوب پیش میرود و در هیئتدولت مادهبهماده خوانده میشود و پیش میرود ،اما پس از چندی مطلع شدیم که آقای احمدینژاد، ال الیحه را از دستور کار دولت خارج کرده و کمیتهی رئیسجمهور وقت ،ک ا سهنفرهای را به مسئولیت آقای پرویز داوودی ،معاون اول خود ،تشکیل داده و گفته هرچه که این کمیته گفت آن را بهعنوان مصوبهی هیئتوزیران به مجلس میفرستیم .درهرصورت آقای داوودی مسئولش میشود که آن را جمعبندی کند. من (عباس آخوندی)که عضو دولت نبودم ،ولی نتیجهاش را دیدم .آن چیزیکه از .80همان. « .81متن کامل الیحهی قانونی اجرای سیاستهای ابالغی اصل ،»۴۴خبرگزاری فارس۱9 ،دی .۱385
بهمن احمدی امویی ۱۴7
دولت خارج میشود تمام بخش اول پیشنهادهای ما را حذفکرده بود( 82پیوست سوم). آخوندی با ناراحتی میگوید: تعریف دولت و مأموریت دولت و بایدها و نبایدها ،همه را حذف کردند؛ لذا مواد الیحه از 7۴ماده به 38ماده تقلیل یافت و عمدت ًا بر مواد مربوط به واگذاری بنگاه متمرکز شد. پیشنهاد تشکیل یک شورای رقابت را هم دادند و درعینحال که شورای رقابت بود، مسئولیتکنترل انحصارات را هم داشت .این چیزی استکه من میدانم .این اتفاق ازنظر من اتفاق سادهای نیست .مفهوم این اتفاق این است که اگر آن الیحهی پیشنویس اولیه تصویب میشد ،آن ساختار مرکانتیلیستی قطع ًا نمیتوانست عمل کند و جلو فعالیتش گرفته میشد .برای همین هم بود که آن را از دستور خارج کردند .میتوانم چند نمونه را مثال بزنم .یک نمونه ،تعریف بخشهاست .ما در پیشنویس الیحه گفته بودیم در ایران براساس قانون اساسی سه بخش بیشتر نداریم :بخش خصوصی ،بخش دولتی و بخش تعاونی .اما در اینیکی نهاد عمومی غیردولتی برجسته میشود .ما در آنجا گفته بودیم که در نهاد عمومی غیردولتی دو تا اتفاق باید رخ بدهد :فقط باید در چهارچوب خودشان کار کنند و حق مدیریت بنگاه را ندارند و حداکثر میتوانند ۲۰درصد سهام یک بنگاه را داشته باشند .در الیحهای که به مجلس میرود ۲۰درصد میشود ۴۰درصد و گفته ال اجازهی میشود که بیشتر از ۴۰درصد هم با مجوز دولت شدنی است؛ بنابراین ،کام ا واگذاری را به نهادهای عمومی غیردولتی میدهند .نکتهی بعدی اینکه وقتی به مجلس میرود چهچیزی از مجلس درمیآید؟ آن دیگر از اینیکی هم فاجعهبارتر است .آنجا نهتنها میگویند حق سرمایهگذاری دارند ،بلکه ۴۰درصد سهم بنگاه را به ۴۰درصد سهم بازار تبدیل میکنند .میگویند این نهادها میتوانند ۴۰درصد سهم یک بازار را داشته باشند .یک چک سفید امضای ایجاد انحصار را به این نهادها دادند .در اکثر بازارها اگر کسی بیش ال انحصار آن بازار را در اختیار دارد .حالآنکه آنها به این از ۲5درصد را داشته باشد ،عم ا 83 نهادها اجازهی ۴۰درصد سهم بازار را میدهند (پیوست چهارم) .ما گفته بودیم تهاتر ال اگر میخواهید صورت نگیرد و حتم ًا باید در ازای پول نقد ،واگذاری به عموم باشد؛ مث ا از درآمدش بدهی دولت به یک نهاد عمومی را بپردازید ،این بدهی در قالب پول باشد و نه بنگاه .واگذاری باید براساس منطق واگذاری باشد ،اما در اینجا میگویند تهاتر مجاز است؛ یعنی میتوانند بگویند که فالن بنگاه را بابت بدهی دولت به تأمین اجتماعی واگذار میکنیم .با این شیوه از واگذاری ارزیابی بنگاه هم قابلتأمل است و خیلی جای بحث دارد. « .82الیحهی اجرایی سیاستهای اصل ۴۴قانون اساسی» ،دنیای اقتصاد ۱۴ ،مرداد .۱386 « .83قانون اجرای سیاستهای کلی اصل ۴۴قانون اساسی» 8 ،بهمن .۱386
۱۴8چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ اینکه چگونه قیمت گذاشته و به چه قیمتی و… آیا قرار است تأمین اجتماعی بنگاهداری ال فرض کنید شرکت مسافری رجا را به تأمین اجتماعی بدهند .اگر قرار است کند؟ مث ا تأمین اجتماعیکه وابسته به دولت است شرکت مسافری رجا را ادارهکند ،خود راهآهنکه بهتر اداره میکند .این چه کاری است که باید صورت بگیرد؟ اعتقادم این است که سیاستها که ابالغ میشود ،چون سیاستها ناظر بر فرایند نبوده ،در بررسی طراحی فرایندها ،وقتی وزارت اقتصاد و دارایی فرایندهای روشنی را ارائه میکند ،آنها ،جریان مرکانتیلیست حاکم ،تمامشان بهموقع عمل میکنند و تمام این فرایندها را از کارکرد 84 میاندازند و همهشان را ابتر میکنند.
.84همان.
اهلیت در خصوصیسازی تصمیمسازان جمهوری اسالمی در مقطعی بر آن بودند که نهادهای دولتی را به مهمترین افراد نزدیک به خود واگذار کنند ،افرادی که اهلیت داشته باشند .همین «اهلیت» بود که خصوصیسازی در جمهوری اسالمی را به یکی از طوالنیترین
پروژههای اقتصادی-سیاسی آن تبدیلکرده است ،پروژهایکه هنوز هم ادامه دارد و چشماندازی بر پایان آن نیست. در سال ۱39۲سازمان بازرسی کشور و دیوان محاسبات ،بهطور موازی، گزارشهایی دربارهی میزان خصوصیسازی در جمهوری اسالمی تهیه کرد که براساس آن تنها بین 5تا ۱3درصد از واگذاریهای صورتگرفته واقع ًا به بخش خصوصی رسیده است .درواقع ،همهی تالشهای بیش از سی سال اخیر در این زمینه حداکثر به ۱3درصد میرسد و اصل خصوصیسازی به سمتوسوی صالحیتداربودن و اهلیتداشتن افراد حقیقی و حقوقی میل کرده است. بنا به روایت مسعود نیلی ،عدهای بر این باور بودند که باید اموال دولت به افرادی داده شود که دارای صالحیت الزم هستند 85.البته او در جایی دیگر تأکید ال در کشور ما همواره تصمیم دربارهی طرحهای بزرگ که نیاز به میکند که اصو ً .85بهمن احمدی امویی ( )۱385اقتصاد سیاسی جمهوری اسالمی .تهران :گام نو ،ص .۲99
۱5۰چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
سرمایهگذاری کالن دارد ،به میزان قابلتوجهی بهوسیلهی مدیران و افراد سیاسی ال در سازمان برنامه گرفته میشود و دیگر توجهی به نقطهنظراتکارشناسانیکه مث ا نشستهاند ندارند .این طرحها و پروژهها در یک البی سیاسی-اقتصادی به 86 مرحلهی اجرا درمیآید. به نظر میرسد همان تفکری که معتقد است قدرتگرفتن بخش خصوصی میتواند برای آیندهی نظام مشکالتی داشته باشد ،راهکار خصوصیسازی را نه در واگذاری به بخش خصوصی واقعی بلکه در ابداع روش جدیدی دیدند که درنهایت سرنخ تمام اتفاقات همچنان در دست خودش باشد .مسعود نیلی اقتصاد سیاسی و نحوهی کارکرد این نوع ساختار و ردپای آن را در خصوصیسازی و برنامهی سوم پی میگیرد: بعد از برنامهی سوم ،واژهی خصوصیسازی کنار رفت و بهجایش از واگذاری استفاده میکنند .واگذاری هویت ندارد ،تعهد ندارد که بگوید میخواهم آنها را به بخش خصوصی بدهم .درنتیجه ،منجر شد به شرکتها و بنگاههای حاکمیتی غیردولتی، عمومی غیردولتی ،نظامی ،دولتی و مقدار کمی خصوصی .یک قسمت سوم هم دارد که سهام عدالت است .سهام عدالت ۴۰درصد بهترین بنگاهها را دارد .شصت بنگاه را از میان کل بنگاههای کشور انتخاب کردند و نامش را گذاشتند سهام عدالت .گفتند که کوپنی است .چه کسی میداند که مالک این بنگاه است؟ یک کاغذ دستشان است که این سهام عدالت است؟ چهکسی دارد بنگاه را اداره میکند؟ نمیخواهم بهطور مطلق بگویم ،اما بنگاهداری در کشور ما بهمعنی بنگاهداری متعارف در دنیا که با بهرهوری ال موضوعیت ندارد .باید رانتی بگیرید و بتوانید برای خود سود بیاورید نیست و اص ا رانتی بدهید .این فرایند تمام ًا مبادلهی رانت است .در مبادلهی رانت بهرهوری وجود ندارد .رانت را میگیرید تا رانت را بدهید.
از او پرسیدم موضوع اهلیت در خصوصیسازی به شیوههای مختلف و با کلمات متعددی مطرح شده است .این اهلیت از کجا آمده است؟ در پاسخ به شرایط برنامهی سوم اشاره میکند و میگوید :از آن مرحلهای که در برنامهی سوم واژهی خصوصیسازی وارد ادبیات قانونی و اقتصاد سیاسی کشور شد .درواقع، رد آن را میتوان از آنجا پی گرفت .بنا بر پیشنهاد و مفاد برنامهی سوم ،سازمان .86همان ،ص.3۲۱
بهمن احمدی امویی ۱5۱
خصوصیسازی تشکیل شد .واژهی خصوصیسازی نداشتیم تا اینکه برای نخستینبار در برنامهی سوم به آن استناد شد. ال این اگر به برنامهی اول نگاه کنید ،آنجا هم موضوع واگذاری مطرح شد .مث ا است که مؤسسات دولتی به بخش غیردولتی و تعاونی و… واگذار شد .طوری استکه از داخلش هویت خاصی درنمیآید ،بیشتر تمایل به این بودهکه یک سری از داراییها را واگذار کنند .ولی اینکه به چه کسی بدهند ،خیلی تعریفشده نبود. به همین خاطر هم درعمل اتفاق خاصی نیفتاد .آن چیزی که در سالهای قبل از برنامهی سوم به اسم واگذاری روی داد ،داراییها و اموال سازمان صنایع ملی بود. متعاقب آن ،یک سری مسائل برای دکتر بانکی پیش آمد و گفتند که ایشان مسئول خصوصیسازی در سازمان صنایع ملی بوده و خالفهایی در آنجا روی داد که بیشتر جنبهی اختالفنظر با بخشی از دولت و حاکمیت بود ،تا اینکه واقع ًا خطایی در آنجا صورتگرفته باشد .آن چیزی که همین االن هم بهعنوان ترکیب ساختار مالکیتی بنگاههای اقتصادی مشاهده میکنیم تا حدودی گرایش و تمایل اینکه چگونه واگذار شوند را نشان میدهد .بهلحاظ آماری سهام عدالت ۴۰درصد این واگذاریها را به خودش اختصاص داده است .در همان قانون هم آمده که پس از واگذاری ،حداکثر ۲۰درصد سهم واحدها برای دولت بماند .همین االن دولت بهعنوان قوهی مجریه و سهامدار اصلی است .وقتی واگذاریها ازطریق مستقیم و غیرمستقیم و آن چه مربوط به بنگاههای زیرمجموعهی وزارت رفاه ،وزارت دفاع و وزارتخانههای دیگر بهاضافهی سهام عدالت و مجموعهی اینها را که در نظر میگیریم ،همچنان دولت مالک اصلی است و نهادهای حاکمیتی و غیردولتی در ردههای بعدی قرار دارند .منتها با ساختار آشفتهای که در مالکیت بنگاههای ال امکان رشد را به بخش خصوصی نمیدهد. اقتصادی داریم ،اص ا دربارهی اهلیت هم قاعدت ًا اینطوری است که اگر قرار باشد بنگاههای اقتصادی به هرکسی داده شود ،یعنی اینکه به آن فرد یک قدرتی میدهید؛ بنابراین، در این نوع از ساختار اقتصاد سیاسی که کشور ما دارد ،خیلی مهم است که چه کسانی بخشی از قدرت را در اختیار داشته باشند و چگونه بخواهند از آن استفاده کنند .طبیعی است که این قدرتگرفتن باید برای حاکمیت ایجاد نگرانی کند و
۱5۲چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
بخواهد به هرکسی ،ولو اینکه پول کافی برای خرید یک واحد اقتصادی را داشته باشد ،این قدرت داده نشود .رویکردی وجود دارد که چه کسانی صاحب قدرت شوند و چه کسانی حتم ًا نشوند؛ بنابراین ،از چنین چیزی هیچوقت غفلت نخواهند کرد. چیزی دارد تقسیم میشود .با خود میگویند ما هم برویم و بخشی از آن را بگیریم .این است که هر گروهی سعی میکند خودش از آن منافع بهرهمند شوند. طبیعت ًا هرجایی که قدرت بیشتری داشته باشد ،بیشتر بهرهمند میشود و چون در اقتصاد ایران هیچوقت بخش خصوصی قدرت و توان نداشته ،طبیعت ًا در ته فهرست قرار میگیرد تا اگر در این میان چیزی باقی ماند به او بدهند؛ بنابراین، طبیعی است که تحتعنوان اهلیت یا هرچیز دیگری ،بررسی میکنند این قدرت و توان اقتصادی را به چهکسی و بهکدامگروه و طبقه میدهیم .وابستگیاش به قدرت و حاکمیت چگونه است و چطور میخواهد از این قدرت استفاده کند؟ چیزی که ما بهلحاظ کارشناسی فکر میکردیم ،روش دیگری بود تا هم در این مسیر با نقطهضعفهای سیاسی و اقتصادی کشور سازگار باشد و هم با تجربهی دنیا .این بود که تصمیم گرفتیم از بنگاههای کوچک شروع کنیم و بعد به متوسط و بعد به بزرگ برویم .ولی درعمل برعکس شد و از بنگاههای بزرگ شروع کردند .از خودشان پرسیدند که بنگاه کوچک به درد چه کسی میخورد و قسمت شیرین موضوع کجاست؟ نتیجه این شد که از بنگاههای بزرگ شروع کردند و الزم هم نبود که بهسراغ بخش خصوصی واقعی بیایند .در یک کشور اروپایی که بخش خصوصی بهمعنی واقعی بنگاهدار است و فضای رقابت بین بنگاهها وجود دارد، بهموازات این موارد ،دموکراسی و نهادهای مرتبط با آن هم وجود دارد و نوعی نظارت نهادینهشده را میبینیم و مشخص است که هرکس چه رفتار و عملکردی دارد .فضای رسانه باالی سر همه ایستاده و هر خالفی و هر فسادی را در برابر دیدگان افکار عمومی میگذارد ،وگرنه سیاستمدار در همهجای دنیا در معرض فساد اخالقی و فساد مالی است .همهجای دنیا همین است .همهشان در معرض فساد هستند .حاال اینکهکسی خودش آدم خوبی باشد یا نباشد بحث دیگری است، اما این رسانه است که باالی سر اینها ایستاده و در زندگی خصوصیشان وارد
بهمن احمدی امویی ۱53
میشود و میگوید از اینجا پول گرفته است ،اما وقتی این موارد را در کشور نداشته باشید ،حتم ًا فساد خواهد بود ،دست هرکسی باشد فرقی نمیکند .بهسمت فساد میرود ،ولو اینکه پیشفرض این باشد که همهی مسئوالن ما خوب هستند .بدون نظارت همه فاسد میشوند ،همچنانکه اتفاق افتاده و هر روز هم ابعاد آن بیشتر نمایان میشود .وقتی تمام بانکها و صنعت و بیمه را در دولت جمع کردید و هر نهادی که مازاد مالی ایجاد میکرده را در دولت بردهاید ،از آنجا به بعد دیگر نمیتوانید کاری کنید .فساد ریشه میدواند و پیش میرود .در این میان عدهای هم فکر میکنند آدمهای اهل را پیداکنیم و مؤسسات و بنگاهها را به آنها بدهیم .اینها از خودمان هستند و در روز مبادا میشود رویشان حسابکرد .غافل از اینکه فساد که ریشه دواند ،همینهایی هم که اهلیت داشتند و ازطریق همان اهلیت بنگاهها را گرفتند ،فاسد میشوند .تعارض منافع بین مدیران و وابستگانشان نیز در این میان وارد عمل میشود و بیشازپیش شرایط را پرابهام و فسادزا میکند .این سرنوشت خصوصیسازی از نوع جمهوری اسالمی است که در تمام این سالها 87 شاهد آن بودیم. دولت احمدینژاد رکورددار خصوصیسازی در ایران است ،بهطوریکه در طول دورهی هشتسالهی رئیسجمهوری احمدینژاد ارزش سهام شرکتهای واگذارشدهی دولتی حدود ۱۰۲هزار و 6۴۴میلیارد تومان است .برای تصور بزرگی رقم خصوصیسازی در دولت احمدینژاد کافی است بدانیم این میزان حدود 333برابر میزان خصوصیسازی در دولت هاشمی۴۱ ،برابر میزان خصوصیسازی در دولت خاتمی و نزدیک ۲٫5برابر میزان خصوصیسازی در دورهی پنجسالهی دولت روحانی است. تأکید برنامهی چهارم بر سرعتگرفتن روند خصوصیسازی ،ابالغ سیاستهای کلی اصل ۴۴قانون اساسی توسط مقام معظم رهبری ،ورود بسیاری از شرکتهای بزرگ به فهرست شرکتهای مشمول واگذاری و اجرای طرح توزیع سهام عدالت ازجمله عواملی هستند که سرعت فرایند خصوصیسازی در دولت احمدینژاد را نسبت به دولتهای قبل و بعد از خود چندین برابر کرد .در این دوره سهام برخی از بانکهای مشهور دولتی ،برخی از پاالیشگاهها ،صنایع مس ،صنایع بزرگ فوالد ،مخابرات ایران و بسیاری از شرکتهای بزرگ دولتی واگذار شد .طرح توزیع سهام عدالت برای توزیع متعادل ثروت و درآمد ازطریق واگذاری گستردهی سهام شرکتهای دولتی نیز یکی .87گفتوگوی شفاهی با مسعود نیلی.۱398 ،
۱5۴چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ دیگر از اصلیترین مؤلفههای تأثیرگذار بر میزان واگذاریها در دولت احمدینژاد است، بهطوریکه سهام عدالت حدود ۲7درصد از واگذاریهای دولت نهم و دهم را شامل میشود .بااینحال ،واگذاری سهام شرکتهای دولتی در قالب رد دیون ازجمله انتقادهای بسیار مهم به روند خصوصیسازی در دولت احمدینژاد است .همچنین واگذاری سهام شرکتهای دولتی به شبهدولتیها یا خصولتیها یکی دیگر از انتقادهای مهم به روند خصوصیسازی در دولت احمدینژاد است که نهتنها در این دولت بلکه در دو دولت قبل نیز وجود داشت .براساس آمارها تا سال ۱39۴حدود 6۱٫۲درصد از واگذاریها در قالب خصوصیسازی را شبهدولتیها یا همان خصولتیها دشت کردهاند که به این لحاظ در کارنامهی دولت احمدینژاد ،نقش خصولتیها پررنگتر از 88 سایر دولتهاست.
برای بررسی میزان و اهمیت واگذاریهای صورتگرفته و نگاهی به خریداران آنها کافی است توجهی به وضعیت پاالیشگاههای کشور کرد .از چهارده پاالیشگاه موجود کشور تنها دو پاالیشگاه آبادان و اراک در اختیار دولت و مابقی به بنگاههای خصولتی واگذار شده است: پاالیشگاه الوان شرکت پاالیش نفت الوان در سال ۱355تحتعنوان مجتمع تقطیر الوان زیر نظر پاالیشگاه شیراز با ظرفیت ۲۰هزار بشکه نفت خام در روز مورد بهرهبرداری قرار گرفت. پس از انقالب ظرفیت این پاالیشگاه به 55هزار بشکه رسید که خوراک 35هزار بشکهای (نفت خام) پاالیشگاه توسط یک رشته خط لولهی دوازده اینچ از مخازن تأسیسات شرکت نفت فالت قارهی الوان و ۲۰هزار بشکه میعاناتگازی پارس جنوبی تأمین میشود. هماکنون سهم دولت در این پاالیشگاه ۲۰درصد است و بیش از 5۱درصد سهام آن متعلق به سازمان تأمین اجتماعی است. ... پاالیشگاه شیراز این واحد پاالیشی با ظرفیت ۴۰هزار بشکه در سال ۱35۲به بهرهبرداری رسید .طبق طراحی خوراک نفت خام مورد نیاز بهوسیلهی یک خط لولهی ده اینچی به طول ۲3۰ کیلومتر از چاههای نفتی منطقهی گچساران تأمین میشود .عمدهی محصوالت
.88مهدی عبداللهی« ،کارنامهی مردود چهار دولت در خصوصیسازی» ،فرهیختگان ۲8 ،مرداد .۱397
بهمن احمدی امویی ۱55 پاالیشگاه شاملگاز مایع ،بنزین معمولی ،بنزین جت ،نفت جت ،حاللها ،نفت سفید، نفت گاز (گازوئیل) ،نفت کوره ،وکیوم سالپس ،ایزوریسایکل ،ایزوفید ،قیر و گوگرد است. سهامدار عمدهی این پاالیشگاه ،شرکت نفت و گاز پارسیان ،متعلق به وزارت دفاع ،به میزان 5۴درصد و شرکت ملی پاالیش و پخش فراوردههای نفتی با میزان ۲۰درصد است. ... پاالیشگاه نفت اصفهان شرکت پاالیش نفت اصفهان فعالیت خود را از سال ۱358آغاز کرد .ظرفیت طراحی این پاالیشگاه از ۲۰۰هزار بشکه در روز به بیش از 375هزار بشکه افزایشیافته است و از سال ۱39۴با راهاندازی بهرهبرداری کامل از مجتمع بنزینسازی و تولید متوسط روزانه ۱۱میلیون لیتر بنزین یورو 5ازجمله شرکتهای پاالیشی مهم به شمار میرود. این شرکت همچنین روزانه حدود ۲میلیون لیتر گازوئیل یورو ۴و 5تولید میکند و با بهرهبرداری از واحد تصفیهی گازوئیل که در اواخر سال ۱398محقق میشود تمام ۲۲میلیون لیتر گازوئیل تولیدی این شرکت ،یورو 5خواهد شد. دولت حدود ۱۰درصد سهام این پاالیشگاه را در اختیار دارد و مابقی سهام میان وزارت بهداشت ،صندوق بازنشستگیکشوری ،صندوقهای بازنشستگی نفت و… تقسیم شده است 8 .درصد از سهام این شرکت نیز متعلق به سهام عدالت است. ... پاالیشگاه تهران شرکت پاالیش نفت تهران در سال ۱3۴8به بهرهبرداری رسید و امروز با ظرفیت ۲5۰هزار بشکه مشغول فعالیت است .از محصوالت عمدهی این پاالیشگاه میتوان به بنزین پایه ،گاز مایع ،نفت سفید ،گازوئیل و نفت کوره اشاره کرد .نفت خام سبک اهواز-آسماری ،نفت خام مارون-شادگان نفتهایی هستند که از جنوب کشور به تهران منتقل شده و در این پاالیشگاه تبدیل به فراوردههای نفتی میشوند ۲۰.درصد سهام این شرکت متعلق به شرکت ملی پاالیش و پخش فراوردههای نفتی است و 7۰درصد سهامش نیز متعلق به سهام عدالت است .به همین دلیل بود که وزیر نفت دربارهی این پاالیشگاه گفته بود سهام این پاالیشگاه متعلق به خداست. پاالیشگاه بندرعباس این پاالیشگاه که در دولت پنجم و ششم افتتاح شد هماکنون با ظرفیت 35۰هزار بشکه در روز مشغول فعالیت است و خوراک آن شامل 3۰۰هزار بشکه نفت خام سنگین و 3۰هزار بشکه میعانات گازی استحصالی از منابع گازی سرخون و ۲۰هزار بشکه نفت خام سبک جزیرهی هنگام است و بیشترین فراوردههای میان تقطیر را تولید میکند .درحالحاضر حدود
۱56چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ ۱8درصد پاالیش نفت خام داخلکشور و بهتبع آن تولید فراوردههای نفتی مورد نیاز کشور در پاالیشگاه بندرعباس انجام میشود .سوخت جت ،نفتکوره ،بنزینگازوئیل و نفتکوره از محصوالت اصلی این پاالیشگاه به شمار میرود .دربارهی سهامداران عمدهی این شرکت هم باید گفت بانک رفاه با 33درصد سهامدار بزرگ آن است و پس از این بانک ،شرکت ملی پاالیش و پخش فراوردههای نفتی با ۲۰درصد و گروهگسترش نفت وگاز پارسیان با
۱5درصد از دیگر سهامداران عمدهی این پاالیشگاه هستند.
ارزش بازار این شرکت پاالیشی در روز 8خرداد ۱398حدود ۲۰هزار و ۴۰۰میلیارد تومان ثبت شده است .با توجه به سهم ۲۰درصدی دولت ،ارزش سهام شرکت ملی پاالیش و پخش فراوردههای نفتی معادل ۴هزار و 8۰میلیارد تومان است. پاالیشگاه تبریز پاالیشگاه نفت تبریز در سال ۱353طراحی و پس از خاتمهی عملیات مربوط به احداث ،در بهمنماه ۱356به بهرهبرداری رسید .ظرفیت اسمی اولیهی این شرکت 8۰هزار بشکه در روز بود که با اجرای طرحهای ازدیاد ظرفیت ،هماینک این رقم به ۱۱۰هزار بشکه در روز افزایش یافته است .نفت خام مورد نیاز از میادین نفتی اهوازــآسماری و ازطریق تأسیسات ری توسط یک خط لولهی شانزده اینچ تأمین میشود. پاالیشگاه تبریز دومین پاالیشگاه کشور است که بهصورت کامل بنزین یورو 5با اکتان 9۱تولید میکند ،این پاالیشگاه روزانه 3۰۰هزار لیتر آلپیجی3٫۲ ،میلیون لیتر بنزین، 6میلیون لیتر گازوئیل۱ ،میلیون لیتر نفت سفید۴ ،میلیون لیتر نفت کوره تولید میکند و ۱۰درصد محصوالت این پاالیشگاه حاللها ،انواع روغنها و… است که 7درصد از این ۱۰درصد خوراک قیرسازان است.
۴8درصد سهام این پاالیشگاه در دست گروه گسترش نفت و گاز پارسیان و 89 ۲۰درصد هم در دست شرکت ملی پاالیش و پخش فراوردههای نفتی است. ...
« .89حساب ۱۲٫7هزار میلیارد تومانی دولت روی واگذاری سهام شش پاالیشگاه» ،خبرگزاری
مهر ۱۰ ،خرداد .۱398
بهمن احمدی امویی ۱57 ارزش سهم پاالیشی دولت در بازار سرمایه ردیف
پاالیشگاه
ارزش بازار (تومان) سهم دولت ارزش سهم دولت (تومان)
۱
الوان
3هزار میلیارد
۲۰
6۰۰میلیارد
۲
شیراز
3هزار و ۱۰۰میلیارد
۲۰
6۲۰میلیارد
3
اصفهان
۲۰٫8هزار میلیارد
۱۰
۲٫۰۴هزار میلیارد
۴
تهران
۱7٫7هزار میلیارد
۲۰
3٫5۴۰هزار میلیارد
5
بندرعباس
۲۰٫۴هزار میلیارد
۲۰
۴٫۰8هزار میلیارد
6
تبریز
9٫۲هزار میلیارد
۲۰
۱٫8۴۰هزار میلیارد
خبرگزاری مهر پاالیشگاه کرمانشاه احمد صفری ،نمایندهی کرمانشاه :پاالیشگاه کرمانشاه در سال ۱393برای رد دیون به نه بانک دولتی به قیمت ۱۱۰۰میلیارد تومان واگذار شد . ..سؤال این است که چه اتفاقی افتاد که در سال ۱395با تورم ساالنه حداقل ۱۰تا ۱5درصد این پاالیشگاه با ۲۱۰میلیارد تومان ،آنهم با شرایط پرداخت دهساله یعنی با دو سال تنفس و بعد پرداخت بدهی در طول هشت سال آنهم اقساط ششماهه واگذار شد؛ آنهم در شرایطی که این پاالیشگاه ماهی ۱میلیارد تومان حلّال میفروشد. در محوطهی پاالیشگاه سه تا چهار انبار وجود دارد که فقط یک انبار حدود ۱3هزار قلم جنس در آن ذخیره شده است .ازطرفدیگر ،این پاالیشگاه حدود چهل باب مسکونی ۱6۰متری دارد که بهطورکلی ارزش این خانهها و تمام مجموعههای خدماتی ،ورزشی و رفاهی آن 3۰میلیارد قیمتگذاری شده که ارزش آن بیشتر است. اتفاقات رخداده و پشت پردهی واگذاری پاالیشگاه کرمانشاه ناشی از البیگری رئیس سازمان خصوصیسازی و کارشناسان مربوطه است .ما دراینباره مستنداتی داریم و معتقدیم در این راه داللبازی شده است. در زمان وزارت طیبنیا تمامی این موارد ذکر شد و حتی گفته شد که مجمع نمایندگان کرمانشاه با خصوصیسازی و فردی که به آن واگذار شده مشکلی ندارد ،بلکه مشکل در نحوهی واگذاری است. در همان زمان به آقای طیبنیا گفتم که افرادی همچون بابک زنجانی و شهرام جزایری مادرزاد اختالسگر و دارای فساد مالی نبودند .ما با رانت افراد بدبخت و سادهلوح را پیدا میکنیم و آنها را تبدیل به مفسد مالی میکنیم .حتی به آقای طیبنیا گفتم نفر سوم
۱58چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ «ه.د ».خواهد بود ،چون بدون پشتوانهی مالی بنگاه اقتصادی به او واگذار شده که روند آن معلوم نیست. نمایندگان کرمانشاه از ابتدا نسبت به این واگذاری اعتراض کردند و حتی موضوع را ازطریق کمیسیون انرژی در قالب تحقیق و تفحص پیگیری کردند که در همان زمان رأی آورد .بعد البی صورت گرفت که این موضوع باید در کمیسیون اقتصادی مطرح شود که خوشبختانه اعضای این کمیسیون نیز رأی مثبت به این تفحص داده و درنهایت در صحن علنی نیز نمایندگان با این تحقیق و تفحص موافقت کرده و اکنون در دستور کار کمیسیون اقتصادی است. آقایکرباسیان نسبت به این موضوع حساس شده و وزیر نفت نیز در جریان است .وزیر صنعت نیز موضوع را پیگیری میکند ،ولی ما نمایندگان کرمانشاه مصر هستیم که پاالیشگاه کرمانشاه دولتی شده و یا بعد از قیمتگذاری بهصورت کارشناسی به بخش خصوصی واگذار شود .ما اجازه نمیدهیم بیتالمال زیر پا گذاشته شود ،حتی 90 درصورت لزوم از مادهی ۲36برای ارجاع تخلفات به قوهی قضائیه استفاده میکنیم.
اما علیرغم همهی اعتراضات ،گویی زور دولت و مجلس به «ه.د ».نرسید و او صاحب پاالیشگاه کرمانشاه شد. ۴۰درصد سهام شرکت نفت ستارهی خلیجفارس متعلق به شرکت ملی پاالیش و پخش فراوردههای نفتی (دولت) 35 ،درصد شستا (شرکت سرمایهگذاری تأمین اجتماعی) و ۱۰درصد صندوق بازنشستگی صنعت نفت و ۱5درصد شرکت SPC 91 اندونزیایی است. شرکت پاالیش نفت جی با سرمایهگذاری صندوق بازنشستگی کارکنان صنعت نفت (صددرصد سهامدار) در سال ۱38۲تأسیسگردیده است .این شرکت با ظرفیت اسمی ۱میلیون و 8۰۰هزار تن بهعنوان بزرگترین واحد تولیدکنندهی انواع قیر در منطقهی 92 خاورمیانه میباشد.
.90محمد نوراللهی« ،افشاگری صفری دربارهی پشت پردهی واگذاری پاالیشگاهکرمانشاه» ،ایسنا، 3آبان .۱396
« .91پیشرفت فاز یک پاالیشگاه ستارهی خلیجفارس به ۴۴درصد رسید» ،منطقهی ویژهی
اقتصادی انرژی پارس ۱۴ ،مرداد .۱39۰
« .92معرفی شرکت» ،شرکت پاالیش نفت جی (سهامی عام).
بهمن احمدی امویی ۱59
عباس آخوندی در سال ۱385عضو شورای رقابت بود .او نحوهی مواجههی خود با موضوعی به نام «اهلیتداشتن» در واگذاریها و خصوصیسازی راکه برای نخستین مرتبه با آن مواجه میشد ،اینگونه توضیح میدهد: در این برنامهی خصوصیسازی و در همین دولت آقای احمدینژاد و در مدتی کوتاه، بیش از 9۰میلیارد دالر ارزش خصوصیسازی بوده است .سرجمع کل خصوصیسازیها و واگذاریها از سال ۱368تاکنون حدود ۱۰۰میلیارد دالر است که 9۰میلیارد آن در این دوره است .ببینید که طرف دریافتکننده چه کسانی هستند و چه کسی روی این 9۰میلیارد دالر کنترل دارد .آنوقت میتواند به شما جهت دهد که این چطور بازتوزیع شده است .وقتی خوب نگاه میکنید ،میبینید که بخشی از اینها بهطور غیرمستقیم به دولت بازگشته ،یعنی بخشی از سهام شرکتهای خریدار متعلق به خود دولت بود .برآورد من این است که ۲5درصد آن به دولت برگشت .بخش عمدهشان به سهام عدالت داده شد ،ولی کنترل سهام عدالت در اختیار چه کسی بود؟ بازهم خود دولت .باز به سیستم دولتی برگشت .یک بخش عمدهی دیگرش هم به نهادهای عمومی برگشت .حاال چه نهادهای عمومی که وابسته به سازمان تأمین اجتماعی باشد یا بقیهی انواع نهادهای عمومی و حتی نظامی و شبهنظامی؛ یعنی درعمل میبینید که این تمرکز بههیچوجه نشکست و فقط در درون سیستم جابهجا شد. وقتیکه در اختیار دولت است کاالی عمومی محسوب میشود و هرگونه تصمیمگیری دربارهی آن باید در برابر قانون پاسخگو باشد .وقتی به نهادهای عمومی داده میشود، کاال به کاالی خصوصی تبدیل میشود و نظام تصمیمگیری نظام تصمیمگیری خصوصی است ،ولی ریسک همهی تصمیمات نهایت ًا به ملت برمیگردد؛ بنابراین ،این خیلی کار خطرناکی است .مدلی است که سیستماتیک ریسک اشخاص را به بودجهی عمومی منتقل میکند .بسیار خطرناک است .تمام فساد و انحراف از همینجا شروع میشود .امکان تصمیمگیری راجع به یک کاالی عمومی به روش خصوصی با ریسک بودجهی عمومی .درست است که ممکن است بگویند نه ،اینها که از بودجه حقوق نمیگیرند ،ولی اینها نهادها و اموال عمومی ملت ایراناند .درهرصورت ،انتقال ریسک اشخاص به دولت به روشی فارغ از روشهای پیشبینیشده در قانون به نظرم کار بسیار بسیار پرمخاطرهای است .این واقعیت خارجی خصوصیسازی در جمهوری اسالمی 93 است .خیلی چیز پنهانی نیست.
.93بهمن احمدی امویی« ،بازار مرکانتیلیستهای وطنی:گفتوگو با عباس آخوندی» ،مشق فردا، شمارهی ،۴خرداد و تیر .۱399
۱6۰چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
«اهلیت» از کجا و چه زمانی وارد ادبیات اقتصاد سیاسی خصوصیسازی ایران شد؟ به نظر میرسد از همان ابتدا و بهصورت نانوشته این اهلیت و اینکه چه کسی صاحب چه بنگاه و کارخانهای شود وجود داشته و درعمل اجرا میشده است .یکی از ویژگیهای نظامهای توتالیتر انقالبی این است که مالخودسازی اموال عمومی و غارت منابع عمومی بهدست خودیها را هموار میکند .بااینهمه، آخوندی معتقد است در قانون چیزی به نام اهلیت وجود خارجی ندارد .اساس ًا چیزی به نام اهلیت در قانون خصوصیسازی نداریم .آنچه در پیشنویس اولیهی قانون خصوصیسازی بود و بعد که پیشنویس ثانویه درآمد و آن چیزی که از مجلس درآمد ،واگذاری دومرحلهای را داریم .واگذاری دومرحلهای میگوید برای واگذاری بنگاه لزومی ندارد که حتم ًا آن را به باالترین قیمت پیشنهادشده واگذار ال یک مناقصه برای کنید ،بلکه به بهترین پیشنهاد باید بنگاه را واگذار کنید .مث ا انتخاب پیمانکار میگذارند ،نمیگویند به کمترین قیمت ،بلکه کسی که میخواهد اجرا کند باید ثابت کند که نمونهی اجرایی ،صالحیت و تکنولوژی خوب و ال نیز این کار را اجرا کرده است و به فناوریهای ماشینآالت الزم را دارد و قب ا الزم دسترسی دارد و میتواند پشتوانهی مالی بیاورد؛ یعنی مجموعهی معیارهای فنی بهاضافهی قیمت .قانون مناقصه هم میگوید که باید به بهترین پیشنهاد کار را ارجاع بدهید و نه به کمترین قیمت .حتی اخیر ًا هم چیزی هم به نام دامنه دارند؛ یعنی اگر کسی بیاید قیمت را دامپ کند و قیمت غیرمعقولی بدهد ،از دامنهی ال خارج میشود .میگویند معلوم است که این پیشنهادش دامپ است مناقصه ک ا و باید خارج شود .این مفهوم در قانون خصوصیسازی هم هست که میگوید بگویید آقای خریدار اگر این بنگاه را خریدی چهکار میخواهی بکنی؟ بعد بگو که پشتوانهی مالیات چیست؟ برای تکنولوژی و نیروی انسانی و نوسازی ماشینآالتش میخواهی چهکار کنی؟ برای بازارش چهکار میخواهی بکنی؟ باید ببینید این خریدار با این بنگاهی که میخواهد بخرد چهکار میخواهد بکند؟ و بعدش هم قیمت و مسائل دیگر را بررسی کنید؛ یعنی قیمت بهاضافهی سایر پیشنهادها .این در قانون هست ،ولی چیزی به مفهوم «اهلیت» که من بگویم یا دولت بگوید این آقا اهلیت دارد و این آقا اهلیت ندارد ،در قانون وجود خارجی
بهمن احمدی امویی ۱6۱
ندارد .تنها چیزی که در قانون وجود دارد واگذاری دومرحلهای است .هم در اولی بود و هم در دومی .همین قانون جاری و چیزی که االن هست .در همین قانون هم واگذاری دومرحلهای وجود دارد .تا جایی که میدانم «اهلیت» بعد از داستان واگذاری مخابرات به وجود آمد .در داستان واگذاری مخابرات دو شرکت بیشتر شرکت نکرده بودند :شرکت پیشگامان کویر یزد و شرکت اعتماد مبین ایرانیان. یک نظر این بود که شرکت پیشگامان کویر یزد باید حذف شود .من نمیدانم چه کسی میگفت ،ولی آنچه نهایت ًا به ما در شورای رقابت نشان دادند این بود که وزارت اطالعات نامهای نوشته بود که شرکت پیشگامان کویر یزد اهلیت ندارد. ال نباید در رقابت شرکت هنوز پاکت قیمت باز نشده بود ،اماگفتند این شرکت اص ا کند .قبل از افتتاح پاکتهاگفتند که این شرکت اهلیت ندارد .این اولین باری بود که مفهوم اهلیت مطرح شد .من ازجمله کسانی بودم که در شورای رقابت گفتم ال مفهومی به نام اهلیت در قانون و آییننامهی اجرایی آن نداریم و شما به ما اص ا چه دلیلی میگویید کسی اهلیت ندارد؟ چند ماه بعد از آنکه این شرکت را بنا به استناد نامهی وزارت اطالعات حذف کردند ،آییننامهی خیلی گنگ و مبهم دیگری را تحتعنوان اهلیت تصویب کردند و به آن مجموعهای شرایط اضافه کردند .فکر میکنم مصوبهی هیئتوزیران بود .ولی تا قبل از آن چیزی به نام مفهوم اهلیت اساس ًا وجود خارجی نداشت. از آخوندی پرسیدم که آیا میخواستند با این اقدام وضعیت انحصاری برای خریدار ایجاد کنند تا دیگر امکان رقابت با او نباشد؟ او جواب داد: البته کار دیگری هم کردند ،قبل از روز گشایش پاکتها ،یک پاکت دیگر هم آوردند. ال ال غیرقانونی بود .چون دو هفته از زمان دریافت پیشنهادها گذشته بود و اص ا کام ا نمیشد پیشنهاد جدیدی ارائه داد .اینها دیگر همهاش ظاهرسازیهای بدتر بود و درنهایت شرکت اعتماد مبین ایرانیان را برنده اعالمکردند .سه سال ،سه واگذاری عمده صورت گرفت که به نظر من هیچکدامشان باروح سیاستهای ابالغی رهبری سازگاری 94 ندارد.
.94بهمن احمدی امویی« ،بازار مرکانتیلیستهای وطنی:گفتوگو با عباس آخوندی» ،مشق فردا، شمارهی ،۴خرداد و تیر .۱399
۱6۲چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
او در یاداشتهایی که در کانال تلگرامی خود منتشر کرده این موضوع را با جزئیات بیشتری توضیح میدهد: مرحوم دکتر پژویان که آن زمان رئیس شورای رقابت بود توضیح میداد که نهادهای ال امنیتی صالحیت پیشگامان کویر یزد را رد کردهاند .و من در پاسخ میگفتم که او ً چنین مطلبی در آییننامهی واگذاری وجود ندارد ،چراکه اگر خریدار در عرضههای بعدی این سهام را با قیمتهای باالتر بخواهد به اشخاص دیگری بفروشد ،آیا مجدد باید موضوع صالحیت امنیتی خریداران مورد بررسی قرار گیرد؟ اگر آری که در قرارداد چنین چیزی اساس ًا پیشبینی نشده و مضاف ًا آنکه در فراخوان واگذاری ،امکان خرید ۲8 درصد سهام برای خریداران خارجی پیشبینی شده است .چهکسی اهلیت امنیتی خارجیان را بررسی کرده و یا میکند؟ این آشکارا یک تناقض است .من توضیح میدادم که سهام مانند هر کاالی دیگر فرضکنید پرتقال است و هیچکس اهلیت امنیتی خریدار را بررسی نمیکند .اگر این سهام برای شما حساسیت امنیتی دارد ،اساس ًا واگذار نکنید، وگرنه نمیتوانید مانع ورود اشخاص به بازار معامالت سهام شوید .این مسلم ًا مشمول حکم اختالل در بازار رقابتی است .دوم اینکه به فرض عبور از ایراد اول ،با توجه به گذشت زمان ورود در مزایده ،باید آن مزایده لغو و از نو مزایدهی جدیدی اعالم شود. فراتر آنکه سهامدار شرکت مهر اقتصاد ایرانیان بنیاد تعاون سازمان بسیج مستضعفین است که درنهایت با سهامدار شرکتهای شرکت توسعهی اعتماد و شرکت شهریار مهستان که بنیاد تعاون سپاه است ،هر دو به یک سازمان وابستهاند و این قابلقبول نیست .و سوم آنکه شبکهی سیم مسی که انحصار کلی برای خریدار ایجاد میکند باید از موضوع فروش خارج گردد. این کشمکش میان ما بود تا روزی در آبانماه ۱388مرحوم پژویان نامهای را به امضای معاون وزیر اطالعات آوردند و گفتند تکثیر نمیکنیم .فقط محض حصول اطمینان از اینکه این وزارت صالحیت رقیب را رد کرده است رؤیت کنید .من دیدم که تاریخ نامه آبانماه است .حالآنکه موضوع ابالغ عدم اهلیت در تاریخ پنجشنبه ال در تمام هفدهم شهریور انجام شده بود .بههرروی ،شلوغبازاری بود .من معمو ً جلسههای شورای رقابت شرکت میکردم و غیبت نمیکردم .در همان ایام مجمع عمومی سازمان نظام مهندسی ساختمان که من عضو آن بود در شیراز تشکیل شد و من موفق به شرکت در جلسهی شورای رقابت نشدم و در همان جلسه صحت واگذاری سهام مخابرات مورد تأیید قرار میگیرد و موضوع از حیث شورای رقابت منتفی میگردد .این یک نمونه را مثال زدم تا مشخص شود داستان اقتصاد سیاسی واگذاریها تا چه حد مهم است.
بهمن احمدی امویی ۱63 به هر روی ،این واگذاری انجام شد و روزی در آذرماه ۱395آقای نصرالله جهانگرد، معاون وزیر ارتباطات و فناوری اطالعات ،در جلسهی هیئتوزیران شرکت کرد و گزارشی تفصیلی از عقبماندگی مخابرات و شبکهی ارتباطات ایران و عدم سرمایهگذاری در این مدت ازسوی شرکت مخابرات داد .در جلسه اعالم شد که این شرکت نهتنها سرمایهگذاری الزم را در توسعهی مخابرات نداشته ،که تعدادی از اقساط ال گزارشی از نحوهی خرید سهام را نیز پرداخت نکرده است .من در آن جلسه اجما ً واگذاری مخابرات و مباحث شورای رقابت به دولت ارائه کردم .لیکن دولت آقای روحانی شهامت الزم برای لغو واگذاری را نداشت و به مسامحه از کنار آن گذشت. حالآنکه هم اصل واگذاری غیرقانونی بود و هم خریدار به تعهدهایش عمل نکرده بود و دولت میتوانست واگذاری را لغو کند. در همین ایام رئیس وقت سازمان خصوصیسازی ،آقای پوریحسینی ،در گفتوگو با خبرگزاری فارس میگوید :رقم چکهای برگشتی خریدار بلوک کنترلی سهام مخابرات ایران به حدود هزار میلیارد تومان رسیده است ،جمع این چکها به پنج یا شش فقره رسیده که مربوط به دو یا سه قسط آخر این واگذاری بوده است. بهگفتهی وی ،با توجه به عدم ایفای تعهدات خریدار و اظهار ناتوانی از پرداخت اقساط چارهای برای سازمان خصوصیسازی برای فسخ قرارداد واگذاری مخابرات ایران (سهامی عام) باقی نماند و اکنون این واگذاری فسخشده تلقی میشود .وی در برابر پرسش فارس مبنی بر اینکه آیا امکان تداوم تملک این دارایی از سوی توسعهی اعتماد مبین درصورت وصول چک وجود دارد ،پاسخ داد :هماکنون پس از طی مراحل اداری باید بلوک 5۰درصد بهعالوهی یک سهم مخابرات دوباره به هیئت واگذاری رفته و ضمن بررسی مجدد قیمت پایهی هر سهم و ارزشگذاری این دارایی مجدد برای عرضه در بازار آ گهی شود که در این زمینه به احتمال فراوان سازمان خصوصیسازی در بلوکهای ۱7درصدی این دارایی را عرضه خواهد کرد .وی ادامه میدهد که :گرچه توسعهی اعتماد مبین میتواند درصورت پاسکردن چکها همچنان تملک خود را بر این دارایی ادامه دهد ،اما برای این موضوع باید به هیئت داوری مراجعه کنند .این موضوع انعکاس گستردهای در مطبوعات و خبرگزاریهای آن زمان داشت .لیکن دیری نپایید که سازمان خصوصیسازی با صدور اطالعیهای بقای قرارداد را تأیید کرد: به گزارش روابطعمومی سازمان خصوصیسازی ،نظر به اینکه درخصوص اقدام این سازمان مبنی بر فسخ قرارداد واگذاری سهام بلوکی شرکت مخابرات ایران ،اخباری ناقص و در برخی موارد ناصحیح و جهتدار انتشار یافته است به اطالع میرساند :براساس درخواست شمارهی 9۴-9-۴87مورخ ۱395٫9٫3۰که ازسوی طرف قرارداد تقدیم
۱6۴چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ مقام محترم ریاستجمهوری گردیده و دستور مورخ ۱395٫۱۰٫۴صادره ،مقرر گردیده است درصورتیکه ظرف پانزده روز (پنجم الی بیستم دیماه) کلیهی بدهیهای طرف قرارداد پرداخت شود ،اقدام سازمان منتفی گردد .همچنین بهموجب دستور موقت هیئت داوری موضوع مادهی « »3۰قانون اجرای سیاستهای کلی اصل « »۴۴قانون اساسی در پروندهی کالسهی ٫95٫۲۱د٫ه ٫مورخ ۱395٫۱۰٫8که در تاریخ ۱395٫۱۰٫۱۲به این سازمان واصل شده است تا زمان رسیدگی به خواستهی شرکت توسعهی اعتماد مبین درخصوص فسخ قرارداد ،این سازمان بهطور موقت و تا رسیدگی به اصل خواسته خواهان از انتقال سهام شرکت منع شده است .بنابراین ،سازمان منتظر اقدام خریدار سهام برای 95 انجام کلیهی تعهدات و پرداخت تمامی دیون معوقه تا بیستم دیماه سال جاری است.
او در ادامه یک مثال دیگر از تخلفی که با نام «اهلیت» منابع عمومی را به حراج گذاشتند بیان میکند: نمونهی دیگری که میخواهم مثال بزنم واگذاری شرکت پتروشیمی خلیجفارس است. این شرکت مالک صددرصد سهام شرکت مبین انرژی خلیجفارس بود و هنوز هم بیش از 9۰سهام این شرکت را در اختیار دارد .شرکت مبین انرژی خلیجفارس بهعنوان تولیدکنندهی سرویسهای جانبی ،تأمینکنندهی آب ،برق ،بخار ،اکسیژن ،نیتروژن و هوای فشرده و تصفیهکنندهی پسابهای صنعتی مجتمعهای پتروشیمی منطقهی پارس جنوبی (عسلویه) است .زمانی که در سال ۱39۲مقرر بود که شرکت پتروشیمی خلیجفارس واگذار شود ،موضوع در شورای رقابت طرح گردید و من ازجمله کسانی بودم که با واگذاری آن با ترکیبی که شرکت داشت مخالف بودم .دلیلم هم این بود که شرکتی که باالی ۴۰درصد تولید پتروشیمی کشور را دارد ،در یک موقعیت انحصاری قرار دارد و پیش از آنکه انحصار آن بشکند ،واگذاری آن خالف قانون است .افزون بر این با توجه به اینکه صددرصد خدمات جانبی مورد نیاز تمام شرکتهای پتروشیمی در عسلویه در انحصار این شرکت است ،این ازجهت اقتصادی به مفهوم شکلگیری انحصار عمودی است .با این واگذاری تمام شرکتهای پتروشیمی وابسته به رقیب میشوند و این آشکارا خالف است .دراینارتباط هم مکاتباتی با سازمان بورس صورت گرفت ،لیکن در آخرین روزهای دوم احمدینژاد ،واگذاری انجام شد .اخیر ًا میخواندم که قیمت سرویسهای جانبی بهیکباره ۲75درصد ازسوی هلدینگ پتروشیمی 96 خلیجفارس افزایش پیدا کرد و دست شرکتهای پتروشیمی به جایی بند نیست.
.95همان. .96همان.
بهمن احمدی امویی ۱65
حسین مرعشی نیز بهمیانآوردن موضوع اهلیت در خصوصیسازی و واگذاریها را برای از میدان به در کردن افراد واجد شرایط و میداندادن به خودیها ارزیابی میکند: همیشه اشخاص بیهنر برایاینکه افراد هنرمند را از صحنه حذف کنند متوسل به امور غیرواقعی میشوند .بخش خصوصی که بخواهد تعامل جهانی داشته باشد و کار مؤثر در اقتصاد انجام دهد ،محافظهکار است و دنبال درگیری با حکومت و سیاست نمیرود .این تفکر غیرواقعی است .من و آقای محسن رضایی که توان ایجاد یک بنگاه را نداریم ،برایاینکه ضعفهای خود را بپوشانیم ،پشت این حرفها پنهان میشویم .این چه حرفهایی است که دوستان میگویند؟ لورفتن برنامهی هستهای ایران کار تکنوکراتهای طرفدار آمریکا نبود ،بلکه کار بعضی از دوستانی بود که فکر میکردیم خیلی متعهد هستند .بخش خصوصی که ریشهدار و بااصالت باشد و روی پای خود رشد کرده باشد اینطوری است .بخش خصوصی دولتساخته و رانتی را نمیگویم .بخش خصوصی که با پای خود جلو برود امکان ندارد که کار سیاسی ضدنظام ،فساد ،رشوه ،ولخرجی و هزار ندانمکاری دیگر بکند. من افرادی از بخش خصوصی میشناسم که در نسل دوم بودند .بچههای نسل سوم در پستهی رفسنجان و بعد آمریکا کار میکنند .در 8۴سالگی از رفسنجان با اتوبوس ال ولخرجی نداشتند .نوکیسهها دست به هر کاری میزنند و به تهران میآمد .اص ا 97 پورشه سوار میشوند.
براساس آمارهای موجود در سازمان خصوصیسازی ،درمجموع خصوصیسازی در دولتهای نهم و دهم (از ابتدای ۱38۴تا خرداد )۱39۲ رقمی نزدیک به 78میلیارد سهم با ارزشی بالغبر ۱۲۲7هزار میلیارد ریال از سهام شرکتهای دولتی بوده است .بهدلیل حجم باالی واگذاریها در دولت احمدینژاد ،سهم سایر دولتهای قبلی در این فرایند بسیار ناچیز است .برخی با اتکا بر این آمارها میگویند بیش از 9۰درصد واگذاریها در قالب خصوصیسازی در دو دولت احمدینژاد صورت گرفته است. مقایسهی درآمد پیشبینیشدهی حاصل از واگذاری در بودجههای ساالنه و میزان تحقق آن در هرسال بهخوبی گویای روند یادشده است .برای مثال ،در سال ۱38۰درآمد پیشبینیشدهی واگذاریها در بودجهی کلکشور مبلغ ۱۲۰۰میلیارد .97گفتوگوی شفاهی با حسین مرعشی.۱39۱ ،
۱66چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
ریال بود که صرف ًا 8درصد آن تحقق پیدا کرد .در سالهای بعد و تا ابتدای رویکارآمدن دولت دهم (دورهی دوم ریاستجمهوری احمدینژاد) این درآمد پیشبینیشده هیچگاه از 3۰هزار میلیارد ریال فراتر نرفت و اوج تحقق اهداف بودجهای در این زمینه 5۰درصد بود که در سال ۱387محقق شد ،اما از سال ۱388درآمد پیشبینیشدهی واگذاریها در سالهای مختلف از 3۲هزار تا 65هزار میلیارد ریال افزایش یافت و میزان تحقق اهداف بودجهای در کمترین سال ( )۱388معادل 6۱درصد اهداف بودجه و در بیشترین سال ( )۱39۰فراتر از 98 اهداف بودجه و ۱58درصد آن بود. این بررسیها از نحوهی واگذاریها و تنوع خریداران نشان میدهد که بخش عمومی غیردولتی ،نهادهای نظامی و انتظامی ،بنیادهای عامالمنفعهی مذهبی و فرهنگی و علمی و نهادهای حکومتی و انقالبی ،عمدهترین برندهی فضای ناشی از آشفتگی نهادی در حوزهی خصوصیسازی بودند .در سالهای ۱38۴و ۱385مجموعهی عواملی مانند ابالغ سیاستهای کلی اصل ۴۴قانون اساسی، ورود بسیاری از شرکتهای بزرگ به فهرست شرکتهای مشمول واگذاری، اجرای طرح توزیع سهام عدالت و تدوین و ابالغ قانون اجرای سیاستهای کلی اصل ۴۴قانون اساسی در سال ۱387شتاب تازهای به خصوصیسازی داد .طبق آمار موجود ،حجم خصوصیسازیهای دولتهای نهم و دهم بیش از 98درصد کل خصوصیسازیهای انجامگرفته از سال ۱368تا ۱397را شامل میشود.
.98پرویز صداقت ،گزارش توسعهی انسانی ایران ،شمارهی دوم.
بهمن احمدی امویی ۱67
فرهیختگان
گمان برخی از کارشناسان این استکه اختصاص دالرهایی با قیمت یارانهای و خصوصیسازی درحالیکه همچنان دولتیسازی جریان دارد ،ترویج وگسترش فساد است .در هیچ سالی در چهل سال گذشته ،مبلغ بودجهی هزینههای عمرانی دولت کمتر از مبلغ درآمد ناشی از خصوصیسازی نبوده است؛ هرکسی از بیرون به آن نگاه کند میفهمد دزدی است .برایاینکه دولت اگر واقع ًا میخواهد خصوصیسازیکند، اموال خودش را نگاه میدارد و اموال جدیدی را که میخواهد بسازد به بخش خصوصی وامیگذارد؛ یعنی شرایط رشد بخش خصوصی و خصوصیسازی را ایجاد میکند تا افراد بهدنبال ایجاد واحدهای جدید باشند .مثل کاری که نسبت ًا در شبکهی بانکی انجام شد .بانکهای جدید هرچه تأسیس شد ،از درون بخش خصوصی سر در آوردند .البته پیش از آن زمینه راهاندازی و آزادسازی شکلگیری نظام بانکداری خصوصی را ریلگذاریکرده بودند. این کارشناسان معتقدند که یکی از مکانیسمهای دزدی وجود امضاهای طالیی و رانتها است که بخش خصوصی وفادار به حاکمیت را خلق میکند. شاه هم همینطور بود .سیاستمداران با یک شعار و با استفاده از نیروهای اجتماعی به باال میروند ،بعد میخواهند وابستگی خودشان به آنها را کم کنند،
۱68چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
تالش میکنند برای خودشان طبقهی اجتماعی خلق کنند .در طول شصتهفتاد سال گذشته از همه عریانتر آقای احمدینژاد بود که این کار را کرد و با سرعت و حجم وسیعی از توزیع ثروت در میان نزدیکان و دوستان و وفاداران خود، طبقهسازی اجتماعی و حامیپروری را رواج داد .طبقهسازی خیلی صریح و آشکاری را شروع کرده بود. در ایران سیاستمداران برای ایجاد طبقهی جدید اجتماعی وفادار به خود چند مکانیسم دارند .این را سعید لیالز میگوید که معتقد است یکی از مهمترین اهداف خصوصیسازی حامیپروری و طبقهسازی در جمهوری اسالمی است: انحصارات دولتی و سیطرهی دستگاههای امنیتی بر تصمیمات اقتصادی که نمونهی عینی آن را در بانکها میبینیم .هیچ بانکی در ایران تأسیس نمیشود ،مگر اینکه وفادار به حاکمیت باشد و سهم روشنی از داراییهای خودش را به حاکمیت بدهد .در زمان شاه این عدد ۲۰درصد بود و االن بین 3۰تا ۴۰درصد شده است.
این ادعا به این مفهوم است که دستگاهها و نهادهای حکومتی باید در آن سهم داشته باشند .بانک رسم ًا و ظاهر ًا خصوصی است ،اما بهصورت مستقیم و غیرمستقیم این نهادها یا نمایندگان و افراد مورد اعتمادشان در آنجا سهام دارند. درحالحاضر و در هیچ بانکی نمیتوانید یک عضو هیئتمدیره را بدون تأیید یک ت خصوصی است و نباید نهاد امنیتی استخدام کنید .درحالیکه رسم ًا یک شرک ِ چنین روندی دربارهی آن طی شود .البته دلیل حضور نهادهای امنیتی را اینطور توجیه میکنند که بهدلیل حساسیتهای نظام بانکی و اهمیتیکه برای ساختار کشور دارد و خطراتیکه میتواند به وجود بیاورد ،نهادهای امنیتی و نظامی بر آنها اشراف دارند که مبادا خطری نظام را تهدید کند ،اما در همین اشراف اطالعاتی و نظامی و در سایهی حمایت و همراهی آنها بود که کسی مثل خاوری رشد کرد و درنهایت فرار کرد و به کانادا رفت .لیالز میگوید« :او نمایندهی خودشان بود در آن سیستم. آنها حتی در بانکهای دولتی هم حضور دارند». دومین مکانیسم برای ایجاد رانت و طبقهسازی فرایند توزیع دالرهای یارانهای است ،بهخصوص در شرایطیکه دولتها قیمت دالر را بر اثر تورم در بازار منفجر میکنند.
بهمن احمدی امویی ۱69 انگلس میگفت تورم دزدی شبانهی دولت از جیب ملتها است .دالر ناگهان ۱۴هزار تومان میشود ،اما دولت آقای روحانی در دورهای ۲۰ ،۱5و حتی 3۰میلیارد دالر از منابع این مردم را به قیمت ۴۲۰۰تومان به عدهای میدهد .اسمش را هم میگذارد دادن به مردم .ولی مردم که به این دالرهای ارزان دسترسی ندارند .همانهایی این دالرها را میگیرند که قرار است حامی سازنده و خالق خود باشند ،اما دریغ از یک قدم حمایت. گرفتند و بالفاصله سر از ترکیه و کانادا و اسپانیا درآوردند .یک طبقهی اجتماعی و پرنفوذ بو کشیدند و بهموقع در دستگاه آمدند و منابع راگرفتند .به همین دلیل ،برخوردی که با فساد صورت میگیرد ،جنگ طبقات در سطوح باال است ،چون میگوید این طبقه و افراد به تو وفادار بودهاند ،اما به من وفادار نبودهاند .پس باید تا میتوانم آنها را ضعیف 99 کنم و منابع را از آنها بگیرم و به کسانی بدهم که قرار است حامیان خودم باشند.
مکانیسم سوم خصوصیسازی است .برخی از کارشناسان بر این باورند که خصوصیسازی در همهی دولتها بهانهای بوده برای حامیپروری. البته کموزیاد دارد ،ولی در همهی دولتها ،از آقای هاشمی تا االن و بدون استثنا ،با هدف طبقهسازی و حامیپروری در خصوصیسازی رخ داده است .اینکه دوسه برابر آن چیزی که دارید خصوصیسازی میکنید و در همان لحظه دولتیسازی هم میکنید، هرگز برای من قابلفهم نیست .مکانیسمش چگونه است؟ اینطوری است که با دالر 7تومانی یک فرودگاه یا یک کارخانه میسازید و با دالر 7۰تومانی آن را میفروشید. ولی همان موقع که آن را میفروشید ،دالر 7۰۰تومان است .در ادامه و در مرحلهی بعد ،دولت بعدی دالر 7۰۰تومانی را تحویل میگیرد و به بخش خصوصی میفروشد، اما وقتی آن را میفروشد ،دالر 7هزار تومان است .دولت بعد دالر 7هزارتومانی را ۱۴هزار تومان میفروشد .مجموع ورودی درآمدهای داخلی و بینالمللی نفت در صد سال اخیر در اقتصاد ایران حدود ۴هزار میلیارد دالر به قیمت امروز است ،ولی آدرس بیشتر از ۲۰۰تا 3۰۰میلیاردش را ندارید ،بقیهاش دزدیده شده ،با همین سه مکانیسم. تقریب ًا صددرصد بانکهایی که در ایران تأسیس شدهاند از محل تورم ایجاد شدهاند و از محل تورم به این درجه از ثروت رسیدهاند .چرا؟ چون دولت انحصار و سیطرهای ایجاد کرده است .تمرکز این هم در دورهی احمدینژاد بود .یادتان است چطور اصرار داشت نرخ بهره را پایین بیاورد؟ این بهمنزلهی ساالنه ۱5تا ۲۰میلیارد دالر اهدای هدیه به گیرندگان وام و به بانکهای خصوصی در ایران بود ،چراکه بیشتر این بانکها مالک امالک هم هستند .همین کاری که در مؤسسات مالی کردند .بانکی با مبلغ مختصری تأسیس میکنند ،سپردههای مردم را جمع میکنند و بعد یکدفعه آن اتفاق میافتد ،چون .99گفتوگوی شفاهی با سعید لیالز.۱398 ،
۱7۰چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ دولت سرکوب مالیکرده و اجازه نمیدهد سپردهی مردم در جایی شکل بگیرد .در بازار ال بسیار نامطمئن است و مردم میترسند که بروند ،ثانی ًا رسم ًا حرام است و ربا هم او ً برخورد میشود و هرکسی که ربا بگیرد با او برخورد میشود و نمیگذارند .از اینطرف هم ماشین پمپاژ نقدینگی تولید و چاپ پول را بدون توقف و بهصورت شبانهروزی پی میگیرد و پولها را به این کانالی که دولت برایشان کنده سوق میدهند .چرا آقای احمدینژاد روی پایینآوردن مصنوعی قیمت تمامشده و فروش پول اصرار داشت؟ ازیکطرف نرخ تورم را خودت باال بردی و ازطرفدیگر سرکوب مالی کردی و نمیگذاری مردم با بیرون کار کنند .درنتیجه ،همهی پولها و سپردهها درحالیکه دارد از ارزشش کم میشود ،به شبکهی بانکی میرود .در عالم واقعیت ارزشی که از پول کم میشود به بهشت که نمیرود ،به کجا میرود؟ به جیب آنکسی که وام گرفته است. آنکسی که وام گرفته کیست؟ کسی که آقای احمدینژاد دستور داده بود بدون وثیقه به او وام بدهید .درنتیجه ،وقتی دولت آقای احمدینژاد تمام شد میزان معوقات شبکهی بانکی از ۴میلیارد دالر به ۱۰۰میلیارد دالر رسیده بود .در چهار سال اول دولت احمدی نژاد ،میزان معوقات مالی ۲5برابر کل تاریخ بانکداری ایران شده بود .این پول از کجا بیرون آمده بود؟ از جیب سپردهگذاران و مردم .به کجا رفت؟ به جیب طبقهی جدید اجتماعی که دولت خلق کرده است .چرا بانکها یکباره قارچگونه رشد کردند و هر روز هم تقاضا برای ایجاد آنها زیاد بود و برای گرفتن مجوز در صف میایستادند. نصفشان در دولت آقای احمدینژاد تشکیل شد .آقای نوربخش میگفت من تا زندهام به دولتیها و شبهدولتی مجوز تأسیس بانک نمیدهم .ولی بعد از آن این سد شکسته شد .خود آن کاری هم که نوربخش میکرد ،اگر میخواست مثل این باشد ،دزدی بود. ولی ُدز دزدی در آن دوره خیلی کمتر بود ،چون این سرکوبها در آن نبود .طبقهسازی از این روشنتر؟ ظرف پنج سال حدود 96میلیارد دالر ثروت خلق کردند ،فقط ازطریق معوقات بانکی ،نه ازطریق LCهایی که باز کردند و جنس آوردند ،و نه ازطریق وامهای ارزی که گرفتند و پس ندادند .فقط و فقط ازطریق وامهای ریالی که گرفتند و پیش 100 خودشان نگه داشتند96 .میلیارد دالر.
.100همان.
بهمن احمدی امویی ۱7۱
فرهیختگان
مولدسازی آخرین میخ تابوت خصوصیسازی درنهایت و در سال ۱۴۰۰و با رویکارآمدن دولت سید ابراهیم رئیسی و یکدستشدن تمام حاکمیت ،درست براساس آنچه آیتالله خامنهای ،رهبر
جمهوری اسالمی ،میخواست ،آخرین فرمان برای ادامهی روند «مال خودسازی اموال عمومی و تولید طبقهی وفادار به حاکمیت» صادر شد.
در راستای تحقق اصالح ساختار بودجه بهعنوان یکی از وظایف اصلی شورایعالی هماهنگی اقتصادی سران قوا و تأکید رهبر معظم انقالب بر تشکیل هیئت مورد اعتماد رؤسای سه قوه بهمنظور فروش و مولدسازی داراییهای دولت در جلسهی ۱399٫9٫۴ با اعضای شورایعالی هماهنگی اقتصادی .بدینوسیله متن زیر به تصویب شورایعالی هماهنگی اقتصادی سران قوا رسید: -۱با هدف کمک به رشد اقتصادی و افزایش بهرهوری اموال مازاد دولتی هیئت عالی مولدسازی داراییهای دولت کلیهی دستگاهها ،سازمانها ،واحدها و سایر عناوین دولتی و وابسته و تابعهی دولت ،ازجمله :وزارتخانهها ،مؤسسات و دانشگاهها ،شرکتهای دولتی ،مؤسسات انتفاعی وابسته به دولت ،بانکها و مؤسسات اعتباری دولتی ،شرکتهای بیمهی دولتی و همچنین دستگاهها و واحدهایی که شمول قانون بر آنها مستلزم ذکر یا تصریح نام است ،اعم از اینکه قانون خاص خود را داشته باشند و یا از قوانین و مقررات عام تبعیت نمایند ،نظیر وزارت جهاد کشاورزی ،شرکت ملی نفت ایران ،شرکت ملی گاز ایران ،شرکت ملی صنایع پتروشیمی ایران ،سازمان گسترش نوسازی صنایع ایران ،بانک مرکزی
۱7۴چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ جمهوری اسالمی ایران ،سازمان بنادر و دریانوردی جمهوری اسالمی ایران، سازمان توسعه و نوسازی معادن و صنایع معدنی ایران ،شرکت ملی پاالیش و پخش فراوردههای نفتی ایران و دیگر شرکتهایی که کنترل و مدیریت آنها در اختیار دولت یا موارد فوق است که در این مصوبهی هیئت نامیده میشود ،مرکب از هفت عضو شامل معاون اول رئیسجمهور (رئیس هیئت) ،وزیر امور اقتصادی و دارایی (دبیر هیئت) ،رئیس سازمان برنامهوبودجهی کشور ،وزیر کشور ،وزیر راهوشهرسازی ،یک نماینده ازطرف رئیس مجلس شورای اسالمی و یک نماینده ازطرف رئیس قوهی قضائیه ،بهمنظور انجام وظایف مندرج در بند ۲تشکیل میگردد. تبصره :دبیرخانهی حیات در وزارت امور اقتصادی و دارایی مستقر خواهد بود. -۲وظایف و اختیارات هیئت به شرح ذیل است: -۱-۲شناسایی کامل اموال غیرمنقول دولت و تعیینتکلیف آنها ظرف مدت حداکثر یک سال با استفاده از روشهای مختلف ،ازجمله :واگذاری و فروش اموال مازاد و مولدسازی با مشارکت بخش خصوصی؛ -۲-۲تصویب مازادبودن اموال غیرمنقول دولتی به پیشنهاد وزارت امور اقتصادی و دارایی؛ -3-۲تعیینتکلیف طرحهای تملک داراییهای سرمایهای (عمرانی) نیمهتمام حداکثر ظرف مدت یک سال با استفاده از روشهای مختلف ،ازجمله :واگذاری، استفاده از مشارکت عمومی-خصوصی در تکمیل و بهرهبرداری از طرحها و حذف طرحهای فاقد توجیه! -۴-۲رفع موانع (حقوقی ،اطالهی فرایندها ،مستندسازی امالک فاقد سند ،تغییر کاربری و…) و ایجاد هماهنگی الزم میان دستگاههای اجرایی و نظارتی در زمینهی واگذاری و مولدسازی داراییهای دولت بهمنظور تحقق منابع مندرج در قوانین بودجهی سنواتی از این محل؛ -5-۲تعیین قیمت پایه یا نهایی واگذاری داراییهای مشمول این مصوبه؛ -6-۲تصویب آییننامهها و دستورالعملهای مرتبط با این مصوبه ،ازجمله :جزئیات شیوههای شناسایی ،قیمتگذاری و واگذاری ،فروش ،مولدسازی اموال غیرمنقول و پروژههای نیمهتمام به پیشنهاد مشترک وزارت امور اقتصادی و دارایی و سازمان برنامهوبودجه کشور.
بهمن احمدی امویی ۱75 تبصرهی :۱وزارت امور اقتصادی و دارایی مجری شناسایی ،واگذاری ،فروش و مولدسازی اموال شناساییشده و پروژههای نیمهتمام عمرانی و قراردادهای مشارکت و سرمایهگذاری است. -3کمیسیون مادهی 5قانون تأسیس شورایعالی شهرسازی و معماری ایران هریک مکلف هستند ظرف مدت حداکثر یک ماه نسبت به درخواست تغییر کاربری اموال (امالک) مازاد ارسالی توسط وزارت امور اقتصادی و دارایی اعالم نظر قطعی نمایند. درصورت مخالفت یا عدم اظهارنظر شورایعالی ،مرجع صدور پروانهی ساخت مکلف است با درخواست وزارت امور اقتصادی و دارایی ،نسبت به صدور پروانهی احداث بنا ،مطابق با ضابطهی عام ساخت (سطح اشتغال ،تراکم ،تعداد طبقات و کاربرد بنا) پهنهی وقوع ،با حفظ کاربری زمین اقدام نماید. -۴عواید حاصل از واگذاری اموال غیرمنقول و پروژههای عمرانی نیمهتمام پس از کسر کارمزد مصوب هیئت به حساب خزانه واریز خواهد شد .نیمی از مبالغ واریزی به خزانه ،بالفاصله به حساب تملک داراییهای سرمایهای دستگاه اجرایی مربوطهی ستادی با استانی واریز خواهد شد تا در سقف بودجهی مصوب هزینه شود. تبصرهی :۱صددرصد مبالغ واریزی به خزانه از محل واگذاری داراییهای وزارت آموزشوپرورش و وزارت بهداشت ،درمان و آموزش پزشکی بالفاصله به حساب تملک داراییهای سرمایهای وزارتخانهی مربوطه واریز و در محالت و مناطق محروم سرمایهگذاری گردد. تبصرهی :۲درمورد منابع حاصل از فروش داراییهای شرکتهای دولتی تمامی مبالغ واریزی به خزانه بالفاصله به حساب شرکت مربوطه واریز خواهد شد. -5تمامی دستگاههای متولی اموال فوقالذکر مکلف به اجرای مصوبات این هیئت هستند .افرادی که از اجرای دقیق و کامل دستورات هیئت سر باز زنند و یا در اجرای آن ممانعت به عمل آورند ،با ارجاع هیئت به مراجع قضایی به مجازات مقرر در مادهی 576 قانون مجازات اسالمی بدون تعویق و تعلیق و تخفیف محکوم خواهند شد .رسیدگی به این جرائم خارج از نوبت و در شعبهی ویژه خواهد بود .اعضای هیئت نسبت به تصمیمات خود در موضوع این مصوبه از هرگونه تعقیب و پیگرد قضایی مصون هستند و مجریان تصمیمات این هیئت نیز در چهارچوب مصوباتی که هیئت تعیین کرده است از همین مصونیت برخوردارند. -6قوانین و مقررات مغایر با این مصوبه بهمدت دو سال موقوفاالجرا خواهد بود. -7هیئت مکلف است گزارش اقدامات خود را هر شش ماه یک بار به شورایعالی
۱76چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟ هماهنگی اقتصادی سران قوا ارائه کند. 101
-8اعتبار این مصوبه بهمدت دو سال است.
درواقع ،با این مصوبه و بهبهانهی اصالح ساختار بودجه چوب حراج به داراییهای عمومی زده شد ،حراجی که تمامی قوانین و مقررات موجود در زمینهی خصوصیسازی را نادیده میگیرد و تنها تشخیص افراد عضو هیئت مولدسازی است که تعیین میکند چه اموالی ،با چه قیمتی و چگونه و به چه فرد حقیقی و حقوقی ال در خفا و با تفسیرهای متفاوت از قوانین و مقررات واگذار شود .کاری که قب ا صورت میگرفت ،اینک بدون هیچ پردهپوشی و بهصورت علنی انجام خواهد شد. عباس آخوندی مولدسازی را در ادامهی همان روندهای سابق میداند که منجر به غارت منابع عمومی کشور خواهد شد: این یک ایدهی معیوب و مخدوش و سرپوشی برای انتقال رانتهای بسیار ،بسیار بزرگ به نهادهای خاص است .نتیجهی آن نیز جز خارجساختن داراییهای ملموس بنگاههای وابسته به دولت از آنها ،تشدید وضعیت ورشکستگی آنها و جاگذاری تعهدات آنها برای دولت چیز دیگری نیست .در ادبیات خصوصیسازی به این «غارت بنگاهها توسط صاحبان سهام و مدیران آنها» میگویند .نمونهی برجستهی آن ی صورتگرفته در روسیه مستند شده است که منجر به در فرایند خصوصیساز ِ شکلگیری الیگارشیهایی در اندازهی بینالمللی شد .الیگارشهایی که همپیمان ترامپ در آمریکا ،بوریس جانسون در بریتانیا و بانکهای سوئیس و سایر مراکز جذب پول شدند .بیگمان این اقدام منجر به افزایش عدم تعادل ،برهمخوردن نظام و ساختار تولید و خلق ارزشافزوده ،گسترش و رواج سفتهبازی گسترده در موضوع امالک و ساختمان و بهعبارتدیگر زمینخواریهای بسیار بزرگتر از گذشته و شهرفروشیهایی فراتر از آنچه که در کالنشهرها تاکنون تجربه شده است ،خواهد شد .قطع ًا پس از این اقدام امکان نفسکشیدن در شهرهای بزرگ مشکلتر و محیطزیست آلودهتر ،کمآبی بیشتر و ترافیک کشندهی کالنشهرها سختتر خواهد شد .فاصلهی طبقاتی و تقسیم شهر به مناطق فقیر و غنی و باال و پایین با فاصلهی 102 بیشتری صورت خواهد گرفت. .101آرین افخمی« ،همهچیز دربارهی هیئت عالی مولدسازی داراییهای دولت» ،ایسنا 8 ،بهمن .۱۴۰۱ .102به نقل از کانال تلگرامی عباس آخوندی.
بهمن احمدی امویی ۱77
سﻴاست خصوصیسازی جمهوری اسالمی از ویژگیهای خاصی برخوردار است :نخست اینکه واگذاریها در بخش صناﻳع ﻛارخانهای صورت گرفته و بخشهای امور زﻳربنایی اقتصاد مانند ارتباطات ،انرژی ،آب و انحصارات دولتی تا مدتها و نزدیک به بیست سال ،خارج از سﻴاست خصوصیسازی باقی ماند؛ دوم اینکه عمدت ًا واگذاری مالکﻴت شرکتهای دولتی بهشکلی بوده ﻛه مدﻳرﻳت شرﻛت از ساختار مدﻳرﻳت دولتی خارج نشده است؛ سوم اینکه واگذاری مالکﻴت یک بنگاه در چند نوبت طی سالهای مختلف انجام گرفته است ،درحالیﻛه در ال واگذاری مالکﻴت شرﻛت در یک نوبت انجام میپذیرد. ساﻳر ﻛشورها معمو ً بهعبارتدﻳگر ،سهام شرﻛت مورد نظر در یک نوبت جهت فروش به بازار عرضه میشود. در این شیوهی خاص جامعهداری ،مدیران بنگاهها قادر هستند توزیع اولیهی حقوق مالکیت را زیر نفوذ خود قرار دهند و همهی امور تصمیمگیری ،تولید و دوام هر امر اجتماعی در دستهای آنان متمرکز است .حمایت در برابر واردات، یارانههای دولتی ،وامهای تقریب ًا رایگان ،معافیتهای مالیاتی و قدرت البیگری در همهی زمینهها ،دولتمردان را در این کشورها به همهی کارهای غیرقابلکنترل و 103 غیرپاسخگو تبدیلکرده استکه تنها مطیع منویات و منافع شخصی خود هستند. «بهمحض اینکه مدیران و دیوانساالران انتصابی مزایای استفاده از هر قانون، حکم اداری ،روش تولیدی و بهطور خالصه هر امر اجتماعی را کشف میکنند با استفاده از قدرت غیرقابل کنترل خود در تدوین ،دستکاری و تفسیر و تغییر قوانین و کارکردهای اداری و حقوقی ،روند امور را به نفع خود تغییر ،تعیین و تعبیر میکنند». حاال و پس از 3۴سال از شروع رسمی و قانونی خصوصیسازی و تأکید بر اجرای آن ،به نظر میرسد هنوز پاسخ روشنی دربارهی روش اجرای آن وجود ندارد و همچنان همان پرسشهای اولیه پیش روی مدیریت ارشد و کالن دولت و حاکمیت قرار دارد .هرچند درعمل هر بخشی از دولت و حاکمیت به روش و دیدگاه خود سعیکردند به آن پرسشها پاسخ دهند ،عدهای تالشکردند تا مدیران .103فدریکو وارس ،گذر به بازار و فساد در روسیه .ص.3۴3
۱78چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
دولتی را در این میان اولویت بدهند ،تعدادی به نظامیان و نهادهای امنیتی و انتظامی تمایل نشان دادند ،برخی نهادهای عمومی چون بنیاد مستضعفان ،ستاد اجرایی فرمان امام،کمیتهی امداد و بنیادها و نهادهای فرهنگی را محق در دریافت این واگذاریها دانستند و برخی هم نیروهای انقالب و دارای اهلیت را برای دراختیارگرفتن بنگاهها و مؤسسات دولتی اولیتر دانستند .همهی این روشها با آزمونوخطا عملیاتی شد و سرانجام پدیدهای به نام خصولتی در اقتصاد ایران سر بر آورد که امروز تبدیل به یکی از معضالت اقتصاد ایران شده است. هانا آرنت در جلد سوم کتاب عناصر و خاستگاههای حاکمیت توتالیتر مینویسد :حاکم توتالیتر مانند فاتحی بیگانه به گنجها و ثروتهای کشور خود تنها بهمنزلهی منبع غارت مینگرد که به او امکان میدهد برنامههای جنبش برای فتح جهان را به پیش راند .او فقط به همین متعهد است و این یعنی هیچ ملت، مردم و سرزمینی این بهرهکشی چپاولگرانهی نظاممند را پایانی نمینهد .این فرایند هیچ درجهی اشباعی نمیشناسد ،زیرا در اصل میتواند بهحدی نامتناهی استمرار یابد .بنابراین ،حاکم توتالیتر از فاتح بیگانه بدتر است ،بهگونهای است که انگار از هیچجا نیامده است و کارهای چپاولگرانه و تجاوزگرانهاش درنهایت به سود هیچکس نیست… فساد ساختاری در کشورهایی چون جمهوری اسالمی کل حیات اجتماعی را قبضهکرده و بر آن مسلط شده است .دوگانگی خستهکننده ،ویرانگر و فاسدکنندهی زندگی اجتماعی نهفقط طوالنی و همگانیشده بلکه بهصورت شیوهی رسمی و مسلط زندگی درآمده است .در این شرایط جریان زندگی در قانونها ،تبلیغات و احکام رسمی ،روزنامههای روی دکهها و… در یک طرف و بهصورتی جریان دارد و آنچه در عمل روزمره و در تمامی عرصههای زندگی و حتی خلوت فردی بهطور واقعی اتفاق میافتد ،یعنی جریان عملی و واقعی تحصیل و پژوهش تا استخدام و انتصاب به پستهای مدیریتی ،ادارهی یک کارخانه تا تصمیمگیری دربارهی ال متضاد با شق اول جامهی عمل به خود امور مالیاتی بهنحو دیگری و کام ا میپوشد و اتفاق میافتد .زندگی سایهای یعنی بیرونکشیدن قانون ،تبلیغات و احکام رسمی از عرصهی واقعی زندگی و جداییافتادن بین زندگی شفاهی و
بهمن احمدی امویی ۱79
هنجارهای متداول با آنچه درعمل اتفاق میافتد و وجه اصلی زندگی اجتماعی و شکل اصلی و روزمرهی حیات اجتماعی در جمهوری اسالمی به حساب میآید. بهعبارتدیگر ،بین آنچه گفته میشود ،نوشته میشود و پخش میگردد با آنچه در عرصهی عملی اتفاق میافتد درهی عظیمی از اختالف و فاصله وجود دارد. خصوصیسازی در جمهوری اسالمی خود را بهصورت «غصب انحصاریکل تولید اجتماعی» و «مال خودسازیکلیهی مناصب دخیل در تنظیم و کنترل زندگی» از جانب «خودیها» نشان میدهد .این شرایط منجر به تولید ،شکلگیری و دوام یک رانت همهجانبه و ادامهدار در دسترسی به منصب اداری ،تحصیل ،امتیازات اجتماعی ،پاداش شغلی و… خارج از مدار رقابت ،امتحان و شایستگی حرفهای میشود .همچنین منجر به رواج پدیدههای بیمارگونهای چون آشناپروری، نوچهگرایی ،سوءتخصیص و انحراف از وظایف رسمی بهخاطر منافع فردی ،باندی و منزلتی بهصورت یک امر عادی و روزمره است؛ اقتصاد فساد در جمهوری اسالمی و نوع خاص برخورد آن با پدیدهی خصوصیسازی بهعنوان نمودی از یک کارکرد اجتماعی ظاهر میشود که در آن حاکمیت و جامعهداری از صورت امری عمومی و تجلی منافع و مصالح عمومی خارج شده و در خدمت نفع و مصالح فردی ،باندی و منزلتی گروه خاصی جایگزین و از محتوا تهی میشود .ازاینرو، تمایز و خطکشی بین امر فردی و امر عمومی ،منافع فردی و مصالح عمومی دچار ابهام و تناقض است .در این شرایط به کل سلولهای جامعه بهمثابهی گونهای از «دارایی» نگاه میکنند که هر فرد بسته به توان و امکانات خود درصدد «غارت» آن به نفع خود برمیآید« .شوق غارت» که در این وضعیت ایجاد و عمومی میشود سرمنشأ تمامی انگیزههای غیراخالقی و اعمال محیرالعقولی است که در بستر جامعه پراکنده و جاری میشود و سد نفوذناپذیری در برابر استقرار هرگونه نظم عقالنی و هرگونه نظام هنجاری مبتنی بر اخالق و اعتماد عمومی ایجاد میکند. ازاینروست که داستان خصوصیسازی در جمهوری اسالمی داستان «چگونگی دزدیدن و غارت یک کشور» است.
پیوستها پیوست اول« :قانون حفاظت و توسعهی صنایع ایران» ،روزنامهی رسمی، ۱۰تیر .۱358 پیوست دوم« :متن کامل الیحهی قانونی اجرای سیاستهای ابالغی اصل ،»۴۴ خبرگزاری فارس۱9 ،دی .۱385
پیوست سوم« :الیحهی اجرایی سیاستهای اصل ۴۴قانون اساسی» ،دنیای اقتصاد ۱۴ ،مرداد .۱386 پیوست چهارم« :قانون اجرای سیاستهای کلی اصل ۴۴قانون اساسی»، 8بهمن .۱386 پیوست پنجم: وزارت امور اقتصادی و دارایی معاونت امور بانکی ،بیمه و نظارت بر اجرای سیاستهای کلی اصل ۴۴قانون اساسی
دبیرخانه شورای عالی اجرای سیاستهای کلی اصل ۴۴قانون اساسی بسمه تعالی
۱8۲چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
مجموعه اقداماتی که طی نزدیک به سه سال از ابالغ قانون اجرای سیاستهای کلی اصل ( )۴۴قانون اساسی صورت گرفته است را میتوان در سه محورِ؛ اقدامات ناظر بر تکالیف مربوط به تهیه و تصویب مقررات اجرایی قانون، ایجاد ساختارها و نهادهای جدید و اقدامات ناظر بر تکالیف دستگاههای اجرایی طبقه بندی نمودکه بهطور خالصه به آنها اشاره میشود: محور اول :تهیه و تصویب مقررات اجرایی قانون: تهیه ،تدوین ،تصویب و یا ارسال برای تصویب مراجع مربوط از جمله تکالیفی است که به موجب قانون بر عهده وزارت اموراقتصادی و دارایی نهاده شده استکه در این ارتباطکلیه تکالیف عملیاتی شده است .اقداماتکلی مربوط به این محور شامل بندهای ذیل است: الف -مقررات اجرایی مصوب هیئت وزیران: با توجه به تعدد مقررات اجرایی برعهده دولت ،هیئت وزیران به استناد اصل ( )۱38قانون اساسی طی مصوبهای اختیارات خود را برای تصویب آیین نامههای اجرایی قانون یادشده ،به کارگروهی مرکب از هشت نفر از وزرا تفویض نمود. این کارگروه نیز پس از برگزاری جلسات متعدد ،از ۲۰مورد مقررات اجرایی موردنظر قانون ،تمامی موارد را تصویب نمودهکه تاکنون ۱9مورد از سوی دولت ابالغ شده است. ب -مقررات اجرایی مصوب شورای عالی اجرای سیاستهایکلی اصل ()۴۴ قانون اساسی: تصویب تعداد ده ( )۱۰مورد مقررات اجرایی بر عهده شورای عالی اجرای سیاستهایکلی اصل ( )۴۴قانون اساسی بودهکه تمام موارد تصویب و ابالغ شده است .در عین حال شاخصهای اجرایی تحقق اهداف سیاستهای کلی اصل ( )۴۴قانون اساسی نیز توسط این شورا تصویب و ابالغ شده و اقدامات دستگاهها براساس این شاخصها قابل ارزیابی است .عالوه بر موارد فوق سیاستها و خط مشیهای اجرایی ساالنه نیز از سوی شورای مذکور ابالغ شده و به موجب آن دستگاهها موظف شدهاند برنامهها و سیاستهای خود را براساس محورهای مندرج در این تصویب نامه تنظیم نمایند.
بهمن احمدی امویی ۱83
شایان ذکر است این دسته از مقررات اجرایی پس از بررسیهای دقیق کارشناسی در نشستهای متعدد کمیسیون تخصصی شورای عالی اجرای سیاستهایکلی اصل ( )۴۴قانون اساسی ،به تصویب شورای مزبور رسیده است. ج -مقررات اجرایی مصوب هیئت واگذاری وزیر امور اقتصادی و دارایی: هیئت واگذاری به استناد ماده ( )39قانون یاد شده با ترکیب اعضای قانونی جدید فعالیت خود را آغاز و در هر هفته یک جلسه برگزار نموده است که نتیجه این جلسات عالوه بر تصمیم گیری در مورد ابعاد مختلف واگذاریها ،تصویب و ابالغ کلیه مصوبات مربوط به هیات مذکور (مشتمل بر 7مورد دستورالعمل و ضوابط اجرایی) است .عالوه بر این تعداد براساس حکم ماده ( )۲۲قانون وزیر امور اقتصادی و دارایی نیز دستورالعمل استفاده از بانکها و شرکتهای تأمین سرمایه در تعهد پذیرهنویسی سهام را تصویب و برای اجرا ابالغ نموده است. د -مقررات تکمیلی: بخش دیگر از اقدامات ،مربوط به تدوین مقررات تکمیلی است که در قانون موردنظر پیشبینی نشده ،ولی بهطورکلی با هدف تسریع و تسهیل در اجرای قانون سیاستهای کلی اصل ( )۴۴قانون اساسی تهیه و به تصویب رسیدهاند .این دسته از مقررات شامل موارد زیر هستند: تصویب قانون الحاق یک تبصره به ماده ( )5قانون درخصوص امکان تأسیسبانک مشترک با سرمایه خارجی تصویب قانون توسعه ابزارها و نهادهای مالی تصویب و ابالغ دستورالعمل روش انتخاب مشتریان استراتژیک و احراز وپایش اهلیت مدیریتی تصویب و ابالغ دستورالعمل نحوه نظارت پس از واگذاری -تصویب و ابالغدستورالعمل تکمیل شناسایی اقشار باقی مانده مشمول سهام عدالت تصویب و ابالغ آیین نامه سرمایهگذاری خارجی بورس تصویب و تجویز امکان واگذاری وظایف دستگاهها در زمینه صدور مجوز -تصویب و ابالغ آیین نامه تشکیل مراکز خدمات سرمایهگذاری استانها برای
۱8۴چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
صدور مجوز سرمایهگذاری. محور دوم :تشکیل ،راهاندازی و استمرار فعالیت نهادهای موضوع قانون: تمامی نهادهای جدید مندرج در قانون تأسیس و راه اندازی شدهاند و فعالیت قانونی خود را انجام میدهند و هم زمان با انجام اقدامات الزم برای تشکیل و راهاندازی نهادهای تکلیف شده ،نهادهای دیگری هم برای تسهیل در اجرای قانون به وجود آمده است که کمیسیون تخصصی شورای عالی اجرای سیاستهای کلی اصل ۴۴قانون اساسی و ستادهای هماهنگی اجرای اصل ( )۴۴در دستگاههای اجرایی بارزترین آنها هستند. شایان ذکر است کانون شرکتهای سرمایهگذاری سهام عدالت نیز در خرداد ماه سال ۱389با عضویت مدیران عامل و نمایندگان شرکتهای سرمایهگذاری 3۰استان کشور تشکیل شده و امور سهامداری این شرکتها را انجام میدهد. محور سوم :اقدامات ناظر بر تکالیف دستگاههای اجرایی مهمترین اقداماتی که با محوریت این وزارت صورت گرفته است ،به شرح زیراست: در اجرای حکم ماده ( )88قانون ،تاکنون پنج مجموعه مفصل تحت عنوانگزارش عملکرد اجرای قانون سیاستهای کلی اصل ( )۴۴قانون اساسی تنظیم و به روسای محترم جمهوری اسالمی ایران ،مجلس شورای اسالمی و مجمع تشخیص مصلحت نظام تقدیم شده است. تهیه و ابالغ تکالیف تفصیلی یکایک دستگاههای اجرایی و پیگیری و اخذگزارش عملکرد شش ماهه توسط این وزارت. تصویب برنامه واگذاری سه ماهه شرکتهای قابل واگذاری از سال ۱387تا ۱39۰در هیات واگذاری. تهیه قانون توسعه ابزارها و نهادهای مالی بورس و تصویب آن توسط مجلسشورای اسالمی کمک به ایجاد نهادهای جدید عمدت ًا نهادها و ابزارهای مالی برای توسعه بازارسرمایه و کمک به تقویت و گسترش بخش خصوصی از این طریق مانند راه اندازی فرابورس ،مؤسسات تأمین سرمایه و صندوقهای سرمایه گذاری.
بهمن احمدی امویی ۱85
تهیه کتاب راهنمای سرمایهگذاری برای عموم متقاضیان و فعاالن اقتصادی درمقاطع شش ماهه بهصورت نسخ چاپی و الکترونیکی. شناسایی چالشهای موجود در فضای کسبوکار از طریق هیئت نظارت برمقررات زدایی انحالل شرکت کارگزاری سهام عدالت و انجام مراحل تصفیه آن و بهطور همزمان تمهید ایجاد کانون شرکتهای سرمایهگذاری استانی سهام عدالت در بورس. تغییر و اصالح اساسنامههای شرکتهای دولتی به منظور تسهیل در فرآیندواگذاری آنها از طریق هیات واگذاری. آماده سازی و پیگیری پذیرش شرکتها در بورس خصوص ًا شرکتهای صدراصل ۴۴قانون اساسی نظیر بانکها ،بیمهها ،مخابرات ،شرکتهای نفتی و پتروشیمی ،شرکتهای فوالدی و صنایع مس ،قیمت گذاری و فراهم کردن تمهیدات واگذاری شرکتها بر اساس مصوبات هیئت واگذاری و انجام بازاریابی و مزایده و عرضه آنها در بورس به شرح گزارش پیوست مربوط به واگذاریها. تهیه شاخصهای پایش و نظارت بر اجرای سیاستهای کلی اصل ()۴۴مشتمل بر ۴۲شاخص و در ۴محور (مدیریت بهینه امور حاکمیتی وتصدی دولت در فعالیتهای اقتصادی ،توسعه و ارتقای توانمندی بخش تعاونی ،بستر سازی به منظور حضورکارآمد بخش غیردولتی در فعالیتهای اقتصادی واگذاری بنگاهها و فعالیتهای اقتصادی دولت). تهیه و ابالغ سیاستها و خط مشیهای ساالنه در ۴محورتوانمندسازی بخشخصوصی در فعالیتهای اقتصادی و رفع موانع ،توسعه و ارتقای توانمندی بخش تعاونی ،محدود کردن امور تصدی گری های دولت در حوزه فعالیتهای اقتصادی و ارتقای کارآمدی و ساماندهی فعالیتهای اقتصادی دولت و تکلیف به دستگاهها برای رعایت آن. توجه خاص به سیاستهای کلی اصل ( )۴۴قانون اساسی در تدوین الیحهبرنامه پنجم توسعه و درج مواد متعددی در راستای تحقق اهداف این سیاستها در الیحه مذکور.
۱86چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
تدوین الیحه الحاق یک تبصره به ماده ( )5قانون مورد اشاره درخصوصامکان تأسیس بانک مشترک با سرمایه خارجی بدون ضرورت رعایت سقفهای ماده ( )5قانون مزبور که مراتب به شکل قانون پس از تصویب مجلس شورای اسالمی ابالغ شد. طبقه بندی تمامی فعالیتها و بنگاههای اقتصادی در هر یک از سهگروه موضوعماده ( )۲قانون در چارچوب تصویب نامه هیئت وزیران. تهیه پیشنویس الیحه واگذاری فعالیتهای بخش سالمت ،آموزش ،فرهنگو تحقیقات با همکاری دستگاههای مربوط و ارائه برای سیر مراحل تصویب. زمینه سازی عضویت و اعمال رأی اتاقهای بازرگانی و صنایع و معادن ایرانو تعاون در شوراها و هیاتهای تصمیم گیری نظیر هیات واگذاری ،هیات نظارت بر مقررات زدایی. نظارت بر حسن اجرای قانون از طریق صدور بخشنامهها ،دستورالعملها وضوابط اجرایی ازجمله ابالغ بخشنامههای اجرای مواد 6و ۲۴قانون توسط وزیر امور اقتصادی و دارایی و همچنین تهیه و ابالغ چک لیست وظایف دستگاههای اجرایی. تشکیل ستاد راهبری نحوه اعمال حقوق مالکیت در بنگاهها توسط وزارتامور اقتصادی و دارایی در اجرای ماده ۱8قانون و تکالیف قانون بودجه سال ۱389به منظور ساماندهی اداره مجامع عمومی توسط این وزارت و اعمال حقوق مالکیت مزبور در بنگاههای مورد واگذاری. اطالع رسانی عمومی اجرای اصل ( )۴۴قانون اساسی از طریق برگزاری سههمایش ملی عملکرد دستگاههای اجرایی اطالع رسانی گسترده و ایجاد پایگاه اطالع رسانی اصل ( )۴۴قانون اساسی به آدرس.mefa.gov.ir۴۴http://asl : همکاری برای تقویت بخش خصوصی از طریق گشایش خط اعتباری 9میلیارد و ۱۰۰میلیون دالری در سال ۱387و ۲میلیارد و 3۰۰میلیون یورویی و 9میلیارد دالری بهصورت خودگردان و اعطای خط اعتباری ۴میلیارد دالری برای بانکهای ملی ایران – توسعه صادرات ایران – صنعت و معدن وکشاورزی برای حمایت از تولید در سال ۱388از طریق بانک مرکزی.
بهمن احمدی امویی ۱87
برنامههای کلی پیش رو: برنامهریزی و انجام اقدامات الزم به منظور تحقق تکالیف تعیین شده درتصویب نامه سازماندهی فعالیتهای فرهنگی برای نهادینه نمودن این موضوع در میان دستگاههای اجرایی وآحاد جامعه شناسایی راه کارهای تقویت و توانمندسازی بخشهای خصوصی و تعاونی ازطرق مختلف و تالش برای تهیه ساز و کارهای اجرایی الزم نظیر پیشنهاد درج احکام موردنظر در قوانین و مقررات برای توانمندسازی این بخش اطالع رسانی از طریق همایشها ،رسانههای عمومی ،جراید و خبرگزاریها،سایتهای اینترنتی و سایر روشهای اطالع رسانی برای آگاهی بخشیدن به فعاالن بخش خصوصی و تعاونی درباره ظرفیتها و فرصتهای نهفته در سیاستهای ابالغی اصل ( )۴۴قانون اساسی و معرفی ابعاد جدید قانون همکاری در تهیه مصوبات و مقررات اجرایی بخش تعاونی در چارچوب قانوناجرای سیاستهایکلی اصل ( )۴۴قانون اساسی و همچنین ایجاد نهادهای جدید بخش تعاون با هدف دستیابی به سهم ۲5درصدی این بخش در اقتصاد. مفاد مواد قانونی مربوط بهخصوصیسازی در برنامه سوم توسعه ماده -۲به منظور کاهش تصدیها و تقویت اعمال حاکمیت و نظارت دولت و فراهم نمودن زمینه توسعه مشارکت مؤثر مردم ،بخش خصوصی وبخش تعاونی در اداره امور ،تبیین دقیق وظایف واحدهای ملی و استانی در برنامهریزی و اجرا و فراهم نمودن زمینه تحقق مطلوب اهداف برنامه سوم،دولت موظف است در طول سال اول برنامه اصالحات ساختاری الزم را با رعایت موارد زیر در تشکیالت دولت به عمل آورد: الف -رعایت اصل ارتباط ،پیوستگی ،همبستگی و تجانس وظایف. ب -تجمیع فرایند انجام هر فعالیت در سازمان واحد و هدفگرا نمودن فعالیتها. ج -حذف واحدها و سازمانهای غیرضرور و حذف وظایف موازی و مشترک دستگاهها. د -رعایت اصل عدم تمرکز در توزیع وظایف ملی و استانی و محدود نمودن وظایف و مأموریتهای واحدهای ملی و ستادی به جنبههای اعمالحاکمیت،
۱88چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
سیاستگذاری ،برنامهریزی کالن و هدایت و نظارت واگذاری امور اجرائی به واحدهای استانی. ه -عدم گسترش تشکیالت دولت با تأکید بر کوچکسازی دولت از سطوح پائین هرم تشکیالت از طریق تجمیع کلیه فعالیتهای مربوط به یکوزارتخانه (به جز شرکتهای مستقل) درسازمان استانی واحد. براساس این ضوابط باید ترتیبی اتخاذ شود که: -۱امور انرژی، -۲امور کشاورزی ،دام ،توسعه و عمران روستائی، -3امور صنعت و معدن، در سه وزارتخانه تجمیع شود. دولت موظف است به منظور تحقق این ماده ،عناوین وزارتخانهها و سازمانهای مستقل را همراه با حدود مأموریتها و اختیارات هریک از آنها و تبییناعمال حاکمیت و اعمال تصدی در حیطه فعالیت هر دستگاه و نحوه تحقق آنها همراه با پیشبینی زمانبندی مناسب برای تحقق آن در طول سال اولبرنامه سوم تنظیم و ظرف یک ماه اقدامات قانونی الزم معمول شود. ماده -۴به منظور ساماندهی و استفاده مطلوب از امکانات شرکتهای دولتی و افزایش بازدهی و بهرهوری و اداره مطلوب شرکتهائی که ضروریاست در بخش دولتی باقی بمانند و نیز فراهم کردن زمینه واگذاری شرکتهائی که ادامه فعالیت آنها در بخش دولتی غیرضروری است به بخش غیردولتی،به دولت اجازه داده میشود نسبت به واگذاری ،انحالل ،ادغام و تجدید سازمان شرکتهای دولتی، اصالح و تصویب اساسنامه شرکتها ،تصویبآییننامههای مالی و معامالتی، تصویب آییننامههای استخدامی و بیمه ،با رعایت مقررات و قوانین مربوط و جابجائی و انتقال وظایف ،نیروی انسانی،سهام و دارائیهای شرکتهای دولتی و شرکتهای وابسته به آنها با رعایت موارد ذیل اقدام کند: الف -شرکتهای دولتی در قالب شرکتهای مادر تخصصی سازماندهی شده و زیر نظر وزارتخانه ذیربط در چارچوب اساسنامه مربوط ادارهمیشوند.
بهمن احمدی امویی ۱89
ب -تصدی و اداره امور شرکتهای دولتی از امر سیاستگذاری وزارتخانههای ذیربط تفکیک میگردد وظایف حاکمیتی از شرکتهای دولتیمنفک و به وزارتخانهها و مؤسسات دولتی ذیربط محول میگردد. تبصره -۱تشکیل شرکتهای دولتی صرف ًا با تصویب مجلس شورای اسالمی مجاز است. تبصره -۲مشارکت و سرمایهگذاری شرکتهای دولتی به استثنای بانکها، شرکتهای بیمه و مؤسسات اعتباری در سایر شرکتهای دولتی موضوع اینماده مستلزم کسب مجوز از هیئت وزیران است. تبصره -3دولت موظف است کلیه دفاتر و شعبات شرکتهای دولتی مستقر در خارج از کشور را منحل نماید .موارد ضروری بنا به پیشنهاد وزارتامور اقتصادی و دارائی و سازمان برنامهوبودجه و سازمان امور اداری و استخدامی به تصویب شورای عالی اداری خواهد رسید. تبصره -۴برای تشخیص ضرورت باقیماندن برخی شرکتهای دولتی در بخش دولتی ،این شرکتها باید دارای فعالیت در یکی از دو مورد زیر باشندتا ضرورت ادامه فعالیت با سرمایه دولتی برای آنها ایجاب گردد: -۱فعالیتهایی که بطور طبیعی در آنها انحصار وجود دارد. -۲فعالیتهایی که بخش غیردولتی انگیزهای برای واردشدن به آن فعالیتها ندارد. ج -شرکتهای دولتی که با تصویب هیئت وزیران مشمول واگذاری از طریق مزایده یا بورس به بخش غیردولتی میشوند از تاریخ تصویب،مشمول مقررات عمومی حاکم بر شرکتهای دولتی نخواهند بود و در چارچوب قانون تجارت اداره میشوند. د -مأموریت کارکنان شرکتهای دولتی و شرکتهای موضوع بند «ج» به وزارتخانهها و مؤسسات دولتی در قالب آییننامهای خواهد بود که بهتصویب هیئت وزیران خواهد رسید. ه -نقل و انتقال سهام در ارتباط با اجرای این ماده (ناشی از ادغام ،انحالل و تجدید سازمان) از پرداخت مالیات معاف است.
۱9۰چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
و -انجام هرگونه فعالیت تجاری و غیر آن که در اساسنامه شرکتهای دولتی پیشبینی نشده باشد ممنوع است. ز -دولت موظف است نسبت به بازنگری مقررات روابط کار اقدام نموده و حداکثر ظرف شش ماه اقدامات قانونی الزم معمول نماید. ح -آییننامههای اجرائی این ماده به پیشنهاد مشترک سازمان برنامهوبودجه، سازمان امور اداری و استخدامی کشور وزارت امور اقتصادی ودارائی به تصویب هیئت وزیران خواهد رسید. ماده -9به منظور ارتقای کارآیی و افزایش بهرهوری منابع مادی و انسانی کشور و کارآمد کردن دولت در عرصه سیاستگذاری و توسعه توانمندیبخشهای خصوصی و تعاونی ،سهام شرکتهای قابل واگذاری بخش دولتی در شرکتهائی که ادامه فعالیت آنها در بخش دولتی غیرضروری است ،طبقمقررات این قانون با اولویت ایثارگران در شرایط مساوی ،به بخشهای تعاونی و خصوصی فروخته خواهد شد. ماده -۱۰در واگذاری سهام موضوع این فصل رعایت موارد ذیل الزامی است: الف -امر واگذاری درجهت تحقق اهداف برنامه باشد و خود هدف قرار نگیرد. ب -در چارچوب قانون اساسی صورت پذیرد. ج -موجب تهدید امنیت ملی و یا تزلزل حاکمیت ارزشهای اسالمی و انقالبی نگردد. د -به خدشهدار شدن حاکمیت نظام یا تضییع حق مردم و یا ایجاد انحصار نیانجامد. ه -به استفاده از مدیریت سالم منجر شده و اداره امور را بهبود بخشد. و -حتیالمقدور به توسعه مشارکت عمومی منجر شود. ماده -۱۱سهام متعلق به وزارتخانهها ،مؤسسههای دولتی ،شرکتهای دولتی موضوع ماده ۴قانون محاسبات عمومی کشور مصوب ۱.6.۱366و اصالحات بعدی و مؤسسات انتفاعی وابسته به دولت و سایر شرکتهائی که بیش از پنجاه درصد ( )%5۰سرمایه و یا سهام آنها منفرد ًا یا مشترک ًا متعلقبه وزارتخانهها،
بهمن احمدی امویی ۱9۱
مؤسسات دولتی ،شرکتهای دولتی (بهاستثنای بانکها و مؤسسات اعتباری و شرکتهای بیمه) و همچنین سایر شرکتهای دولتی ومؤسسات انتفاعی وابسته به دولت که شمول قوانین و مقررات عمومی به آنها مستلزم ذکر نام یا تصریح نام است از جمله شرکت ملی نفت ایران وشرکتهای تابعه وابسته وزارت نفت و شرکتهای تابعه آنها ،سازمان گسترش و نوسازی صنایع ایران و شرکتهای تابعه و سازمان صنایع ملی ایران وشرکتهای تابعه و مرکز تهیه و توزیع کاال ،همچنین سهام متعلق به دستگاههای فوقالذکر در شرکتهای غیردولتی و شرکتهایی که تابع قانون خاصمیباشند ،مشمول مقررات این فصل خواهند بود. تبصره -۱سهام متعلق به دستگاههای مذکور در این ماده که مالکیت آنها بهصورت هبه ،صلح غیرمعوض یا هرگونه عقد دیگری انجامشده نیزمشمول مقررات این فصل میشوند. تبصره -۲مشارکت و سرمایهگذاری بانکها ،شرکتهای بیمه و مؤسسات اعتباری در شرکتها ،از شمول مقررات این فصل مستثنی است. ماده -۱۲به منظور هماهنگی ،نظارت و کنترل فرآیند واگذاری و حسن اجرای مقررات این قانون «هیأت عالی واگذاری» به ریاست وزیر اموراقتصادی و دارائی تشکیل میگردد .دبیرخانه هیئت در وزارت امور اقتصادی و دارائی مستقر خواهد شد. ماده -۱3هیئت عالی واگذاری مرکب از هفت نفر به شرح زیر است: الف -وزیر امور اقتصادی و دارائی (رئیس هیئت) ب -رئیس سازمان برنامهوبودجه ج -رئیسکل بانک مرکزی جمهوری اسالمی ایران د -وزیر وزارتخانه ذیربط ه -وزیر دادگستری و -نمایندگان کمیسیونهای اموراقتصادی و دارائی و تعاون و برنامهوبودجه (هرکدام یک نفر) بهعنوان ناظر با انتخاب مجلس. ماده -۱۴وظایف و اختیارات هیئت عالی واگذاری به شرح زیر است: الف -تأیید فهرست اسامی شرکتهای قابل فروش ،انحالل و ادغام ،پس از اعالم
۱9۲چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
اسامی مزبور از سوی وزارتخانه ذیربط و یا وزارت اموراقتصادی و دارائی و ارائه آن به هیئت وزیران جهت تصویب ،متضمن برنامه زمانبندی موردنظر و مشخص ،حسب مورد و اعالم روش فروش با توجهبه وضعیت بازار. ب -تهیه برنامه ساالنه فروش ،انحالل یا ادغام شرکتها در چارچوب مصوبات هیئت وزیران و تدوین و تبیین سیاستها و خط مشیهای اجرائیالزم. ج -نظارت بر فرآیند واگذاری و ارائه گزارشهای نظارتی شش ماهه به رئیسجمهوری ومجلس شورای اسالمی ،شامل تجزیه و تحلیلها ،بررسینقاط قوت و ضعف و بازخوردهای فرآیند و راهکارهای پیشبرنده. د -سازماندهی فعالیتهای فرهنگی -تبلیغاتی برای امر واگذاری. ه -پیشنهاد آییننامه برقراری نظام اقساطی فروش سهام درموارد ضروری به هیأتوزیران. و -اعمال شیوههای قیمتگذاری سهام ،تخفیفها و چگونگی پرداخت قیمت توسط خریداران در چارچوب آییننامه مصوب هیئت وزیران. ز -تصویب دستورالعملهای مربوط به اولویتهای فروش سهام شرکتهای قابل واگذاری ،حسب پیشنهاد دبیرخانه. ح -تصویب دستورالعمل مربوط به نحوه تنظیم قراردادهای فروش سهام و قرارداد واگذاری. ط -تصویب ضوابط مربوط به اخذ مبلغ و یا کاالی موضوع ماده ( )۱8این قانون ،بنا به پیشنهاد دبیرخانه. ی -تصویب ضوابط ،ظرفیت و اعتبار ،تعهد و تضمین ،به منظور تسهیل امر انتخاب خریداران سهام ،حسب پیشنهاد دبیرخانه. ماده -۱5دولت موظف است با تغییر اساسنامه سازمان مالی گسترش مالکیت واحدهای تولیدی نسبت به تشکیل یک سازمان خصوصیسازیاقدام نماید. سهام آن دسته از شرکتهایی که توسط هیئت عالی واگذاری تعیین تکلیف شده و روش فروش و برنامه زمانبندی واگذاری آنها مشخص شدهاست از طرف شرکتهای مادر تخصصی بهمنظور طی مراحل واگذاری به این سازمان وکالت ًا ارائه خواهد شد .آییننامه اجرائی این ماده و تغییرات اساسنامه سازمان مذکور ظرف
بهمن احمدی امویی ۱93
حداکثر سه ماه از تاریخ تصویب این قانون با پیشنهاد وزارت امور اقتصادی و دارائیو سازمان برنامهوبودجه بهتصویب هیئت وزیران خواهد رسید. ماده -۱6رعایت اولویتهای زیر در شیوه فروش سهام شرکتهای موضوع این قانون الزامی است: الف -فروش سهام شرکتهای کوچک به کارآفرینان و اشخاصی که از مدیریت توانمند برخوردارند. ب -فروش سهام شرکتهای متوسط حسب مورد ،به گروهها ،تعاونیها و تشکلهای تخصصی -تجاری. ج -فروش سهام شرکتهای بزرگ با حفظ سهام کنترل کننده مدیریت ،به عموم مردم. تبصره -اعطای سهام ترجیحی با اولویت به کارگران و کارکنآنهمان واحد مد نظر قرار میگیرد .ایثارگران و سایر کارگران و کارکنان دولت درشرایط مساوی از اولویت برخوردارند .آئیننامه اجرائی این ماده به پیشنهاد هیئت عالی واگذاری بهتصویب هیئت وزیران خواهد رسید. ماده -۱7دستورالعمل نحوه تنظیم قراردادهای فروش سهام ،واگذاری مدیریت و اجاره و چگونگی فسخ قراردادها به تصویب «هیأت عالیواگذاری» میرسد. هیئت مزبور باید در دستورالعمل مذکور نکات زیر را مورد توجه قرار دهد: الف -تعیین میزان تعهدات خریدار در مورد اشتغال ،برنامه تولید ،تعهد سرمایهگذاری جدید ،اقدامات خاص به منظور حفظ محیط زیست،اجتناب از برخی اقدامات محدودکننده تجاری و نظایر آن. ب -نحوه اعمال تخفیفهای متقابل در قیمت سهام از طرف دولت درقبال تعهدات خریداران با توجه به آییننامه موضوع بند "و «ماده ( )۱۴اینقانون. ج -محاسبه تأثیر تعهدات مالیاتی در قیمت فروش سهام. د -تعیین شرایط فسخ قرارداد در متن قرارداد ،برای طرفین. ه -محاسبه تأثیر ضوابط ،ظرفیت و اعتبار و تعهد و تضمین در امر انتخاب خریداران. ماده -۱8دولت میتواند با رعایت اصول چهل و سوم ( )۴3و چهل و چهارم
۱9۴چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
( )۴۴قانون اساسی ،شرکتهای صنعتی یا کشاورزی یا خدماتی وامثال آنها و اموالی را که بصورت اموال عمومی در اختیار دارد ،در قبال دریافت وجه نقد و یا کاال با حفظ سایر حقوق مالکیت و با رعایت موارد زیربهصورت اجاره از طریق مزایده دراختیار شرکتهای تعاونی و یا بخش خصوصی قرار دهد: الف -طبق قرارداد بابت استهالک یا بازسازی یا نگهداری یا توسعه شرکتهای موصوف ساالنه مبلغی نقد و یا کاال دریافت کند. ب -به هنگام واگذاری شرکتهای فوق یا سایر امکانات موضوع این ماده، مقرراتی را بهعنوان شرایط الزامی ،مقرر دارد و طرف قرارداد را بهرعایت سیاستهای دولت در قیمتگذاری و برنامهریزی تولید وتوزیع و تأمین منافع عمومی ملزم کند. ج -واگذاری مدیریت شرکتهای دولتی به بخشهای غیردولتی به شرطی مجاز است که شخص حقیقی یا حقوقی که مدیریت را به عهده گرفتهاست ،انجام کار را خود در طول مدت قرارداد عهدهدار بوده و به شرکتها و اشخاص دیگری منتقل ننماید .متخلفین به سلب امتیاز واگذاری و محکومیتتصرف در اموال عمومی مجازات میشوند. د -در واگذاری شرکتهای فوق یا سایر امکانات موضوع این ماده ،چنانچهکارکنان واجد شرایط شرکتهای مذکور مبادرت به تشکیل شرکت تعاونینمایند ،تعاونی کارکنان شرکت ذیربط در اولویت خواهد بود. تبصره -نحوه تعیین مبلغ نقد و یا کاالی موضوع این ماده طبق ضوابطی خواهد بود که توسط «هیأت عالی واگذاری» تصویب و ابالغ خواهد شد. ماده -۱9درآمدهای ناشی از فروش سهام شرکتها ،فروش دارائیها ،اجاره شرکتها و کلیه قراردادهای موضوع این فصل در دوره مالی موردنظر پس ازواریز به خزانه بهصورت زیر هزینه میشود: الف -پنجاه درصد ( )%5۰با اولویت پرداخت بدهی شرکت قابل فروش بهمنظور اصالح ساختار شرکتهای درحال فروش و بهسازی و آمادهسازیشرکتها برای فروش و توسعه صنعتی به حساب شرکتهای مادر ذیربط. ب -چهل و هشت درصد ( )%۴8برای تقویت خزانه کشور.
بهمن احمدی امویی ۱95
ج -دو درصد ( )%۲جهت هزینههای بسیج. ماده -۲۰رسیدگی ،اظهارنظر و اتخاذ تصمیم در مورد شکایت اشخاص حقیقی و حقوقی از هریک ازتصمیمها در امر واگذاری درصالحیت هیأتداوری است و این موضوع در قراردادهای تنظیمی واگذاری سهام قید میشود و به امضای طرفین قرارداد میرسد. ماده -۲۱هیئت داوری موضوع ماده ( )۲۰این قانون مرکب از هفت نفر بشرح زیر است: -۱پنج نفر از متخصصان امور اقتصادی ،مالی ،بازرگانی ،فنی و حقوقی ،به پیشنهاد مشترک وزیر امور اقتصادی و دارائی ،وزیر دادگستری و رئیسسازمانبرنامهوبودجه و تصویب هیئت وزیران برای مدت شش سال. -۲رئیس اتاق تعاون. -3رئیس اتاق بازرگانی و صنایع و معادن جمهوری اسالمی ایران. این هیئت در مورد شکایات و اختالفات مربوط به واگذاری ،رسیدگی و تصمیمگیری خواهد کرد .نحوه تشکیل جلسات هیئت و چگونگی اتخاذ تصمیمآن براساس آئیننامهای است که به تصویب هیئت وزیران خواهد رسید. ماده -۲۲جلسات هیئت داوری با حضور حداقل پنج نفر از اعضاء رسمیت خواهد یافت و تصمیمهای آن با رأی اکثریت اعضای حاضر در جلسهدارای اعتبار قانونی است (نظر اقلیت نیز باید در صورتمجلس قید و به امضاء برسد). ماده -۲3رأی هیئت داوری پس از ده روز از تاریخ ابالغ به طرفین ،قطعی و الزماالجراست و چنانچه طی مدت مذکور و پسازآنقضاء مدتمذکور صرف ًا در صورت وجود عذر موجه برای تأخیر یکی از طرفین نسبت به رأی صادره اعتراض داشته باشد باید اعتراض خود را کتب ًا به دادگاهی کهصالحیت رسیدگی به اصل دعوا را دارد تقدیم نماید .شعبه خاصی که توسط رئیس قوه قضائیه تعیین خواهد شد خارج از نوبت به اعتراض رسیدگی ورأی مقتضی صادر مینماید .رأی صادره قطعی و الزماالجراست. ماده -۲۴دولت مکلف است مسؤولیت مدنی ،محکومیت جزائی مالی و قابل خرید ،محکومیت به جبران ضرر و زیان ناشی از جرم و هرمحکومیت قابل خرید
۱96چگونه میتوان یک کشور را دزدید؟
دیگر مسؤوالن و مجریان امر واگذاری را درقبال خطاهای غیرعمدی آنان به مناسبت واگذاری ،چه بهعنوان مسؤولیت جمعی وچه بهعنوان مسؤولیت انفرادی ،به هزینه خود بهگونهای بیمه کند که بیمهگر کلیه هزینهها و مخارجی را که هر یک از مسؤوالن و مجریان امر واگذاری،تحت هر یک از عناوین موصوف فوق ملزم به پرداخت آن میشوند ،بپردازد. ماده -۲5پرداخت هرگونه غرامت ،خسارت و نظایر آن که مربوط به دوران پیش از فروش سهام شرکتهای ملی یا مصادره شده به بخش خصوصییا تعاونی است، از تاریخ فروش سهام بر عهده شرکت مادر خواهد بود. تبصره -تأدیه سایر بدهیهای شرکت مورد واگذاری ،به عهده خود شرکت است. ماده -۲6سهامی که در اجرای این قانون فروخته میشود و یا بین دستگاههای اجرائی نقل و انتقال مییابد از شمول مالیات نقل و انتقال معافاست .همچنین پرداخت مالیات عملکرد شرکتهای فروخته شده که صددرصد ( )%۱۰۰سهام آنها متعلق به دولت (اعم از وزارتخانهها و مؤسساتدولتی) و شرکتهای دولتی است تا پایان سال مالی قبل از فروش ،اعم ازقطعیشده یاقطعینشده بهعهده دولت یا دستگاهاجرائی واگذارنده حسبمورداست. ماده -۲7آن دسته از کارکنان شرکتهای دولتیکه ازنظر مقررات بازنشستگی تابع صندوقهای خاص بازنشستگی وابسته به وزارتخانهها ومؤسسات و شرکتهای دولتی هستند و ارتباط استخدامی آنها با دستگاه اجرائی ذیربط ،در اجرای سیاستهای فروش سهام ،قطع میگردد ،میتواننددر صورت ادامه اشتغال در واحدهای فروخته شده به بخش خصوصی یا تعاونی و رعایت ضوابط پرداخت حق بیمه مقرر به تفکیک سهم بیمه شده وکارفرما ،همچنان تابع مقررات صندوق بازنشستگی مربوط باشند. تبصره-کلیه قوانین و مقررات مربوط بهکسر حق بیمه و اختیارات سازمان تأمین اجتماعی در امر دریافت حق بیمه و اخذ جرائم ناشی از دیرکردپرداخت حق بیمه، از جمله مواد ( )۴9و ( )5۰قانون تأمین اجتماعی مصوب ۱35۴نسبت به افراد و صندوقهای فوق نافذ خواهد بود.
Aasoo Books How to Steal a Country Genealogy of Privatization in the Islamic Republic Bahman Ahmadi Amouee Cover by Keyvan Mahjoor Taslimi Foundation Publications First edition: 2023 Taslimi Foundation 1805 Colorado Ave, Santa Monica Santa Monica, CA 90404-3411, USA Copyright: @ 2023 by aaSoo